سرويس ايثار و مقاومت جوان آنلاين: در اغلب روستاهای خطه آذربایجان، ورودی روستا به قبرستان اهالی اختصاص دارد. بعد از دفاع مقدس که تقریباً تمامی نقاط کشورمان رزمنده داشت و شهدایی تقدیم شد، این پرچم سهرنگ کشورمان روی مزار شهدا بود که پیش از ورود به هر روستایی، به مسافر سلام میگفت و خبر از مردان مرد آن آبادی میداد. بعدها که گلزار شهدا ساماندهی شدند (ساماندهی با یکسانسازی تفاوت دارد) این حرکت ارزشمند به روستاها نیز کشیده شد و هر روستایی صاحب گلزار کوچک شهدای خود شد. متن زیر گزارش ما از حضور در گلزار شهدای روستای آغمیون است که پیش رو دارید.
روستای آغمیون در ۱۰ کیلومتری سراب، یکی از روستاهای شناخته شده این منطقه است. آغمیون که از حضور روحانیون سطح بالایی، چون مرحوم میرزا عبدالله ذبیحی بهره میبرد، دارای مردمانی مذهبی و آگاه به امور سیاسی و دینی است. از همین رو، بعد از شروع دفاع مقدس، مردم این روستا در کنار روستاهای دیگری، چون سهزاب، صومعه زرین، عسکرآباد، قلعه جوق و... در جبهههای دفاع مقدس حضور یافتند. مرحوم عباس دوزدوزانی که در مقطع کوتاهی فرماندهی سپاه پاسداران را برعهده داشت، یکی از اهالی منطقه دوزدوزان سراب بود که نسل اول انقلاب بهحتم نام او را شنیدهاند.
هنگام ورود ما به آغمیون، مردادماه آخرین روزهای خود را سپری میکند. اما این روستا که در یک منطقه کوهستانی قرار دارد، از هوایی خنک و دلپذیر آن هم در این موقع از سال برخوردار است. آغمیون قدمتی چندصد ساله دارد و بسیاری از صاحبان مزار قبرستان این روستا ناشناخته هستند. گلزار شهدای آغمیون با ۱۲ شهید، نقطه عطف این قبرستان به شمار میرود که با پرچمهای آویخته بر بنای ورودی، از دور به رهگذران سلام میدهد.
چند وقتی است که نمای گلزار شهدا در این منطقه و البته در بسیاری از مناطق کشورمان، با سبک و سیاق معماری ایران تزئین شده است. روی بنای ورودی، تاریخ ساخت ۱۳۹۲ دیده میشود. در گلزار شهدای روستاهای اطراف هم که به آنها سرزدیم، تقریباً چنین تاریخی به عنوان ساخت بنا دیده میشود.
هنگام حضور ما در گلزار شهدای آغمیون، چند زائر مزار شهدا را زیارت میکنند. سلطانعلی محمدزاده یکی از زائران است که با تعدادی از این شهدا همرزم بوده و اغلب آنها را میشناسد. او از شهید علی واقفی خاطرات خوبی دارد. گویا این شهید نسبتی هم با آیتالله ذبیحی داشته و جوانی ساده و باصفا بوده که هفتم مردادماه ۱۳۶۴ در منطقه پیرانشهر به شهادت میرسد.
در میان شهدای روستای آغمیون، نوجوانها حرف اول را میزنند. کوچکترینشان صابر زمانی است که در هنگام شهادت در ۲۲ /۱۲ /۶۳ در جزیره مجنون تنها ۱۴ سال داشت. صابر از شهدای عملیات بدر است که تکی خونین به شمار میرفت و شهدای بسیاری داشت. بعد از او، نادر منتخب با ۱۶ سال سن، محمود فرازی ۱۷ ساله، مالک اسودی ۱۷ ساله، ابوالفضل یعقوبزاده ۱۹ ساله و سبحان افتکاری ۱۹ ساله از دیگر شهدای نوجوان روستا هستند.
آغمیون شش شهید نوجوان و شش شهید جوان دارد. علی واقفی، حمید کارکن، مراد ولیپور و صابر مهتابی هر چهار نفر در ۲۰ سالگی با شهادت پر کشیدند و فیروز داداشزاده در ۲۲ سالگی به شهادت رسیده است. نهایتاً محرم رنجبر که درجهدار ارتش بود، با ۲۴ سال سن، مسنترین شهید روستای آغمیون به شمار میرود و نشان میدهد که دوران جنگ، اغلب جوانهای این روستای نه چندان پرجمعیت، رهسپار جبهههای جنگ شده بودند. از سال ۶۱ که نادر منتخب اولین شهید روستا نام گرفت، تا سال ۶۷ که صابر مهتابی به شهادت رسید، تقریباً هر سال مردم آغمیون تابوت شهیدی را به دوش میکشیدند و او را به گلزار کوچک شهدای روستایشان مشایعت میکردند.
روستای آغمیون یکی از بکرترین مناظر طبیعی را دارد؛ با مزارع، درختان میوه، باغات و تپههای سرسبز احاطه شده است. در میان این زیبایی خیرهکننده، آنچه آغمیون یا روستاهای این خطه از کشورمان را زیباتر و دلنشینتر میکند، به اهتزاز درآمدن پرچم خوشرنگ کشورمان روی مزار شهدایشان است؛ جوانانی که با نثار خونشان نشان دادند جای جای ایران اسلامی، بیشه شیرمردانی است که فراتر از زبان و نژاد و مذهب، خود را فدای میهن و اعتقاداتشان میکنند تا حتی وجبی از خاک کشورمان به دست هیچ متجاوزی آلوده نشود.