جوان آنلاین: وعده هموارشدن مسیر آیندهسازان مملکت و برقراری عدالت آموزشی سالهاست از زبان این وزیر و آن وزیر شنیده میشود، تکتک آنها به اهمیت و لزوم توجه به آموزشوپرورش جهت ارتقای شرایط کیفی و اخلاقی کشور تأکید داشتهاند، اما تمام این جملات فریبنده، همواره در حد حرف بوده و است، به طوری که ابراهیم سحرخیز، معاون اسبق وزارت آموزشوپرورش که خود نیز سالها در این حوزه کار کرده و از نزدیک دستی بر آتش داشته بر شعاریبودن تمام وعدههای زیبایی که از گذشته تا امروز داده شده است، صحه میگذارد، مثلاً اینکه آقایان متأسفانه با وجود تمام تقلاهای ظاهری، توان برداشتن قدم از قدم ندارند، چراکه هیچ یک از شرایطی که باید، مهیا نیست. با وجود این هیچ مقام مسئولی از دیروز تا امروز زیر بار این مهم نرفته است که اگر رفته بود، همچنان در نقطه صفر با حسرت به آیندهای که شاید بتواند متفاوت باشد، نگاه نمیکردیم. کمتر کسی است درباره اهمیت آموزشوپرورش نداند؛ اینکه باید تعلیموتربیت آیندهسازان کشور به بهترین شکل ممکن انجام شود، با وجود این، اما خلاف آنچه باید، رفتار میشود. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی هم اخیراً اعلام کرده بدهی آموزشوپرورش به فرهنگیان حدود ۴۴هزارمیلیارد تومان است. گفتوگویی که در ادامه میآید با ابراهیم سحرخیز پیرامون این موضوعات است.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی اعلام کرده بدهی آموزشوپرورش در سنوات گذشته به خصوص در پرداخت مطالبات فرهنگیان در مجموع حدود ۴۴هزارمیلیارد تومان است؛ رقمی معادل ۱۶درصد کل بودجه این وزارتخانه در سال جاری! ارزیابی شما از این بدهی چیست؟
از سال ۱۳۷۰ یعنی بیش از سه دهه آموزشوپرورش دچار دردی مزمن شده است؛ درد مزمن نداشتن بودجهای واقعی. باید در تمام این سالها بودجه آموزشوپرورش واقعیسازی میشد تا عمده مشکلات موجود در آن حل شود، اما توجهی به این موضوع نشده است. یکی از شاخصهایی که میشود قضاوت کرد که آموزشوپرورش ما خوب اداره میشود یا نه؟ همین سهم آموزشوپرورش از بودجه عمومی دولت است. در دولت دوازدهم، آقای نوبخت میگفت بودجه آموزشوپرورش عملیاتی و واقعی خواهد شد، اما این اتفاق نیفتاد. الان هم متأسفانه همین امسال بر اساس گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس، سهم آموزشوپرورش ۹/۸ درصد است، در حالی که در سال ۱۳۸۷ سهم آموزشوپرورش از بودجه عمومی دولت ۱۵درصد بود یا حتی در دوران دفاع مقدس سهم ۱۶درصدی داشتیم، اما چند سال است میبینیم سهم آموزشوپرورش به ۱۰درصد هم نمیرسد. شاخص دیگر برای ارزیابی وضعیت آموزشوپرورش در کشور بررسی سهم آن از تولید ناخالص داخلی است که در نرم دنیا و کشورهای منطقه بین ۴ تا ۵درصد است، اما در کشور ما کمتر از ۲درصد است. متأسفانه چند ماه است حقوق معلمان خرید خدمات تسویه نشده است و اضافهکار آنها را ندادهاند، در حالی که معلمان بازنشسته یا معلمان شاغلی که اضافه کار میکنند، میخواستند برای جبران کمبود معلم کمکحال مدارس باشند، اما گویا کسی قرار نیست کمکحال آنها شود. بدتر اینکه در این تورم اقتصادی ساعتی ۴۰ تا ۵۰هزار تومان به هر معلم داده میشود، یعنی اگر یک نفر هر روز صبح تا بعد از ظهر در مدرسه کار کند و جای خالی یک معلم را از شنبه تا چهارشنبه پر کند، نهایتاً ۴ میلیونو ۵۰۰هزار تومان میگیرد، چراکه حدود ۵۰۰هزار تومان هم بابت مالیات از او کسر میشود! در چنین شرایطی معلم اگر سرویس مدرسه بگیرد و با خود بچهها را ببرد و بیاورد، درآمد بیشتری دارد! اینها باعث از بین رفتن انگیزه معلمی میشود.
