سرويس سیاسی جوان آنلاين: قتلهای خانوادگی نه در ایران و نه در سراسر جهان اتفاق جدیدی نیست، این البته به معنای عادی بودن یا قابل تقبیح نکردن جنایت نیست، اما قتلی که محمدعلی نجفی مرتکب شده است، از جهت جنایت رویداده، میتواند از جنبه حقوقی یا حادثهای بررسی شود. آنچه این جنایت را خاص میکند و به قلم اهل سیاست میکشاند، سابقه سیاسی قاتل است که با خود کلی حاشیه و حرف و حدیث به میان میآورد.
دو موج پررنگ سیاسی تاکنون حول این قتل شکل گرفته است؛ دو موجی که برخلاف ذهنیت پیش ساخته، نه توسط منتقدین سیاسی قاتل، بلکه توسط حامیان او و همحزبیهایش ایجاد شد؛ یکی موج حمایت بسیاری از خبرنگاران اصلاحطلب از محمد علی نجفی و به موازات آن، ایراد انواع تهمتها به مقتول برای توجیه قتلی که هم حزبیشان انجام داده است و دوم افشاگریهای غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، در مورد اطلاع خواص اصلاحطلب از رابطه میترا استاد و محمدعلی نجفی قبل از انتخاب نجفی به عنوان شهردار تهران و بیاعتنایی آنان به این موضوع و نیز بیتوجهی آنان به نتیجه منفی استعلام از نهادهای امنیتی در مورد نجفی. یک نکته، اما در این میان، کمتر مورد توجه قرار گرفت؛ زنان اصلاحطلب به عنوان کسانی که ادعا و صدایشان در باب حقوق زن، جنایات خانوادگی و لزوم حمایت از زن در خانواده و جامعه خیلی بلند است، این روزها زیادی ساکت نیستند؟!
شهری امن برای زنان غیر از خانه من!
همان ساعات اولیه پس از دستگیری محمدعلی نجفی و اعتراف او به قتل همسرش، در حالی که خبرنگاران اصلاحطلب هنوز در شوک بودند و سناریوهای تخیلی برای توجیه جنایت همحزبیشان ننوشته بودند، جملاتی از یک پیام نجفی به مناسبت روز زن و در دوران تصدیاش بر شهرداری پایتخت در فضای مجازی دست به دست میچرخید: «زنان بدون شک شهروندان برتر این شهر هستند، چراکه آموزگار، یاور و دلسوز دیگر شهروندانند. زنان، مادران این شهر هستند... امید دارم بتوانیم تهران را به شهری مطلوب، امن و آرام برای همه زنان و دختران این شهر تبدیل کنیم تا بخشی کوچکی از دین بزرگی که زنان بر گردن شهر دارند را جبران کنیم» این جملات در کنار دو گزاره خبری معنایی خاصی مییافت؛ یکی سخنان فرزند همسر نجفی در مورد کتککاری مکرر مادرش و نجفی در منزل و ادعای این نوجوان در مورد شکستن دستش زمانی که یک بار خواسته مانع این زد و خورد خانوادگی شود! دومی هم تصویر ذهنی از پیکر خونین زنی که مردش میخواست تهران را به شهری امن برای زنان تبدیل کند و حالا انتهای آشنایی عاشقانه و زندگی یکسالهشان چهار گلوله است.
نجفی در پاسخ به سؤال یک خبرنگار در دادسرا در مورد کتک زدن همسرش، با لبخندی میگوید، او بیشتر مرا میزد! بعدها در کیفرخواستی که دادستانی برای محمدعلی نجفی به دادگاه ارائه میکند، در مورد سه ردیف اتهامی برای او درخواست مجازات میشود که اول قتل عمد و دومی نگهداری غیرمجاز اسلحه است. سومی، اما از نقطه نظر موضوع این نوشتار قابل توجه است: «ج- ایراد صدمه بدنی عمدی منتهی به جرح (غیر فوتی)» که نشان میدهد ضرب و شتم همسر توسط نجفی از چشم دادستانی و لابد پزشکی قانونی دور نمانده است. خشونت خانگی علیه زنان و حتی علیه مردان اتفاق جدیدی نیست، اما برای کسانی که مدعی حقوق زنان و صلح و صفا در خانواده هستند، قبیحتر است. چه آنکه فراتر از جنایتی که رقم زدهاند، نشان از یک فریب سیاسی دارد، نشان از دروغ، نشان از آنکه حقوق زن را نردبان کردهاند و عوامفریبانه از پلههای آن بالا میروند و، چون به خلوت میروند، آن کار دیگر میکنند!
زنان اصلاحطلب، همانان که برای حقوق آن اقلیتی از زنان که علاقهمند به حضور در استادیومهای فوتبال برای دیدن مسابقات مردان هستند، چه فریادها نزدند و چه دروغها نگفتند، کلامی در این مورد نگفتند. سکوت کردند، دلیلش روشن بود؛ حقوق زنان تا آنجایی نردبان است که خدشهای به منافع جناحی وارد نیاورد. نجفی یک اصلاحطلب است و میشود در برابر جنایت او سکوت کرد.
