محمد مهر
اگر يك پزشك، «بيمار» را به شكل و قامت كيف پول ببيند چه اتفاقي ميافتد؟ اتفاقي كه ميافتد اين است: دوست من در يك تصادف رانندگي از ناحيه گردن آسيب ميبيند و به هر پزشكي مراجعه ميكند پزشكان ميگويند گردن او بايد جراحي شود اما دوستم نميخواهد گردن خود را زير تيغ جراحان ببرد، پس ميگردد و ميگردد و ميگردد و عاقبت پزشكي را پيدا ميكند كه به او ميگويد نيازي به جراحي نيست و ميتواند با بستن گردنبند در يك بازه زماني و انجام حركتهاي تقويتي و تمرين سلامتي گردن خود را تا حد زيادي به دست آورد. حالا دوست من بدون جراحي و تحمل هزينههايش گردن بهبود يافته خود را دارد. احتمالاً ما و شما آدمهايي را دور و بر خود سراغ داريم كه از مراجعه به پزشك واهمه دارند چون آنها اين تصوير ذهني را دارند كه پزشك به خاطر پول يا دليل ديگر ممكن است درماني را برايم تجويز كند كه واقعاً برايم لازم نيست.
اگرچه نميتوان همه را با يك چوب راند و برداشت و تفسيرهاي فلهاي در اين باره كرد اما متأسفانه در سالهاي اخير مشاغل نيز در ايران متأثر از روحيه فردگرايي و اصالت لذت و ماديات شدهاند و طبيعي است پزشكان نيز از اين قاعده دور نماندهاند. فشار زندگي لاكچري روي آنها هم احساس ميشود و وقتي كسي سوداي زندگي لاكچري را دارد هزينههايش را هم بايد تأمين كند و در اينجاست كه پاي انتخاب ميان اخلاق يا پول به ميان ميآيد. در اين زمينه هفت روايت از همشهريهاي شما را مرور ميكنيم. شايد براي شما هم اتفاق افتاده باشد.
وقتي 30 بيمار را در سه ساعت معاينه تخصصي ميكنند!
زهرا انصاري تجربه خود را اينگونه تعريف ميكند: هر وقت با پدرم مطب دكتر ميرويم با صداي بلند ميگويد مطب كه نيست «دكان» باز كردهاند. هر چه بگويي آهستهتر هم فايده ندارد. ديد خودم هم كم و بيش همينطوري شده است. يك متخصص در بازه زماني ۶ عصر تا ۹ شب ميآيد مطبش و در اين زمان ۳۰ نفر را ويزيت ميكند؛ نه معاينه اساسي و تجويزهايي كه هزينه گزاف دارد. براي دو دقيقه «ساكشن گوش» ۸۰ هزار تومان، آن هم در يك شهرستان كوچك كه بسياري از آدمها درآمدهاي كمي دارند. البته شايد دستگاههايشان گران باشد يا هر چيزي كه من دليلش را نميدانم، اما فكر ميكنم به اندازه ويزيت بايد به بيمار رسيد. آيا اين حق مريض نيست در ازاي پولي كه پرداخت ميكند انتظار داشته باشد دكتر دست كم 10 تا 20 دقيقه به طور دقيق او را معاينه كند. حتي اگر ما متوسط زمان ممكن را در نظر بگيريم و 10 دقيقه را معيار معاينه قرار دهيم باز براي معاينه 30 نفر به 300 دقيقه يا پنج ساعت زمان نياز خواهد بود حال چطور يك دكتر متخصص براي يك موضوع حياتي 5 دقيقه هم زمان براي بيمار خود نميگذارد؟ البته شايد عدهاي بگويند كه متخصص مثلاً در شهرستانها كم است و مراجعان بسيار، در حالي كه اين استدلال قابل قبول نيست چون وزارت بهداشت ميتواند سياستهايي را اتخاذ كند كه متخصص به اندازه كافي و بر اساس عدالت منطقهاي در همه نقاط كشور حضور داشته باشند. آنچه به چشم خودم ديدهام اين است كه خيلي از دكترها حوصله مريض را ندارند و با بداخلاقي تمام رفتار ميكنند كه دردي بر دردهاي بيمار اضافه ميكند.