وزارت آموزشوپرورش بدهی دارد و معلم هم از حقوقش راضی نیست، بدون شک اینها نتایج خوبی برای تعلیموتربیت کشور به دنبال ندارد.
بله، دود این بدهی و نارضایتیها در چشم دانشآموزان میرود. وقتی معلم گرفتار و درگیر مشکلات مالی شود، انگیزه و علاقهای برای کار کیفی ندارد. بدتر اینکه طی این سالها شأن و کرامت او زیر سؤال رفته است. از سوی دیگر تراکم بالای کلاسها برخی از معلمان را عاصی کرده است، مثلاً در اطراف تهران یکی از مدیران مدرسه گزارش داده که نسبت معلم به دانشآموزان یک به ۵۷ نفر است که در نتیجه همه اینها آموزش لطمه میبیند، حتی معلمی که بعد از پایان خدمت، بازنشست میشود نیز با مشکلات عدیدهای مواجه است، در حالی که در هر کدام از وزارتخانهها و سازمانها، افراد بازنشسته فوراً پاداششان را دریافت میکنند، اما معلمان در آموزشوپرورش بعد از حدود ۳۵ سال خدمت، پاداش خود را خردخرد میگیرند تا جایی که حتی برخی از آنها میگویند با گذشت دو یا سه سال همچنان پولشان را تمام و کمال نگرفتهاند، به همین دلیل است که برخی معلمان میگویند به بچههایمان توصیه کردهایم سراغ شغل معلمی نروند!
آمارهای خوبی نیز از وضعیت آموزش در مدارس کشور دیده نمیشود، مثلاً گفته شده فقر یادگیری در ایران به ۴۴درصد رسیده است.
همینطور است. مثلاً در دوره ابتدایی دو هدف عمده مهارت خواندن و نوشتن و همچنین حسابکردن را داریم. متأسفانه ضعیفترین نمرات برای همین خواندن و نوشتن است و زیر متوسط هستیم، حتی در علوم و ریاضی نیز جزو کشورهای ردهپایین جدول محسوب میشویم. همه اینها نشان میدهد ما در حوزه آموزش مشکلات جدی داریم، در حوزه پرورشی هم وضعیت مطلوبی نداریم، در شرایطی که حقوق معلمان بموقع پرداخت نمیشود و معوقات آنها باقی مانده است، چطور میخواهند تعداد معلمان پرورشی را در مدارس بیشتر کنند؟ یا مثلاً در مدرسه نشاط به وجود بیاورند و اردوهای هدفمند برگزار کنند؟ پس واضح است که باید دست در جیب مردم کنند! اما مردم حد و توانی دارند. شاید کسانی که وضعشان خوب است به مدارس غیردولتی و سمپاد بروند، اما آنهایی که ناچارند در مدرسه عادی درس بخوانند و کلاس کنکور، جبرانی و فوقبرنامه ندارند، چه کار باید کنند؟ وضعیت آموزش در عمده روستاها بدتر از شهرهاست و در عشایر هم از آن بدتر. وقتی بچه دو زبانه است، مثلاً زبان مادریاش کردی است و میخواهد فارسی یاد بگیرد، ابتدا با مشکل مواجه میشود، پس باید آموزش بهتر و باکیفیتتری بگیرد، اما عمدتاً از این موضوع غفلت میشود که به رشدنکردن و شکوفانشدن دانشآموز عشایری منجر میشود.
در چنین شرایطی با کمبود معلم هم مواجه هستیم. با این بدهی آیا میتوان کمبود معلم را جبران کرد؟
آقای فرهادی اعلام کرده که آموزشوپرورش، سال تحصیلی را با کمبود بیش از ۲۰۰هزار معلم شروع کرده، قرار است ۶۷هزار معلم هم امسال بازنشسته شوند، سال قبل ۷۰هزار نفر دیگر بازنشست شدند، البته قصد بر این است که ۷۰هزار نفر در سال تحصیلی جدید استخدام شوند که خب این ۷۰هزار نفر فقط جای بازنشستهها را میگیرند، پس کمبود ۲۰۰هزار معلم هنوز جای خودش باقی است. این یعنی جای خالی معلمان قرار نیست در سال تحصیلی جدید پر شود. شاید در یک اداره یا یک سازمان یک نفر جای سه نفر کار کند و از عهده آن هم بربیاید، اما در یک کلاس درس با جمعیت بالای دانشآموزان نمیشود راه به جایی برد. مگر نه اینکه شورای عالی آموزشوپرورش اعلام کرده است نرم مطلوب کلاسهای درس باید بین ۱۷ تا ۲۳ نفر باشد، پس چرا به راحتی کلاسهای ۴۰ تا ۴۵ نفره تشکیل میدهند؟ ما نمیتوانیم تربیت جامعه را که سرمایه اجتماعی و انسانی کشور است، باری بههرجهت ببریم.
