جوان آنلاین: سلامت جامعه صرفاً به معنای سلامت جسمی افراد نیست. خانوادهها باید هم برای سلامتی جسم و هم سلامتی روح و روان فرزندانشان تدبیر کنند. «سلامت» عبارت است از برخورداری کامل جسمی، روانی و اجتماعی. اینکه میگوییم فرد سالم صرفاً به آن معنا نیست که او فقط بیماری جسمی یا نقص عضو ندارد بلکه او باید به لحاظ روانی فردی سالم و از نظر عاطفی و روحی نیز عاری از هر گونه مشکل باشد. جالب است بدانید حکیم نظامیگنجوی تعریف طولانی سازمان جهانی بهداشت را با بهرهگیری از ایجاز شعر پارسی با چند کلمه بیان کرده و گفته است: «سلامت به اقلیم آسودگیست.» تعریف سازمان جهانی بهداشت از سلامتی، یک تعریف ایدهآل است. دکتر پرویز رزاقی، روانشناس بالینی، مشاور خانواده و استاد دانشگاه نیز با تأیید این تعریف از سلامت، معتقد است: اینکه فرد بتواند از بعد روانی استعداد و توانمندیهایش را بشناسد و درک کند، هیجانات منفی، مثبت و استرسهایش را نیز بشناسد و کنترل کند، قطعاً از سلامت روانی برخوردار خواهد بود. او میگوید: مؤلفههای شناسایی هیجانات منفی، استرسها، ناراحتیهای روزمره، اضطرابها، مثبتاندیشی، تفکر خوب و نگاه زیبا میتواند جزو ابعاد سلامت روانی باشد. افرادی که میتوانند تصمیمگیریهای بموقع، فکرهای درست و ارتباطات اجتماعی صحیح داشته باشند، همه اینها نشانهها و ابعاد سلامت روان در یک فرد محسوب میشود. متن زیر حاصل گفتگو با این مشاور و روانشناس است.
به نظر شما خانوادهها چگونه میتوانند فرزندانی سالم به جهت جسمی و روحی به جامعه آینده تحویل دهند؟
خانواده قلب جامعه است. سلامت جامعه در گرو سلامت خانواده است و این از سه منظر قابل بحث است؛ برخورد والدین با فرزندان، شناخت حالات روحی و روانی و صفات شخصیتی فرزندان و در نهایت ارتباط والدین با یکدیگر که باید مورد توجه قرار گیرد.
در توضیح این موارد باید گفت، معمولاً والدین بنا به استعداد، توانمندی و موقعیتهای خود تلاش میکنند از بعد فیزیکی بچهها را سالم رشد دهند، البته گاهی غفلتهایی وجود دارد که باعث میشود بچهها از نظر جسمانی رشد خوبی نداشته باشند؛ غفلت از مواردی همچون واکسیناسیون بموقع، هشدارهای کلامی، دورکردن از خطرها، آگاهیهای مناسب که باید به فرزند داد تا از بعد جسمانی دچار مشکل نشود، قراردادن در موقعیتهایی که سلامت جسمانی را تضمین میکند و آشناکردن با خطرات جامعه. در بسیاری از موارد والدین از بعد روانی که بسیار حائز اهمیت است، متوجه عملکرد خود و فرزندانشان نیستند، به همین جهت لازم است خانوادهها دقت بیشتری در این زمینه داشته باشند تا ویژگیهای شخصیتی فرزندانشان را بشناسند. گاهی فرزندان ویژگیهای روانشناختی خاص خود را دارند، مثلاً زودرنج و حساس هستند، به همین دلیل والدین باید به تناسب ظرفیتها و ویژگیهای روانشناختی خاص فرزندانشان رفتار کنند تا آنها در آینده دچار مشکلاتی در خانواده و جامعه نشوند. مثلاً اگر فرزندان وسواسی و شکننده هستند، والدین باید در دوران کودکی از آنها مراقبت کنند و رفتارهایی را انجام دهند تا وسواس آنها از بین برود و این بیماری ماندگار نشود. مراقبتهای ویژه جنسیتی هم از جمله مواردی است که باید مدنظر قرار گیرد که اگر به آن توجه نشود، بیماریهای شخصیتی و روانی در انتظار فرزندان خواهد بود، بنابراین نوع برخورد و ارتباط والدین با فرزندان دختر یا پسر و تشخیص رفتارهای مناسب با جنسیت فرزندان به سلامت روانی آنها منجر میشود.
مورد بعدی، ارتباطات والدین با خودشان است. اگر ارتباط پدر و مادر توأم با تنش و استرس باشد، این استرس به فرزندان منتقل میشود و آنها همیشه ترس از دست دادن و احساس ناامنی میکنند. قراردادن نابجا و نادرست فرزند در مکانهای تاریک، آنها را در آینده دچار مشکلات روانی و شخصیتی میکند که اثر آن بر جامعه نیز وارد میشود، بنابراین والدین تأثیر زیادی در سلامت جامعه دارند و هر چه از بعد سلامت، مراقبت روانی بیشتری از فرزندان شود به سلامت جامعه کمک زیادی میکند.
