سرويس بينالملل جوان آنلاين: معاهده آب و هوایی پاریس، برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام، پیمان تجاری اقیانوس آرام یا شراکت ترنس- پاسیفیک (TPP) قرارداد تجارت آزاد امریکای شمالی یا نفتا، پیمان تجاری و سرمایهگذاری ترنس- آتلانتیک (TTIP) معاهده تجارت تسلیحات (ATT) سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد یا یونسکو، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، پیمان مهاجرتی سازمان ملل یا پیمان نیویورک، پروتکل بینالمللی انتخابی مرتبط با حل و فصل اختلافات در کنوانسیون ژنو، پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد و (INF). این فهرست بلندی از پیمان، معاهدات یا نهادهای بینالمللی است که امریکا در این مدت کوتاه از ریاست جمهوری دونالد ترامپ از آنها خارج شده و این جدای از مخالفتهایی است که او گاه و بیگاه با دیگر پیمانها نظیر پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو و پیمان دفاعی با ژاپن داشته است. حالا او سازمان تجارت جهانی را هدف گرفته و میگوید اگر مجبور شویم از این سازمان هم خارج میشویم. به نظر میرسد امریکا با رهبری ترامپ آنچنان سرکش شده است که دیگر حاضر نیست به هیچ پیمان و معاهده بینالمللی تن دهد و در این بین، جنگ تجاری او با چین وحشت از رکود اقتصادی را به بازارهای بورس امریکا بازگردانده است.
اول امریکای ترامپ
شکی نیست که مبنای اساسی ترامپ برای خروج از انواع و اقسام این پیمانها و نهادهای بینالمللی شعار «اول امریکا»ی او است که قبل از رسیدن به کاخ ریاست جمهوری و در زمان مبارزات انتخاباتی سر میداد. برای مثال، او در مناظره انتخاباتی با رقیبش هیلاری کلینتون از سوی حزب دموکرات انگشت بر نفتا گذاشت و مدعی شد این پیمان کار و کسب امریکاییها را تباه کرده و باعث خروج سرمایهها از امریکا شده است. انگشت گذاشتن او بر این پیمان از جهتی مربوط میشد به شخص رقیبش زیرا نفتا در زمان ریاست جمهوری شوهرش بیل کلینتون و سال ۱۹۹۳ امضا شد، اما از جهتی دیگر به رویکرد کلی ترامپ ارتباط داشت. او همان موقع به پیمان آب و هوایی پاریس حمله میکرد و آن را مانع رشد اقتصادی امریکا میدانست و علاوه بر این پیمانهایی نظیر TPP و TTIP را هم مورد حمله قرار میداد. در واقع، رویکرد او بر پایه همان تصوری است که قشر قابل توجهی از نخبگان سیاسی و اقتصادی امریکا به خصوص در میان جمهوریخواهان از کشورشان دارند به اینکه، چون امریکا قدرتمندترین کشور اقتصادی و نظامی جهان است پس ضرورتی ندارد با عضویت در پیمانهای بینالمللی خود را محدود کند. این رویکرد باعث میشود تا تصمیم ترامپ برای خروج از پیمانهای بینالمللی ناشی از رویکرد شخصی او باشد و موقعیت ریاست جمهوری این فرصت را به او داده است تا آن را عملی کند.
با وجود این افرادی همانند استیو بنن، پیتر ناوارو و الکساندر گری در ابتدای کار و بعدتر جان بولتون و مایک پمپئو در اطراف ترامپ بودند که با این رویکرد او همنظر بودند و حتی میتوان گفت که افراطیتر از او نیز بوده و هستند. برای مثال، ترامپ حتی قبل از ورود به کاخ سفید و بر مبنای همین رویکرد موضع ضدچینی داشت چنانکه تماس تلفنی او با تسای اینگون، رئیس دولت تایوان تنها سه هفته بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ اعتراض شدید چین را به دنبال داشت و این کار او به طور کامل منطبق با سخنانی انجام شد که بنن همان موقع بیان کرده بود. بنن آن موقع در یک مصاحبه رادیویی از لزوم شدت عمل امریکا در ارتباطش با چین گفته بود و حتی تا اینجا پیش رفته و پیشبینی کرده بود امریکا و چین ظرف ۱۰ سال آینده درگیر جنگ خواهند شد. ناوارو و گری هم بنابر همین رویکرد بود که بعد از ورود ترامپ به کاخ سفید خواستار افزایش ۳۵۰ کشتی به ناوگان دریایی امریکا در اقیانوس آرام برای مقابله با چین شده بودند. با در نظر گرفتن این نکته است که میتوان گفت رویکرد ترامپ چندان شخصی نیست بلکه طیفی از نخبگان سیاسی و اقتصادی امریکا چنین رویکردی دارند و ترامپ به نمایندگی و با اتکا به حمایت آنهاست که این رویکرد را با بیپروایی دنبال میکند.
