جوان آنلاين:حسین لامعی به عنوان گرداننده کانال سینمایی «کات» که پیش از این به عنوان یک برنامه گفتگو محور در آپارات شناخته میشد با انتشار این بیانیه اقدام به انتشار برخی مطالب بر علیه این موضع تازه سیاست گذاران جشنواره فیلم فجر داشت و باعث شد تا شب گذشته در برنامه «میزانسن» به عنوان مهمان حضور پیدا کند، در ادامه گزیدهای از صحبتهای لامعی در دفاع از رسانههای مستقل آمده است:
در ابتدا بگویم که با تمام تفاوتها و انتقادها، به نظر من انتخاب شخص مسعود نجفی برای مدیریت روابط عمومی سازمان سینمایی و فستیوال فیلم فجر، مثل این میماند که «علی دایی» رییس فدراسیون فوتبال ایران بشود. خوب، طبیعیست که دیگر کسی به دایی نمیتواند بگوید «تو با شورت ورزشی عکس نداری»! چون او از بزرگان این فوتبال است. مسعود نجفی هم برخلاف بسیاری از مدیران روابط عمومی سالهای قبل، از پیشکسوتان عرصهی خبر و رسانه است و از همهی ما قدیمیتر و سابقهی رسانهایاش مشخص است. سالها در ایسنا بوده و مستند ساخته و فعالیت مستمر داشته و هم وجاهت دارد و هم متانت. به نظرم اتفاقا او حرفها و انتقادهای ما را بهتر از هرکسی میفهمد، چون در همهی این سالها به طور دقیق فضای مجازی را رصد کرده و میکند.
بگذارید از ابتدا صریح حرف بزنم. در مورد بحث این روزهای سینما در مورد سالن مطبوعات فستیوال فیلم فجر، و اینکه «کدام رسانهها حق آمدن داشته باشند و کدام رسانهها نه؟». ببینید، وقتی اعلام میشود به رسانههای بیمجوز نباید کارت سالن مطبوعات بدهند، منظور مستقیما شبکههای اجتماعیست. یعنی باید نمایندگان شبکههای اجتماعی را حذف کرد! چون در ایران همهی روزنامهها و مجلهها و خبرگزاریها مجوز دارند و نود درصد سایتهای ثبتنام کننده در سایت جشنواره هم مجوز دارند. پس منظور، تنها پیجهای معتبر اینستاگرام و کانالهای موثر تلگرام است و بس.
این در حالیست که در دنیای امروز اساسا دوگانهی رسانه های مجوزدار و بیمجوز، یا رسانههای رسمی و غیررسمی وجود ندارد و این بحثها دیگر محلی از اعراب ندارد. دوگانهی جهان امروز، دوگانهی رسانههای موثر در مقابل رسانههای بیخاصیت است، یا به نوعی دیگر، دوگانهی رسانههای مستقل در مقابل رسانههای وابسته.
حواشی مربوط به سالن مطبوعات فستیوال فجرِ امسال، دقیقا از جایی آغاز شد که چهل نفر از اهالی رسانههای بیخاصیت، با انتشار نامهای خواستار حذف شبکههای اجتماعی از ورود به سالن مطبوعات شدند و گفتند کسی جز ما نباید حق ورود داشته باشد. حداقل سی نفر از آن چهل امضاءکننده، رسانههای بیخاصیتشان هیچ مخاطب و جایگاهی ندارد. امضاءکنندگان آن نامه اکثرا نمایندگان رسانههای خنثی و بیخاصیتی بودند که احدی آنها را نمیخواند و طبیعیست که خواستار حذف چرخهی آزاد اطلاعات شوند.
من مشکلی ندارم که یک روزنامهی سینماییِ بیمخاطب یا یک سایت وابسته به سازمان سینماییِ دورهی قبل، و امثال این رسانهها نامهای امضاء کنند و خواستار حذف شبکههای اجتماعی و حذف رسانههای مستقل از سالن مطبوعات فستیوال فیلم فجر شوند، چون طبیعتا منافع آنها در نبود چرخهی آزاد اطلاعات است. ناراحتی من از روابط عمومی جشنواره است که چرا آن نامه را به سرعت روی سایت جشنواره قرار داد و امضاءکنندگان نامه را هم زمان قرعهکشی روی سن آورد، اما بچههای مستقل شبکههای اجتماعی که فضای رسانهای سینما به معنای واقعی دست آنهاست، نه؟
امروز همهی اهالی سینما میدانند که رسانههای موثرِ سینمایی کدام رسانهها هستند و بیخاصیتها کدام. امروز سینما در شبکههای اجتماعی در جریان است نه در روزنامهها و مجلهها و خبرگزاریها و سایتها. حتی اعضای روابط عمومی خود فستیوال فیلم فجر اخبار خود را و اخبار پروژههای خود را به همین پیجهای معتبر اینستا و کانالهای موثر تلگرام میفرستند تا دیده شود. این یعنی قدرت و تاثیر در اختیار شبکههای اجتماعیست نه در اختیار رسانههای وابسته و خنثی و بیمخاطب و بیخاصیت.