به گزارش خبرنگار ما، ساعت 15عصر روز سهشنبه سوم آذرماه سال1394 بود كه قاضي منافي آذر، بازپرس ويژه قتل دادسراي امور جنايي تهران باتماس تلفني مأموران كلانتري خانيآباد از قتل زن جواني همراه دو فرزندش با خبر و همراه تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي راهي محل شد. تيم جنايي در محل حادثه كه طبقه چهارم آپارتماني در كوچه شاهدسوم در خيابان طالقاني در جنوب تهران بود با جسد زن 20سالهاي به نام نسرين و دو پسر 2ساله و 15روزهاش به نامهاي آرمان و آيدين روبهرو شدند كه نخستين بررسيها حكايت از اين داشت سهمقتول چند روز قبل بر اثر فشار بر عناصر حياتي گردن به قتل رسيدهاند.
بررسيها نشان ميداد شوهر اين خانواده به نام شادمهر 26 آبانماه پس از درگيري با همسايه روانه زندان شده است.
شوهرخواهر شادمهر كه موضوع را به پليس خبر داده بود، گفت: شادمهر معتاد به مواد مخدر شيشه است. او چند روز قبل با همسايهها درگير شد و به زندان افتاد. ما همگي خيال ميكرديم زن و دو فرزندش به خانه پدريشان در كرج رفتهاند تا اينكه امروز همسايهها گفتند از خانه شادمهر بوي تعفن ميآيد. با كليد يدكي كه داشتيم وارد خانهاش شديم. آنقدر بوي بد فضاي خانه را گرفته بود كه قابل تحمل نبود تا اينكه جسد نسرين و دو فرزندش را داخل كمد ديواري بين رختخوابها پيدا كرديم.
تحقيقات ميداني مأموران نشان داد روز حادثه كه شادمهر راهي زندان شده به همسايهها گفته بود كه سه نفر را به قتل رسانده، اما همسايهها فكر كرده بودند كه متهم توهم زده است. همچنين مأموران در محل حادثه با طناب داري روبهرو شدند كه مشخص بود قاتل پس از حادثه قصد داشته به زندگياش پايان دهد، اما پشيمان شده است. بنابراين تيم جنايي به شادمهر به عنوان مظنون حادثه مشكوك شدند و وي را براي بازجويي از زندان به اداره پليس منتقل كردند.
متهم در بازجوييها به قتل همسر و دو فرزندش اعتراف كرد و مدعي شد از مدتي قبل با همسرش اختلاف داشته و روز حادثه پس از مصرف شيشه دست به اين جنايت زده است.
وي گفت: من مغازه مبلفروشي و تعميرات مبل در منطقه خلازير دارم. مدتي قبل معتاد به شيشه شدم و بعد از آن هر چه درآمد داشتم شيشه مصرف ميكردم و همين موضوع باعث اختلاف من و همسرم شد. من به خاطر اعتياد شديدم به خانوادهام خرجي نميدادم و هميشه با همسرم مشاجره لفظي داشتيم.
از طرفي مدتي قبل با باجناقم درگير شدم و او را به شدت كتك زدم و او هم شكايت كرد و من به 60ميليون تومان ديه محكوم شدم. 14ميليون تومان به او دادم، اما ديگر پولي نداشتم كه تسويه حساب كنم به همين دليل هميشه به من فشار ميآورد.
بدهكاري به باجناقم هميشه به من استرس وارد ميكرد. از سوي ديگر مادر زنم هميشه به من فشار ميآورد كه بدهيام را به باجناقم بدهم. من هم پولي نداشتم كه به او بدهم و همين موضوع باعث شد هميشه با همسرم درگيري داشته باشم. خيلي از زندگي خسته شده بودم تا اينكه تصميم گرفتم به اين زندگي پايان دهم. قاضي منافيآذر پس از تحقيقات تكميلي كيفرخواست متهم را صادر كرد. بدين ترتيب متهم به زودي در دادگاه كيفري محاكمه ميشود.