جوان آنلاین: انتقـــال چپ اسلامی به اردوگاه لیبرالیسم در دهه ۷۰ از داستانهای خواندنی دوره جمهوری اسلامی است. این ماجرا در اثر پژوهشی روشنفکری دینی- سکولار به تألیف کاظم سام دلیری تشریح شده است. در واقع این موضوع از سرفصلهای پژوهشی مرکز اسناد انقلاب اسلامی بوده و از سوی همین مرکز نیز نشر یافته است. تارنمای ناشر در معرفی این کتاب به نکات پیآمده اشارت برده است:
«اعضای حلقهکیان جمعی متشکل از تعدادی نیروهای چپ جمهوری اسلامی بودند که در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ گرد هم آمدند. همهاعضای کیان تحصیلکرده بودند و عامل مشترک دیگر، دگراندیشی آنان نسبت به جریان اصیل انقلاب اسلامی بود. این دگراندیشی موجب پیوند آنان با آن جریانات فرهنگی - علمی شد که در میان نیروهای انقلابی اسلامگرا جزو اقلیت به حساب میآمدند. اعضای حلقهکیان از حیث سیاسی و خط بندیهای مرسوم زمانه، به جناح چپ انقلاب اسلامی تعلق داشتند. برخی از آنان در احزاب و گروههای انقلابی حضور داشته و برخی دیگر مسئولیتهایی در دولت چپگرای موسوی داشتند. با این حال تفکرات اعضای حلقهکیان تمایزاتی با جریان غالب چپ اسلامی داشت که متأثر از اندیشههای امامخمینی (ره) بود و به آن افتخار میکرد، اما چپگرایی اعضای حلقهکیان متأثر از اندیشههای روشنفکری دینی پیش از انقلاب اسلامی بهخصوص دکتر شریعتی بود. البته یک جریان حداقلی، اما پر وزن، در میان اعضای کیان تأثیرات زیادی از روشنفکری دینی راست پیش از انقلاب (یعنی مهندس بازرگان) پذیرفته بود. این جریان هرچند از حیث عددی در اقلیت بود، اما توانست بر جو این جمع غالب شده و آن را تحت تأثیر قرار دهد، بهگونهای که اندک اندک تمام اعضای حلقه با آن همراه شدند، یعنی مدتی پس از فعالیت حلقهکیان از حیث هویت دیگر نمیشد عنوان چپ بر آن نهاد، زیرا این گروه با چرخش کامل به سمت راست و اندیشههای لیبرالیستی تغییر مسیر داد. روی خوش کیان به اعضای نهضت آزادی، پس از عذرخواهی از تندرویها در حق آنان و بعدها اتحاد استراتژیک با احزاب و گروههای مختلف و در یک جبهه قرارگرفتن - در دوره اصلاحات بهعنوان اصلاحطلب ـ همه از نشانهها و البته از تبعات این راستروی جریان کیان است. جمع کوچک کیان به دلیل تمرکز بر کار فکری و تمسک به اندیشههای لیبرالیستی - که دارای ذخایری غنی در غرب بود - آرامآرام توانست از حیث فکری بر جناح چپ اسلامی غلبه پیدا کرده و آن را با خود همراه کند. این تغییر به طور مشخص در میان گروههایی مانند دفتر تحکیم وحدت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران که برخی افراد آن از اعضای حلقهکیان بودند، به وضوح آشکار است. پس از دوم خرداد، حلقهکیان منبعی غنی از نظریات و اندیشههای نو را در اختیار مطبوعات دوم خردادی قرار داد که بعضاً از سوی اعضای همین حلقه تأسیس یا اداره میشد. به همین علت، در این دوره موجی از اندیشههای نو البته نسبت به فضای انقلابی ـ اسلامی ایران از طریق حلقهکیان وارد فضای فرهنگی جامعه شد و اذهان عامه مردم را آماج خود قرار داد. از این پس اعضای حلقهکیان، نقش اندیشهای خود را که سالها در ماهنامهکیان به آن اشتغال داشتند، با نقش کنشگری اجتماعی - سیاسی درآمیختند. به همین خاطر در دوره دوم خرداد، اعضای حلقهکیان از طریق مطبوعات، تلاشهایی در جهت عملیاتیکردن اندیشههای پیش ساخته داشتند....»