تهمتهای جنسیتی برای ما مجاز است!
یکی دیگر از مجالهایی که انتظار بود بزرگان جبهه زنان اصلاحطلب سکوت را جایز ندانند، ایراد تهمتهای زنانه به میترا استاد بود. خبرنگاران اصلاحطلب از خیانت میترا استاد به نجفی نوشتند و او را صریحاً مهدورالدم خواندند! برخی هم او را پرستو (زنی که با جاذبههای زنانه با مردان ارتباط میگیرد و جاسوسی میکند) نامیدند تا به نجفی برای قتل او حق بدهند و برخیشان حق هم دادند! در این میان یک خاطره از ۲۰ سال پررنگ شد. سال ۸۰ سعید حنایی، قاتل زنجیرهای ۱۶زن خیابانی را به قتل رساند. او در دادگاه با ادعای اینکه زنان روسپی و فاسد بودند، از کارش دفاع کرد و البته به اعدام محکوم شد. اصلاحطلبان در آن زمان تا مرز دفاع از فساد اخلاقی هم پیش رفتند، اما ۱۸سال بعد همین انسانهای مدعی حقوق زنان با طرح ادعای پرستو بودن قربانی و خیانت و مهدورالدم بودن میترا استاد، از منطق آن قاتل برای تلطیف جنایت همحزبیشان استفاده کردند! دنیای سیاست وقتی دینی نباشد، همین قدر گاهی زشت و کثیف میشود. سعید حنایی باز دلیل بهتری داشت، میگفت: مردی مزاحم همسرم شده و برای آنکه مزاحم دیگران با تصور زن خیابانی بودن نشوند، زنان خیابانی را میکشم!
تعدد زوجات برای سیاسیون ما مجاز است؟!
به اردیبهشت ۹۷ بازگردیم. زمانی که خبر ازدواج دوم محمدعلی نجفی با آن تصاویر عاشقانه علنی شد. زن اول نجفی را میتوان در چارچوب همان زنانی دید که زنان مدعی حقوق زن برای حفظ حقوق آنان با تعدد زوجات مخالفت میکنند و آن را همپای خیانت ارزیابی میکنند. او ۴۲ سال با نجفی زندگی کرد و در نهایت به دلیل آنکه نجفی عاشق زنی حتی کم سنتر از دختر خودش شد، تنها ماند. چرا مدعیان حقوق زن، چرا این اصلاحطلبان آن زمان بر خصوصی بودن این ازدواج و ربط نداشتن آن به دیگران تأکید میکردند و کسی پیگیر حقوق زن اول نشد؟ نسخههایشان را فقط برای دیگران میپیچند و، چون به خود میرسند، کبکی میشوند سر زیر برف کرده؟! آیا زنان اصلاحطلب مخالف ازدواج دختران با مردانی همسن پدر خود نیستند؟ چرا سکوت کردهاند؟! اصلاحطلبان در این زمینه توضیحات بسیاری را بدهکار افکار عمومی هستند. یک وزیر ارشادشان همسرانی موقت داشت، دیگری به دلیل ارتباط با زنی جاسوس استعفا کرد، رئیس دفتر رئیسجمهور سابقشان هم که پیامهای عاشقانه برای خبرنگار زن میفرستد.
سکوتم از رضایت نیست، دستور از بالا رسیده است!
وقتی در توئیتر علی علیزاده به زنان اصلاحطلب ایراد گرفت که «سه روز از مهمترین قتل مربوط به خشونت خانگی در تاریخ معاصر ما میگذرد. هر جای دنیا بود فعالان زنان، وکلا، مددکاران و نهادهای حمایت از قربانیان خشونت خانگی تظاهرات میکردند، اما دریغ از یک کلمه از فعالان حقوق زن ایرانی. سکوت کاسبکارانهشان به خاطر نزدیکی به اصلاحطلبان، همدستی در قتل است.» شهیندخت مولاوردی، معاون سابق امور زنان و خانواده حسن روحانی در پاسخ نوشت: «گاهی سکوت از سر رضایت نیست، گاهی سکوت سرشار از ناگفتههاست و شاید سکوت برهها! همه سکوتها از یک جنس نیستند، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...» و همین یعنی آنان نه آنچنان که نشان میدهند، شیرزنان عرصه دفاع از حقوق زنان، بلکه برههای ساکت و دست پرورده سیاستمداران هستند که با دستور از بالا و برای حفظ منافع جناحی ساکت میشوند. فقط کافی است فرض کنیم این جنایت و این حواشی مربوط به یک مرد اصولگرا بود، اصلاحطلبان چه میکردند؟!
سکوت مدعیان حقوق زن، از زنان اصلاحطلب تا اعضای فراکسیون زنان مجلس تا فمینیستها تا همه دختران و زنان خبرنگار اصلاحطلب که به مدیحهسرایی نجفی و ایراد تهمت به همسر کشته شده او پرداختند، بالا بردن تابوت صداقت ذیل پرچم اصلاحطلبی بود.