جنگهای اقتصادی ترامپ
رویکرد ترامپ بر خلاف اسلافش به خصوص جورج دبلیو بوش و پیشبینی استراتژیست ارشد سابقش منجر به یک رویارویی نظامی نشده و حتی شدیدترین بحران مثل سقوط پهپاد پیشرفته گلوبال هاوک امریکایی بر فراز تنگه هرمز هم باعث نشد ترامپ طرح وزارت دفاع امریکا برای حمله به سه پایگاه نظامی ایران را تأیید کند. به جای این واکنش او تشدید تحریمهای ایران بود. در واقع، پیامد رویکرد اول امریکای ترامپ بیش از هر چیز در عرصه اقتصاد و نوع جدیدی از جنگ اقتصادی نمودار شده است که خود را یا به صورت جنگ تعرفهها نشان میدهد یا جنگ تحریمها. چین، اتحادیه اروپا، کانادا و مکزیک از جمله اهداف جنگ تعرفهها و روسیه، ایران، ونزوئلا و مدتی هم ترکیه از اهداف جنگ تحریمها بودند. در این میان اصلیترین، گستردهترین و تأثیرگذارترین عرصه جنگ اقتصادی ترامپ با چین بوده است که پیشدرآمد این جنگ با درخواست از سازمان تجارت جهانی در آوریل ۲۰۱۸ برای بررسی نقض مالکیت فکری از سوی چین شروع شد و بعد هم ترامپ در ۲۲ مارس همان سال از دفتر نماینده تجاری امریکا خواست برای وضع ۵۰ تا ۶۰ میلیارد دلار تعرفه گمرکی بر کالاهای وارداتی چینی به امریکا اقدام کند. این دستور او متکی به بخش ۳۰۱ از قانون تجارت مصوب سال ۱۹۷۴ بود که اجازه میداد در مقابل اقدامات غیرمنصفانه چین تعرفههای گمرکی وضع شوند. تعرفههای مورد نظر بر بیش از ۱۳۰۰ کالای چینی از جمله قطعات هواپیما، انواع باتریها، تلویزیونهای صفحه تخت، ابزار پزشکی، قطعات ماهوارهای و قطعات تسلیحاتی وضع شد. وزارت بازرگانی چین در پاسخ به این اقدام امریکا تعرفه بر ۱۲۸ کالای وارداتی امریکا از جمله ۲۵ درصد تعرفه بر آلومینیوم، هواپیما، اتومبیل، گوشت خوک و سویا و ۱۵ درصد تعرفه بر میوهها، پسته و لولههای فولادی وضع کرد. دور بعدی جنگ ترامپ ۱۰۰ میلیاردی بود و سعی کرد با ادعاهایی نظیر کسری ۵۰۰ میلیارد دلاری در تراز تجاری با چین شدت گرفتن جنگ تعرفه با چین را توجیه کند.
بازگشت رکود جهانی
تأثیر جنگ تعرفه ترامپ با چین طی یک سال گذشته به خوبی در آمارهای بانک جهانی دیده میشود. بانک جهانی در گزارش ۵ ژوئن وضعیت اقتصاد جهانی و در یک نگاه کلی، افزایش قابل توجه در میزان تعرفههای امریکا را مطرح کرده است به نحوی که میزان ۲ درصد تعرفه در سال ۲۰۱۷ به ۴ درصد در ۲۰۱۹ رسیده و پیشبینی کرده است این شاخص تا پایان سال جاری میلادی به ۸ درصد خواهد رسید. طبق این گزارش، متوسط تعرفه اعمالی بر کل کالاهای وارداتی چین از حدود ۴ درصد در سال ۲۰۱۷ به بالای ۵ درصد رسیده و احتمال داده شده است این میزان تا پایان سال جاری تا ۶ درصد هم برسد. بانک جهانی در این گزارش و با اتکا به دادههایش رشد اقتصادی جهانی را کمتر از آنچیزی پیشبینی کرده است که پیش از این گفته بود. در حالی که رشد اقتصادی جهان در سال گذشته نزدیک به ۳ درصد بود در سال جاری به حد ۶ /۲ درصد رسیده و بانک جهانی ادامه این روند کاهش را پیشبینی کرده است. حالا بعد از گذشت دو ماه از آن گزارش، افت شدید در شاخصهای بازار بورس وال استریت نگرانی از بازگشت رکود اقتصادی را به وجود آورده است. بازارهای مالی امریکا روز چهارشنبه گذشته سقوط ناگهانی ارزش سهام را تجربه کرد تا جایی که شاخص داوجونز با کاهش بیش از ۸۰۰ واحدی روبهرو شد. بانک امریکا پیشبینی کردهاست اقتصاد امریکا در سال جاری با احتمال یک به ۳ وارد رکود خواهد شد و این بانک هم ۷۵ /۲ درصد ارزش خود را در بازار سهام از دست داد. تارنمای پولیتیکو بعد از سقوط بازار بورس وال استریت در روز چهارشنبه گذشته از وقوع طوفانی گفته است که میتواند مقدمهای برای طوفانی بزرگتر در اقتصاد امریکا باشد. به نظر میرسد نگرانی از بازگشت رکود آنقدر جدی باشد که از حالا بر انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال بعد سایه انداخته است و برخی معتقدند این وضعیت میتواند به رکود شدید اقتصادی در سال آینده میلادی دامن بزند و ترامپ را برای انتخاب مجددش در سال ۲۰۲۰ دچار مشکل اساسی کند. شاید به همین جهت باشد که ترامپ از حالا به فکر افتاده و در یک عقبنشینی آشکار اعلام کرده که اعمال تعرفه ۱۰ درصدی بر کالاهای وارداتی چین را به تأخیر خواهد انداخت. قرار بود این تعرفه از ماه سپتامبر اعمال شود که ترامپ با این تغییر راهبرد عقبنشینی کرده است، اما باید دید این کار میتواند مسیر اقتصاد امریکا و جهان را به سمت رکود تغییر دهد. به نظر میرسد او مشکل کار را هنوز متوجه نشده و نفهمیده است مسئله در تاکتیکهایش نیست بلکه کل راهبرد او و شعار اول امریکاست که این وضعیت را به وجود آورده و باعث شده است امریکا با پشت پا زدن به تمامی پیمانها و معاهدات بینالمللی دوباره به سمت رکود بغلتد.