آزمايشگاههاي پزشكي سرعت را فداي دقت كردهاند
سارا نصيرپور تجربه خود از مراجعه به پزشك و دريافت مشاورهها و خدمات پزشكي را اينگونه تعريف ميكند: باردار بودم و سونوگرافي رفتم. جواب سونوگرافي را كه نشان دادم در ماه ششم بارداريام بود. دكترم گفت كه بچه سرش بزرگ است و مشكوك و بايد سقط شود. بچهاي كه تا يك ماه قبل بدون مشكل بود. خانم مسني كه قبلاً چنين چيزي ديده بود به من گفت بيخيال حرف دكتر، بچهات را به دنيا بياور؛ من زياد ديدهام و بچهات بيمشكل است. الان جشن تولد يك سالگي فرزندم است. دختري سالم و باهوش. گاهي بايد از دكترها ترسيد. وقتي از او ميپرسم به نظرت چرا چنين است، ميگويد به نظر من برخي از پزشكان و گاه لابراتوارها و آزمايشگاههاي پزشكي سرعت را فداي دقت كردهاند، در حالي كه نميدانند عملاً با جان بيمار دارند بازي ميكنند. در اين يك سال كه دخترم به دنيا آمده و زندگي من و همسرم را متحول كرده و ما به شدت وابسته دخترمان شدهايم هر بار كه به اين فكر كردهام اگر من به توصيه آن پزشك ميرفتم و دخترم را سقط ميكردم حالا دخترم را نداشتم، اشك ميريزم و خدا را شكر ميكنم كه اين اتفاق براي من نيفتاد، اما كسي چه ميداند كه تا به حال براي چند نفر اين اتفاق شوم افتاده است.
براي نشان دادن تصوير MRI دوباره پول گرفتند
ارغوان نعيمي ميگويد: متأسفانه الان پول و درآمد، جايگزين وجدان كاري و تعهد شده است. مطب متخصص مغز و اعصاب بودم براي مشكل ديسك كمر. خانمي مراجعه كرد و خواست تصوير MRI كمرش را به دكتر نشان دهد؛ اينكه بنده خدا چقدر هزينه عكسبرداري كرده و چقدر طول كشيده و درد، خدا ميداند. براي نشان دادن عكس به پزشك خودش دوباره قرار بود ويزيت پرداخت كند. از خودم پرسيدم واقعاً چرا اينطور است. مگر نشان دادن يك عكس چند دقيقه از وقت اين پزشك را ميگيرد؟
چرا برخي پزشكان اينقدر عصباني هستند؟
هنگامه افشينفر معتقد است همه پزشكان را نميشود مثل هم دانست. وي ميگويد: قبول دارم كه گاهي ما با آدمهايي مواجه ميشويم كه آرزو ميكنيم كاش عنوان پزشك به اين آدم نميچسبيد چون نه تنها اين پزشكها به تو آرامش نميدهند بلكه وجودت را پر از استرس ميكنند. چرا؟ چون احتمالاً وجود خودشان پر از استرس است. چرا؟ چون شايد خودشان را گرفتار كردهاند ولي وقتي من آن خانم دكتر متخصص قلب را با آن عينك فريم سبزش ميبينم كلي ذوق ميكنم و مدام ميگويم كاش زودتر تو را در زندگيام ديده بودم چون رفتار و نشست و برخاست و شيوه حرف زدن اين پزشك با تو به كل وجودت آرامش ميدهد. اما وقتي چشمم ميخورد به آن دكتر متخصص مغز و اعصاب كه عين پروفسور بالتازار و به طور وحشتناكي عصبي است، با خودم ميگويم واقعاً چرا برخي پزشكان اينقدر عصبي هستند؟
كاش داييام را جاي ديگري عمل كرده بوديم
