سرویس تاریخ جوان آنلاین: جناب نصرالله چمران برادر كوچكتر شهيد دكترمصطفي چمران است. وي در گفت وشنودي كه پيش روي داريد،به بيان ناگفته هايي از منش فردي واجتماعي آن بزرگ پرداخته كه مي تواند براي چمران پژوهان بسا مفيد باشد.اميد آنكه مقبول افتد.
شما و برادرتان شهید دكتر مصطفي چمران چقدر تفاوت سنی داشتید؟ از نخستین خاطراتی که از ایشان به یاد دارید برایمان بگویید.
بنده با ایشان هجده سال تفاوت سنی داشتم و هنوز کوچک بودم که ایشان با بورسیه تحصیلی به امریکا رفت. چیزهایی که در همان کودکی از ایشان به خاطر دارم رعایت کامل احکام شرع بود. ایشان بسیار به اقامه نماز، روزهداری و رعایت احکام شرعی مقید بود. بسیار کمحرف و در مبارزه خیلی پیگیر و جدی بود. بسیار متین، با وقار، خیرخواه و با محبت بود. اولین خاطره روشنی که در زمینه مبارزات سیاسی از ایشان به یاد دارم پس از کودتای 28 مرداد بود که دانشجویان در روز 16 آذر تظاهرات به راه انداختند و ایشان در آن روز بهشدت مجروح شد. ایشان از دانشجویان بسیار فعال بود و در تظاهرات و فعالیتهای مبارزاتی دانشگاه و نیز در کلاسهای تفسیر قرآن مرحوم آیتالله طالقانی حضور مستمر داشت.
در دورانی که شهید در امریکا مشغول تحصیل بود، چگونه به مبارزات خود ادامه داد؟
ایشان هر هفته یا هر ده روز یک بار برای خانواده نامه میفرستاد و در آن راجع به فعالیتهایش حرف میزد. لحن نامهها نشان میداد ایشان همچنان روحیه مبارزهجویی با رژیم را حفظ کرده است. ایشان در امریکا نقش مهمی در پایهگذاری انجمن اسلامی دانشجویان داشت.پس از اتمام تحصیلات سازمان فضانوردی امریکا (ناسا) از او برای همکاری دعوت کرد، ولی شهید نپذیرفت. ایشان در سال 1350 از مصر، لبنان و الجزایر دیدن کرد و با امام موسی صدر آشنا شد.
واقعیت این است که شهید چمران امریکا را بستر فعالیتهای صهیونیستی میدانست و دلش نمیخواست در آنجا بماند. ایشان بارها به دوستان خود گفته بود مایل نیست علمی را که آموخته است در خدمت دشمنان اسلام قرار بدهد. شاید به همین دلیل بود که به لبنان رفت. بیتردید آشنایی با امام موسی صدر نقطه عطفی در زندگی ایشان بود.
نحوه همکاری ایشان با امام موسی صدر به چه نحو بود؟
ایشان با همکاری امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، جنبش محرومان را پایهگذاری کرد. شیعیان لبنان از امتیازات سیاسی زیادی محروم بودند و این جنبش توانست تا حدود زیادی خواستهها و حقوق شیعیان را به آنها برگرداند. یکی از اهداف این جنبش این بود که شیعیان را با حقوق خود آشنا سازد و به آنها انسجام بیشتری بدهد. سپس امل، یعنی بازوی نظامی جنبش محرومان سازمان گرفت و شهید چمران که قبلاً در مصر و الجزایر دورههای نظامی را گذرانده بود، به آموزش جوانان پرداخت و برای تقویت بازوی نظامی و جنبش محرومان تلاشهای ارزندهای کرد.از آنجا که جنبش مقاومت فلسطینی (الفتح) در آن زمان در حال مبارزه با اسرائیل بود، جنبش امل با آنها ارتباط برقرار کرد. الفتح و امل هر چند از نظر دیدگاهها و خط مشیهای سیاسی به هم نزدیک نبودند، اما به دلیل مبارزه مشترک با رژیم صهیونیستی با یکدیگر همکاری میکردند. شهید چمران جنبش الفتح را بهطور مطلق قبول نداشت، ولی چون میدید برای احقاق حقوق فلسطینیهای آواره و محروم فعالیت میکند، تا حدودی مبارزات آنان را تأیید میکرد. ایشان پس از پیروزی انقلاب که به ایران آمد، دیدگاههای خود را در باره جنبش الفتح بیان کرد که البته به مذاق برخی که نسبت به الفتح و یاسر عرفات سمپاتی داشتند چندان خوش نیامد.
از فعالیتهای شهید چمران در جنبش محرومین لبنان برایمان بگویید.
یکی از مهمترین اقدامات ایشان تأسیس هنرستان صنعتی در شهر صور در جنوب لبنان بود. شیعیان لبنان از نظر علمی و اطلاعات صنعتی و هنری و فنی در سطح بسیار پایینی بودند و شهید چمران با تأسیس هنرستان صنعتی العاملیه که تعدادی از معلمان شیعه در آن تدریس میکردند خدمت بزرگی به جوانان شیعه جنوب لبنان کرد و اعتماد به نفس آنان را بالا برد. تمام این اقدامات در جهت اهداف امام موسی صدر بود که انسانی عالم، فرهیخته و زمانآگاه بود که میخواست همه مسلمانان با یکدیگر متحد و متفق باشند و در برابر کسانی که حقوق آنان را محترم نمیشمردند بایستند. شهید چمران هم در همین راستا حرکت میکرد. تعصب و افراط نداشت و با دید انسانی و اسلامی به همه نگاه میکرد.