خب نیازهای آموزشوپرورش کاملاً مشخص است، چرا این نیازها مرتفع نمیشود؟
نگاهی به سازمان برنامهوبودجه در این ۴۰ سال بیندازید، میبینید ۱۸۰ درجه نقطه مقابل دیدگاه حاکمیت و رهبری است. رفتار آنها نشان میدهد باید کاری انجام شود که آموزشوپرورش دولتی به ستوه بیاید و اینقدر به مرگ بگیریم تا به تب راضی شوند تا مردم به سمت مدارس غیردولتی بروند و عادت کنند پول بدهند و به عنوان یک کالا، آموزش دریافت کنند. آیا ۴۰ سال زمان کافی نیست که مسئولان امر نیاز آموزشوپرورش را ببینند؟ جمعیت دانشآموزیمان مشخص است، رشد جمعیت دانشآموزیمان در دوره پنج تا ۱۰ ساله هم قابل پیشبینی است و حتی تفکیک ابتدایی، متوسطه اول و دوم را هم میتوانیم داشته باشیم. اینکه چقدر معلم باید استخدام شوند، چقدر بازنشسته میشوند و چقدر فضای آموزشی داریم، با یک چرتکهاندازی ساده قابل محاسبه است. با وجود اینکه همه چیز در سیاستهای کلی نیز مشخص است، اما عدهای دست به دست هم دادهاند آموزشوپرورش را زجر بدهند.
آیا با ادامه این وضعیت میتوان نسبت به بهبود روند تربیتی در مدارس امیدوار بود؟
ما نزدیک ۱۰۰هزار مدرسه داریم که هنوز خیلی از مدارس مربی پرورشی ندارند. در این گیرودار مسائل فرهنگی که امروز در جامعه ایجاد شده و میگوییم دانشآموز ما نسل آلفا و ضد است، پولی نیست که هویتسازی کنیم. مشاور مدرسه به تعداد کافی نداریم؛ مشاوری که از دوره ابتدایی همراه دانشآموزان باشد، در حالی که در کشورهای پیشرو در آموزش، مهمترین بخشی که روی آن سرمایهگذاری میشود، آموزشوپرورش است و آنجا هم بیشتر از همه به مقطع ابتدایی اهمیت میدهند، اما ما ابتدایی را رها کردهایم، معلم خرید خدمات، کلاسهای ۴۰ نفره و معلم کمتجربه که توانمندی کافی ندارد، همه را به مقطع ابتدایی فرستادهایم، در صورتی که پایه ابتدایی، تخصص است، هر کسی با هر مدرک تحصیلی نمیتواند دوره ابتدایی را درس بدهد. نباید آموزشوپرورش را فقط کمی ببینیم، معلم و مدرسه باید باکیفیت باشند. بحران امروز جامعه ما، کیفیت آموزش است. رفع بیعدالتی آموزشی که مقام معظم رهبری نیز بر آن تأکید دارند با تقویت مدارس دولتی انجام میشود، اما خروجی این تأکیدات چه میشود؟ اینکه دانشآموزان مدارس عادی دولتی در کنکور رتبه نمیآورند، در المپیاد سهمی ندارند و بیشترین لطمه را نیز بچههای روستایی میبینند، چراکه آموزش کیفی پلی برای نجات آنها از زندگی در منطقه محروم است، اما این پل را خراب کردهاند. مهارتآموزی، تقویت هنرستانها، کمکردن بیکاری در جامعه و بارآوردن دانشآموزان کارآفرین خیلی خوب است، اما اینها با کدام بودجه قرار است انجام شود؟ ما چند سال است اندر خم بموقع پرداختکردن حقوق معلمان و معوقاتشان هستیم. اگر معلم انگیزه پیدا نکند، بهترین، زیباترین و مجللترین مدرسه با غنیترین آزمایشگاه هم کمکی نمیکند. معلمی که حوصله نداشته باشد، نمیتواند آموزش خوبی رقم بزند. آقای وزیر گفتند ما در آستانه الگوشدن برای جهان هستیم. این چه الگویی است که مدارس عادی و دولتی آن، سهمی از رشتههای خوب دانشگاه و المپیاد ندارند. در آزمون پرلز نیز که وضعمان خراب است، این الگو نیست.