فاطمه شيرازي تجربه تلخي از عمل قلب دايي خود دارد. او تعريف ميكند: داييام عمل قلب داشت، عمل جراحي به دست يك دكتر معروف و در يك بيمارستان دولتي انجام شد. دكتر گفت: مشكلي نيست، عمل سختي نيست. هيچ كس باورش نميشد كه در عرض دو روز كه مثلاً به قول خودشان او را بيهوش نگه داشته بودند از دستش بدهيم. دكتري هم تا لحظات آخر بالاي سر او نيامد. شايد براي دكترها ديدن مرگ و مير عادي باشد و زياد ديده باشند، شايد دلشان نسوزد و به نظرم اين خيلي بد است. شايد حضور دكتر يك تسكيندهنده باشد براي خانوادهاي كه عزيزش را از دست داده است. اما همان را هم از ما دريغ كردند چون پزشكان امروز سرشان شلوغ است و دائم به ما ميگويند وقت ندارند. آنها براي كار خودشان وقت ندارند و اين هم گريهآور است و هم خندهدار. الان ديگر در فاميل ما هر كسي دچار بيماري قلبي ميشود يا ميرود بيمارستان خصوصي يا اگر عمل جراحي تجويز كنند انجام نميدهد يا با داروهاي گياهي و رژيم غذايي خودشان را درمان ميكنند. الان هم ما و خانواده داييام ميگوييم كاش بيمارستان خصوصي عمل كرده بود، اما خب اي كاش گفتن چيزي را عوض نميكند.
پزشك سنتي به من ميگويد نيازي به اين همه عكس و آزمايش نيست
تجربه فرشته خورشيدي درباره بيماري مادرشوهرش است. او ميگويد: ما ديديم انواع تصويربرداريهاي پزشكي كه ميشد با يك بار تصويربرداري و از يك نوع انجام شود دكتر درخواستهاي متعددي ميكرد، مثلاً به جاي آنژيوگرافي روش ديگري بود كه هم ارزانتر بود و هم همان نتيجهاي كه دكتر ميخواست را نشان ميداد ولي دكتر آنژيوگرافي را پيشنهاد داد در حالي كه دو سه سال قبل خودش همان روش را پيشنهاد داده بود و گفته بود به جاي آنژيوگرافي كه روشي تهاجمي است اين روش را پيشنهاد ميدهم كه مريض كه سنش هم بالاست كمتر اذيت شود. من چند وقتي است كه به دكتر سنتي ميروم و اين پزشك به من ميگويد ما با ديدن يك جواب از آزمايش خون بيمار خيلي راحت ميتوانيم به چند مورد شك در مورد بيماريها پي ببريم ولي پزشكان با انواع عكس و سونوگرافي به هزينههاي بيمار اضافه ميكنند.
هر هفته بدون ويزيت ميرفتم پيش پزشك
فهيمه خورشيدي اما خاطره شيريني از پزشكان منصف دارد. او تعريف ميكند: رويه معمول اين سالها اين بوده كه وقتي نتيجه آزمايش را ميبري، دكتر ميبيند و ويزيت هم ميگيرد. مثلاً ميروي پيش پزشك زنان و نوبت يك ماه بعد را به تو ميدهد كه آزمايشهايت را هم بياور و دوباره ويزيت از تو ميگيرد به خاطر جواب آزمايشها. البته يك بار به دكتري رفتم و روش او اينطور بود كه بعد از ديدن جواب آزمايش اگر نياز به معاينه داشتي از تو ويزيت ميگرفت، اما اگر منشي فقط جواب آزمايش را به دكتر نشان ميداد و نتيجه را ميگفت دكتر ويزيت نميگرفت. حدود ۲۰ سال پيش مشكل پوستي داشتم و دكتر بالاخره با پيشنهاد خودم آزمايش خاصي را نوشت و جوابي را كه خودم حدس زدم گرفت و درمان را شروع كرد، ولي به من گفت براي مشاهده روند درمان هر هفته بيا و نوبت هم نگير و ويزيت هم نده، يك بار هم نسخه جديد داد ولي ويزيت نگرفت. كلي خوشحال شدم كه از اين دكترها هم پيدا ميشوند.