ظاهراً شهید چمران همواره سلاح بر دوش بود. از بعد نظامی شخصیت ایشان چه شناختی دارید؟
شهید چمران انسان بسیار باهوش و با استعدادی بود که نوآوریها، اختراعات و ابتکارات فراوانی هم داشت. تجارب نظامی و فنی ایشان در جنگهای جنوب لبنان قطعاً بعدها در جنگ تحمیلی صدام علیه ایران نقش زیادی داشت. ایشان در جنگ با عراق تاکتیکهای جدیدی را اختراع کرد و در مقطعی که سپاه پاسداران هنوز شکل و انسجام منظمی نداشت و ساختار ارتش ایران هم به هم ریخته بود، توانست به توکل به خدا و به مدد هوش و دانش سرشار خود پیشروی ارتش صدام را متوقف کند و ضربات سنگینی را به ارتش عراق وارد سازد.
آیا در طول مدتی که شهید چمران در لبنان بودند، خانواده امکان ملاقات با ایشان را پیدا کرد؟
پدر و مادرم دو بار برای دیدن ایشان به لبنان رفتند. پدر تعریف میکردند که عدهای از روحانیون و انقلابیون ایرانی را که نمیتوانستند به ایران برگردند و با خانوادههایشان در لبنان زندگی میکردند دیدند. پدر و مادرم میگفتند شهید چمران در لبنان لحظهای بیکار نبود و آرام و قرار نداشت و شب و روزش یکی بود. ایشان با امکانات بسیار اندکی که در لبنان داشت توانست کارهای بسیار بزرگی را انجام بدهد. ایشان هم به امور مردم جنوب لبنان رسیدگی میکرد، هم مبارزات ملت ایران را پیگیری میکرد. ایشان انسان متواضعی بود که تجربهها و دانش و علم خود را در اختیار همه قرار میداد و حتی اینها را از کسانی که با او همعقیده نبودند دریغ نمیکرد. ایشان در طول آن سالها نتوانست به ایران برگردد، چون تحت تعقیب ساواک بود. البته ساواک چند بار با ایشان تماس گرفت بلکه بتواند ایشان را به ایران برگرداند، اما شهید قبول نکرد. ایشان میدانست اگر به ایران برگردد، او را رها نخواهند کرد و فعالیتهایش را بهشدت محدود میکردند. چند بار هم ساواک پدرم را احضار کرد که از ایشان در باره شهید چمران اطلاعاتی را کسب کند، ولی واقعیت این است که پدرم در باره جزئیات فعالیتهای شهید چمران اطلاعاتی نداشت و همان مطالبی را به ساواک گفت که خود آنها بیشترش را میدانستند.
شهید چمران با وجود جایگاه رفیعی که در لبنان داشت و با توجه به اقدامات بسیار مهمی که در آنجا کرد، چه شد که به ایران برگشت و احساستان از دیدن ایشان چه بود؟
شنیدم حضرت امام هنگامی که شهید چمران را پس از پیروزی انقلاب برای نخستین بار دیدند از ایشان پرسیدند، «میخواهید چه کار کنید؟» و شهید پاسخ داده بود، «میخواهم به جنوب لبنان برگردم و دنباله خدماتم را به شیعیان محروم آنجا بگیرم.» امام فرمودند، «بمانید که اگر ایران آزاد شود لبنان و دیگر کشورهای مسلمان نیز آزاد خواهند شد.» واقعیت این است که انقلاب اسلامی نقطه عطفی در تاریخ جهان اسلام بوده و هست. در پی انقلاب اسلامی مناسبات سیاسی در خاورمیانه و کل جهان اسلام دگرگون شد. شاید شهید چمران به این نتیجه رسید که اگر قرار است مسلمانان لبنان به حقوق خود برسند، نیاز به حامی بزرگی دارند و ایران میتواند پشتوانه محکمی برای آنان باشد. ایشان تشخیص داد که ایران سرچشمه حرکت انقلاب اسلامی در دنیاست و به همین دلیل به ایران برگشت.
طبیعتاً من با دیدن ایشان پس از سالیان دراز احساس شیرینی داشتم. هرگز مهربانی و محبت ایشان، مخصوصاً نسبت به بچهها را از یاد نمیبرم. بعد از پیروزی انقلاب شنیدم که قرار است ایشان همراه عدهای از علمای شیعه و سنی لبنان به تهران بیاید و برای عرض تبریک خدمت امام برسند. خودم روزی عدهای از این هیئت را به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در شهر ری بردم.
از فعالیتهای شهید چمران در ایران تا قبل از شروع جنگ اطلاعی دارید؟
ایشان از همان روزهای اول انقلاب به فکر تشکیل هستههای مردمی برای دفاع از انقلاب و برقراری نظم در شهرها بود. وقتی مرحوم مهندس بازرگان به نخستوزیری انتخاب شد، شهید چمران را به معاونت خود برگزید. شهید چمران دانشجوی مورد علاقه مهندس بازرگان بود. ایشان در دوران دانشجویی شهید چمران در دانشگاه تهران گفته بود اگر مقررات به من اجازه میداد، بهجای نمره 20 به تو نمره 22 یا 24 میدادم!
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.