سرویس سیاسی جوان آنلاین: باثباتترین و اصلیترین ابزار غرب و به ویژه امریکاییها برای مقابله فعال با جمهوری اسلامی ایران «تحریم» بوده است؛ ابزاری که به زعم مقامات ارشد کشورهای غربی و تئوریسینهای آنها ایران را پای میز مذاکرات هستهای کشاند و با به کارگیری همین ابزار میتوان این کشور را ملزم به پذیرش خواستههای موشکی و منطقهای کرد و ایران را در نهایت به یک کشور استاندارد تبدیل کرد.
اینکه دونالد ترامپ بعد از روی کارآمدن در کاخ سفید نخست از توافق هستهای خارج شد و فوراً تحریمهای گستردهای را در دورههای زمانی مختلف علیه کشورمان وضع کرد ناشی از همین دیدگاه است کمااینکه باراک اوباما در نخستین گفتوگوی رسانهای خود بعد از امضای برجام ابراز کرد تحریمها ایران را پای میز مذاکره کشاند که تأییدکننده همین نوع تفکر در بین سیاستمداران غربی است.
دهها موسسه تحقیقاتی و رسانه معتبر غربی نیز همانند دولتمردان و سیاستمداران خود معتقدند با تشدید فشارهای اقتصادی و معیشتی علیه جامعه ایران در قالب وضع بستههای جدید تحریمی میتوانند رفتار ایران در عرصه بینالملل و منطقه را وارد فازی غیر از آنچه طی ۴۰ سال اخیر بوده، کنند. نکته مهم در این میان آن است که باید جستوجو و بررسی کرد که نقش یک جریان سیاسی در داخل کشور و رهبران و رسانههای منسوب به آن در شکلگیری و البته پایدار شدن چنین تفکری در غرب چه میزان بوده است و اینکه هیلاری کلینتون در کتاب خاطرات خود به صراحت، موضعگیری دو تن از نامزدهای انتخاباتی کشور در جریان انتخابات سال ۹۲ مبنی بر اظهار «ضعف و ناتوانی در برابر تحریمهای غرب و لزوم مذاکره مستقیم با امریکا برای کاهش فشارهای اقتصادی» را عامل مؤثر بر تشدید فشارهای اقتصادی دانست و تن ندادن به توافق در دولت گذشته را نیز باید مورد حلاجی قرار داد.
توصیههای مؤسسه مطالعات امنیتی «امریکای نو» برای مهار ایران
اخیراً اندیشکده مطالعات امنیتی «امریکای نو» در راستای اتخاذ سیاست پیشرونده و محدودساز با هدف مهار جمهوری اسلامی ایران آورده است که برای سیاستگذاری مناسب علیه ایران، باید برخورد سیاستهای مختلف ایالات متحده و اولویتهای گوناگون آن را با یکدیگر در حوزههای تحریم، مقابله با تروریسم، مقابله با اشاعه هستهای و مانند آن مدیریت کرد. این مرکز در راستای این پیشنهاد ۱۲ توصیه راهبردی را برای مهار ایران مطرح میکند که بخشهای مهمی از آن با محوریت افزایش تحریمهای ضدایرانی است: «از سیاستهای مختلف به ویژه تحریم برای بیشینهسازی فشار بر ایران از طریق برجستهسازی فعالیتهای غیرقانونی غیرهستهای ایران بهره بگیرید» و در بخش دیگری از پیشنهادات خود میآورد: «تأثیرات منفی تحریمهای یکجانبه ایالات متحده بر اقتصاد امریکا را تا حد ممکن کاهش داده و به فکر ایجاد و حفظ یک پایه اساسی و بلندمدت برای تحریم ایران باشید.»
همچنین اندیشکده امریکایی مطالعات راهبردی و بینالمللی «CSIS» در گزارشی تحلیلی پیرامون قدرت منطقهای ایران ضمن اذعان به قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا به ارائه پیشنهاداتی برای محدود کردن و اضمحلال قدرت و نفوذ منطقهای ایران میپردازد: «در حال حاضر اقتصاد ایران دارای التهاباتی است که میتوانیم با یادآوری هزینههای اقدامات منطقهای و خطرات مالی و جانی این اقدامات برای مردم ایران، ادامه فعالیتهای منطقهای ایران در منطقه را با هزینههای سیاسی در داخل این کشور مواجه کنیم.»