از دوران بارداری و رشد فرزند هم نباید غفلت کرد. تغذیه مناسب، مراقبت از مشکلات روحی و روانی فرزندان و پیشگیری از مشکلاتی همچون بیشفعالی، باعث میشود تا افرادی با روان ناسالم وارد جامعه نشوند، بنابراین باید مسیر شناسایی مشکل و به تبع آن مسیر درست درمان تشخیص داده شود تا به فرزندان کمک شود در آینده خانوادهای تشکل ندهند که نتوانند با آن ارتباط بگیرند یا شغلی انتخاب نکنند که دوست ندارند.
آن دسته از کودکانی که از خانواده سالم محروم هستند، چه کسانی در قبال آنها باید احساس مسئولیت کنند؟ مثلاً اگر در همسایگی یا در اقوام مورد مشابهی دیده شد، وظیفه چیست؟
افرادی که فاقد حمایتگر، بدسرپرست یا بیسرپرست هستند، مسئولیت آنها بر عهده خانوادههای درجهیک مانند پدربزرگ، مادربزرگ، عمو و دایی است. اگر به هر دلیلی این اشخاص توان حمایتی نداشتند، نهادهای مسئول و مراکز مشخصی عهدهدار سرپرستی این افراد هستند و در ادامه میتوانند این افراد را به خانوادههایی که درخواست فرزند دارند و نسبت به این کودکان احساس مسئولیت میکنند، بسپارند. به هر حال این افراد نباید در جامعه رها شوند و باید طبق قوانین کشور مراکزی ایجاد و تصمیماتی گرفته شود تا سلامت جسمی و روانی آنها تحت نظارت یک نهاد دولتی قرار گیرد تا در آینده تحصیل خوب، شغل خوب و ازدواجی موفق داشته باشند تا جامعه سالم ساخته شود.
برخی افراد با رفتار خود موجب ایجاد آلودگی روانی در جامعه میشوند که در پی آن سلامت روانی دیگر افراد را به مخاطره میاندازند، مانند پرخاشگری و نزاع، به نظر شما راهحل چیست؟
بیشتر این افراد، افرادی هستند که مورد حمایت خانواده نبوده و از سلامت روانی برخوردار نیستند، به همین دلیل در جامعه مشکلاتی را ایجاد میکنند که به تبع آن دیگران نیز از رفتار آنها رنج میبرند. آنان در محیطهای اداری، محیطهای عمومی مانند اتوبوس، مترو و ... مشکلاتی ایجاد میکنند و این مشکلات به تناسب مشکلاتی که خود فرد دارد، متفاوت است. مثلاً فردی پرخاشگری میکند، فرد دیگری سرقت میکند و همه این موارد بایدها و نبایدهای جامعه را زیر سؤال میبرد. راهحل و راه برونرفت از این مشکلات در خانواده است. اگر فردی دارای خانوادهای سالم باشد، به او کمک میشود، در غیر این صورت تربیت و پرورش فرد بر عهده نهادها و افرادی است که از بعد دولتی به آن فرد کمک میکنند تا از میزان آسیبها و هنجارشکنیها در جامعه کاسته شود و به حداقل برسد.
با توجه به اینکه در ماه مبارک رمضان قرار داریم، طبق آمار و نظر کارشناسان، میزان ناهنجاریها در این ماه مبارک کاهش مییابد. روزه چه آثار مثبتی بر سلامت روح و روان افراد میگذارد که با کاهش تنشها و هنجارها روبهرو میشویم؟
موقعیتهای خاصی هستند که اثر روانی مثبتی دارند و معمولاً در این شرایط و وقایع خاص، رفتارهای پرخطر کمتر میشود چراکه انسان ذاتاً به پاکی گرایش دارد. مثلاً در ایام عید میزان جرم و جنایت کمتر است، در ماه رمضان میزان رفتارهای پرخطر و جرائم بسیار کمتر است، در دهه محرم نیز با کاهش جرم روبهرو هستیم. همه این مناسبتها عوامل بازدارندهای دارند که در کاهش ناهنجاریها تأثیرگذار است. در کشور ما میزان جرم و جنایت در زمانی مانند ماه رمضان کمتر میشود چراکه مبتنی بر باورهای مذهبی است. این مناسبتها نقطه عطفی در زندگی در جامعه به شمار میرود که در آن انسان ذاتاً به دنبال نیکی میرود و به تبع این گرایش، رفتارهای پرخطر و کارهای خلاف کمتر میشود و در سلامت جامعه تأثیر بسیار دارد.