سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: در نخستین روزهای تهاجم سراسری ارتش بعث عراق به خاک کشورمان نیروهای نظامی از انسجام لازم جهت مقابله و دفاع برخوردار نبودند. تکاوران نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از معدود نیروهای نظامی آمادهای بودند که از همان ساعات اولیه شروع جنگ به مناطق عملیاتی فراخوانده شدند و در کنار نیروهای مردمی از خاک کشورمان دفاع کردند. قهرمانانی که در اوج گمنامی و دلاوری با تمام وجود تمامیت ارضی ایران را حفظ کردند و خیال باطل اشغال را از سر دشمنان بیرون کردند.
طبق محاسبات صدام و گزارشهایی که برای او ارسال شده بود، نیروهای نظامی ایران در سال ۱۳۵۹ هنوز از سازماندهی لازم برخوردار نبودند. پس او کار راحتی جهت شروع جنگ، پیشروی و اشغال شهرهای ایران داشت. او از مدتها قبل فکر حمله را در سر میپروراند و در صحبتهایش برای مردم عراق، استان خوزستان را متعلق به ایران نمیدانست و صحبت از تغییر نام این استان میکرد.
صدام جنگ را با نیروهای زیادی شروع کرد ولی همه چیز آنطور که فکر میکرد پیش نرفت. او خیلی زود غافلگیر شد. تکاوران نیروی دریایی که تعدادشان زیاد هم نبود در کنار نیروهای مردمی با شجاعت تمام مقابل قوای نظامی دشمن ایستادند و مانع پیشرویشان شدند. جنگ خرمشهر یک جنگ نابرابر و غیر قابل پیشبینی بود به دلیل اینکه دشمن با تمام نیرو و قدرت خیلی زیاد به خرمشهر حمله کرده بود و میخواست این شهر را بگیرد ولی مدافعان شهر به محوریت تکاوران از جان مایه گذاشتند. وقتی ۳۱ شهریور به خاک ایران حمله شد مدافعان خرمشهر افرادی از سپاه، ژاندارمری، شهربانی و نیروهای مردمی بودند که جمعشان به ۶۰۰ یا ۷۰۰ نفر نمیرسید.
ناخدا یکم «هوشنگ صمدی» از فرماندهان شجاع نیروی دریای ارتش جمهوری اسلامی ایران در آن مقطع حساس به همراه نیروهایش با تمام قوا مقابل دشمن ایستادگی کرد. تا بازنشستگی ناخدا صمدی چیزی نمانده بود که جنگ شروع شد. او از بازنشستگی منصرف شد و به جنگ رفت. صمدی در گفتگو با خبرآنلاین روزهای ملتهب شروع جنگ را چنین تشریح میکند: «زمانی که در سی و یکم شهریور ۵۹ میخواستم از بوشهر به خرمشهر حرکت کنم با ۷۰۰ کلاه سبز تکاور، به آنها گفتم اولین سفارشم به شما این است که اینهمه آموزش دیدید و مانور و صحرا رفتید، عملیات رفتید، تیراندازی کردید، هر آنچه که آموزش دیدید همه را به کار میگیرید برای حفظ جان خودتان، جان شما برای من خیلی مهم است، باید من و شما باشیم تا بتوانیم دشمن را از خاکمان بیرون کنیم. اگر شما به کوچکترین وضعی زخمی شوید و از جبهه خارج شوید در حقیقت دست من خالی است. به تکاوران دریایی گفته بودم هر یک نفر شما معادل ۵۰ سرباز عراقی است، ۵۰ سرباز عراقی که نزدیک به دو سال است دارد آموزش میبیند و تجهیز میشود.»
کیسینجر گفته بود عراق ۱۰ روزه همه ایران را خواهد گرفت. صدام هم که میگفت قادسیه دوم را به ایرانیان نشان خواهم داد اولین شکستها را خیلی زود در ذوالفقاریه پذیرفت، عقبنشینی کرد و تلفات سنگینی هم متحمل شد. صدام که در رسانههای داخلی عراق مانور زیادی روی قدرت نظامی و اشغال شهرهای ایران داده بود و در مجامع جهانی به دنبال نشان دادن قدرتش بود، با شکست از رزمندگان ایرانی تمام نقشههایش از بین رفت. صدام تا آخرین لحظه عمر خاطرات شکست از ایران را از یاد نبرد و حالتهای جنونآمیزش پس از ناکامی در جنگ تحمیلی چندین برابر شد.
ناخدا صمدی به همراه فرماندهان دیگری مثل تیمسار ضرغامی در نخستین روزهای اول زحمات و سختیهای زیادی برای دفاع از کشور کشیدند. دشمن تا دندان مسلح یک جنگ نابرابر را به راه انداخته بود و نیروهای ایرانی با کمترین امکانات ولی با غیرت و با تمام وجود مشغول دفاع از خاک کشورشان شدند. طبق گفتههای ناخدا صمدی در ۳۴ روز مقاومت مردمی ۱۰۳ نفر از تکاوران نیروی دریایی شهید و ۲۹۳ نفر جانباز شدند. در کنار این نیروها، شهدای زیادی نیز از نیروهای مردمی هستند که با دست خالی مقابل دشمن جنگیدند و به شهادت رسیدند. برای حفظ این خاک خون پاک انسانهای بسیاری به زمین ریخته شد و باید این آب و خاک را با تمام وجود حفظ کرد تا دیگر فکر تجاوز به سر دشمنان نزند.