تضعیف نظام اقتصادی ایران، یک اولویت تمامعیار
اندیشکده صهیونیستی بگین سادات نیز اخیراً در تحلیل روابط عربی-عبری بر مبنای معامله قرن همکاری بین امریکا، رژیم صهیونیستی و شورای همکاری خلیج فارس در راستای اقدامات مقابلهای با جمهوری اسلامی ایران را اینگونه دستهبندی میکند:
۱- منزوی و محکوم کردن ایران در مجامع بینالمللی
۲- همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی
۳- ردیابی، پیگیری و همکاریهای اقتصادی با هدف تضعیف نظام اقتصادی ایران
۴- فعالیتهای رژیم صهیونیستی در سوریه به منظور تضعیف ایران
یا اندیشکده امریکایی پیترسون در بررسی التهابات سیستم بانکی کشور و ارزیابی مؤلفههای التهابآفرین در اقتصاد کشور را اینگونه تشریح میکند: «تحریمهای اعمالشده از سوی امریکا در سال ۲۰۱۸ آسیبپذیری اقتصادی ایران را تشدید کردهاند، اما مشکلات، ناشی از نقش دولت، فساد و عدم توانایی بانک مرکزی در تنظیم و نظارت بر سیستم است.»
تحریمها موقعیت اصلاحطلبان را به خطر انداخته است
چندی پیش بود که کمیته اقتصاد و امنیت مجمع پارلمانی ناتو در گزارشی درباره بهرهگیری از ابزار تحریمهای اقتصادی در سیاست خارجی ضمن بررسی اثرمندی این تحریمها در پیش بردن سیاستهای امریکا در منطقه با بررسی تحریمهای امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران آورده است: «تحریمهای امریکا عامل مؤثری بر تغییر محاسبات ایران بوده است، اما این عامل با وجود بازیگران داخلی مؤثر واقع شده است به گونهای که با تصمیمسازی در اتخاذ سیاستهای داخلی بستر لازم برای اثرمند شدن تحریمها را فراهم کردهاند.» این کمیته همچنین در ادامه یکی از آثار منفی اصرار بر ابزار تحریم برای فشار بر ایران و در نتیجه تغییر رفتار کشورمان را اینگونه بیان میکند: «یکی از خطرات پیشرو در روند بهرهگیری از ابزار تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران این است که اصلاحطلبان در کشور مقصر وضعیت سخت شناخته شوند. در این صورت نیروهای انقلابی که خود از عوامل اصلی دور زدن تحریمها هستند، روی کار خواهند آمد که این امر خطر جدی در مقابل سیاستهای امریکا در این کشور و منطقه خواهد بود.»
جالب این است که در هفته اخیر مرکز مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی در گزارشی تحلیلی درباره التهابات اقتصادی و مؤلفههای اثرگذار در اعتراضات اجتماعی ایران آورده است: «با وجود التهابات اقتصادی به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران قادر به ایستادگی در برابر تحریمهای امریکاست و حتی امکان بهبود تدریجی اقتصاد این کشور در سال آینده نیز وجود دارد. با این شرایط بهبود اقتصادی تنها از طریق «اقتصاد مقاومتی» که برآمده از استراتژی رهبری ایران است، امکانپذیر خواهد بود که عمدتاً شامل کاهش وابستگی ایران به نهادهای خارجی و امتناع از قبول خواستههای دولت امریکاست.»
گزارش این مرکز رژیم صهیونیستی در حالی است که جماعتی در داخل کشور از دیرباز تاکنون تلاش داشتهاند راه برونرفت کشور از مشکلات کنونی را توسعه وابستهگرایی و تعدیل مواضع ایران و چشمپوشی از بسیاری از منافع کشور در حوزه سیاست خارجه عنوان کنند و در آوردگاههای انتخاباتی این سیگنال را به غرب فرستادهاند که استمرار تحریمها میتواند رویکرد حاکمیت سیاسی کشور را در برابر بسیاری از مباحث مورد مناقشه تغییر دهد.