سرویس پایداری جوان آنلاین: شهید رحیم رجبی متولد ۱۳۴۰ بود. سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شد و در سال ۱۳۶۰ در سن ۲۱ سالگی در عملیات رمضان مفقودالاثر شد. این شهید بزرگوار پس از عمویش که در قیام ۱۵ خرداد سال ۴۲ به شهادت رسید، دومین شهید خانواده رجبیها نام گرفت و یک سال بعد برادرش نصرالله رجبی هم در عملیات والفجریک در منطقه فکه شهید شد. رحیم رجبی به خاطر دلاوریها و دل نترسی که داشت به «شجاع» معروف بود. شهید شجاع ۳۶ سال مفقودالاثر بود تا اینکه در سال ۹۷ با توجه به آزمایشهای دیانای، کارت و پلاک شناساییاش شناسایی شد. متن زیر روایت جانباز رضا رجبی برادر شهید است که پیش رو دارید.
آموزههای قرآنی
ما شش برادر و دو خواهر بودیم. مادر معلم قرآن و پدرمان کشاورز بود. علاقه مادر به قرآن در تربیت دینی بچهها تأثیر زیادی داشت. شهادت عمویمان عزتالله رجبی در قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۴۲ نیز تأثیر زیادی در بین اعضای خانواده داشت. آن زمان رحیم دو سال داشت. فعالیتهای انقلابی خانواده رجبیها از همان سال ۱۳۴۲ آغاز شد. شهادت عمویمان بهانهای شد تا خانواده ما تحت نظر رژیم شاهنشاهی قرار بگیرد. بارها شب و نیمه شب از در و دیوار خانه به داخل خانه میریختند و پدر را با خود میبردند و بعد از مدتی شکنجه او را آزاد و کمی بعد دوباره دستگیرش میکردند. رحیم یکی از فعالان انقلابی بود که علاوه بر شرکت در تظاهرات و راهپیماییها در تصرف پادگان نیروی هوایی دخیل بود. رحیم خیلی شجاع بود. پس از انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی او و چند تن از دوستانش از مؤسسان سپاه ناحیه پیشوا شدند.
محاصره پاوه
قبل از آغاز جنگ، رحیم در درگیریهای گنبد و کردستان حضور پیدا کرد. رحیم از همراهان شهید چمران بود که در غائله پاوه حضور فعال داشت. ایشان به همراه دوستانش چند ماه در محاصره بود. بعد از اینکه به خانه آمد بیمار شد. بعد از بهبودی، رحیم برایمان از روزهای محاصره میگفت؛ از اینکه غذایی جز آب و علف برای خوردن پیدا نمیکردند. رحیم میگفت: بعد از اینکه محاصره شکسته شد متوجه شدیم در داخل آن آب بارانهایی که ما آن را از ناودان جمع کرده و میخوردیم دو سه جنازه ضد انقلاب افتاده بود. مدتها مشکل داشتند و بیمار بودند.
عملیات رمضان
با آغاز جنگ تحمیلی گویی خانواده ما در حالت آمادهباش قرار گرفته باشد، برادرها یکی پس از دیگری روانه میدان نبرد شدند. پدر هم در ستاد پشتیبانی بود. رحیم از همرزمان برادر احمد متوسلیان و شهید چمران بودند و در کنار آنها فعالیت میکردند. من و رحیم در عملیات فتحالمبین حضور داشتیم و نصرالله هم در جبهه کردستان در حال جهاد بود. رحیم در عملیات فتحالمبین در لشکر امام حسین (ع) بود و در جوار شهید احمد کاظمی میجنگید. بعد از آن هم در عملیات الی بیتالمقدس حضور داشت. بعد از عملیات الی بیتالمقدس تیپی از بچههای حضرت رسول (ص) به لبنان اعزام شدند. بعد به دستور امام از لبنان بازگشتند. رحیم کمی بعد از حضور و مجاهدتهای شجاعانهاش در عملیات رمضان مفقود شد. امروز که من با شما صحبت میکنم پیکر برادرم بعد از ۳۶ سال چشمانتظاری خانواده شناسایی شد و به آغوش خانواده بازگشت.
عکس اسارت شهید
همان ابتدا به ما گفتند که رحیم مفقود است. نه شهادت و نه اسارتش مشخص نبود. برای همین خانواده چشمانتظار بود تا نشانی از برادرم در میان اسرا پیدا شود. اتفاقاً یکی از همرزمان عکسی شبیه عکس رحیم در میان اسرا نشانمان داد. وقتی مادر عکس را دید گفت: احتمالاً خود رحیم باشد. همین عکس بهانهای شد تا ما منتظر بازگشت رحیم در میان آزادهها باشیم. اما انتظار بازگشت برادرم در میان آزادهها با اتمام تبادل اسرا به پایان رسید. برای همین بنیاد شهید و سپاه از ما خواستند که یک مراسم برای رحیم گرفته و شهادت را اعلام نمایند.
دوربین شهید
چند سال بعد از اعلام شهادت رحیم، مادرمان در چشمانتظاری به رحمت خدا رفت و سال ۱۳۹۳ هم پدرمان به فرزند شهیدش پیوست. ۲۰ شهریور ماه سال ۱۳۹۷ بود که از طرف سپاه تماس گرفتند و خبر تفحص و شناسایی برادرم رحیم را به ما دادند. همراه با پیکر برادرم دوربین شخصی رحیم هم بود. دوربینی که من بارها و بارها با آن عکس گرفته بودم.