به مسئله بیعدالتی آموزشی اشاره کردید. آیا میتوان گفت بدهی ۴۴هزارمیلیارد تومانی آموزشوپرورش موجب دامنزدن به بیعدالتی آموزش میشود؟
بله، قطعاً همینطور است. اقتصاد، پاشنه آشیل آموزشوپرورش است. کتابهای درسی طی این سالها تغییر کرده است. آیا من که ۲۰ سال پیش لیسانس گرفتم، میتوانم جوابگوی دانشآموز امروز باشم؟ توان چالشکردن با او را دارم؟ بدون شک بهروزشدن معلمان، منابع مالی و اعتبار نیاز دارد. مگر نه اینکه ایران قوی در گرو مدرسه قوی و مدرسه قوی در گرو معلمان قوی است. معلمان قوی نیاز به انگیزه و پرداخت بموقع مطالبات بحقشان را دارند، اگر این اتفاق بیفتد، ما بهترین سرمایهگذاری را کردهایم. طبق فرمایش مقام معظم رهبری، آموزشوپرورش بهترین دستگاهی است که ما را در دسترسی به گنجینهها یاری میرساند. همانطور که در اصل ۴۳ قانون اساسی آمده است، برای رسیدن به استقلال اقتصادی باید دنبال همگانیکردن آموزشوپرورش به عنوان نیاز اساسی باشیم، اما با وجود این میبینیم که رفتار سازمان برنامهوبودجه به گونهای است که به دنبال خصوصیکردن آموزشوپرورش است! در این زمینه نیز بارها گفته شده که منابع کم است، اما سؤال این است که اگر منابع کم است، چرا فقط و فقط برای آموزشوپرورش کم است؟ من سراغ ندارم در سایر دستگاهها که کارمند اضافهکار میماند، پولش را چند ماه بعد یا سال بعد بدهند! یا اگر بازنشست میشود تا دو سال دیگر هم پاداش نگرفته باشد. آنها حقجلسه، رفاهیات و پاداش را بموقع و کامل میگیرند.
راهکار ارتقای کیفیت آموزش و همچنین برقراری عدالت آموزشی مشخص است و متخصصان و کارشناسان این حوزه نیز بارها بر آن تأکید کردهاند، پس چرا خلاف آنچه باید عمل میشود؟
مقام معظم رهبری اردیبهشت ماه سال گذشته فرمودند، این فکر وجود داشته در برخی از مسئولان کشور در گذشته که آموزشوپرورش را از دولت جدا کنند، در واقع آنها میخواستند اجازه برونسپاری آموزشوپرورش را به بهانه خرج گرانش بگیرند، اما ایشان تربیت و تعلیم کشور را بر عهده نظام حاکم بر کشور دانستند و گفتند مسئله برونسپاری معنی ندارد، بنابراین باید گفت برخی از تصمیمگیران در حوزه آموزشوپرورش به دنبال خصوصیسازی آموزش هستند. باید همه مسئولان کشور به این باور برسند که تقویت آموزشوپرورش، سرمایهگذاری برای آینده است و بدون شک سرمایه انسانی مهمتر از نفت و معدن طلا به حساب میآید، بنابراین اگر میخواهیم به استقلال برسیم، نیازمند داشتن انسانهای تربیتشده و وطندوست با هویت ایرانی- اسلامی هستیم و این وظیفه آموزشوپرورش کشور است. سال پیش که اغتشاشات پیش آمد، همه توجهات به سمت آموزشوپرورش رفت که اگر روی معلم سرمایهگذاری شده بود، نتیجه بهتری میگرفتیم. در چنین شرایطی به عقیده من، آن وزیری که به آموزشوپرورش بیاید و بتواند کسری بودجه آموزشوپرورش را برای همیشه حل کند، نمره قابل قبولی میگیرد و اصلاً باید دستش را بوسید، در غیر این صورت با سخنرانی، حرف و گفتاردرمانی راه به جایی نمیبریم.