سرويس تاريخ جوان آنلاين: نظری بر چند و چون پیوند ماندگار و تاریخی امام با مردم
در نظریه مردمسالاری دینی امام خمینی، مشروعیت حکومت و مقبولیت قدرت حاکمان دو رکن اساسی دارند: یکی رکن دینی و حقانیتی که مربوط به ویژگی حاکمان و محتوای حکومت است و دیگر رکن مردمی که به صورت انتخاب و پذیرش مردم در مقام تأسیس نظام حکومتی جلوهگر میشود. البته امام به دلیل مفاهیم نهفته در اسلام، از جمله ایثار، شهادت، اخوت، مساوات و... آن را بالاتر و برتر از دموکراسی عربی و مشارکت سیاسی را حق مسلم مردم و حافظ و پشتیبان و پشتوانه نظام و حکومت میدانستند. بنابراین میتوان گفت مهمترین ویژگی مبارزاتی امام تأکید بر مردمگرایی و تکیه بر قدرت مردم بود. به همین دلیل هم امام برای احزاب سیاسی اعتبار زیادی قائل نبودند و به نقش اساسی مردم در سرنگونی رژیم شاه و نظام شاهنشاهی معتقد بودند و در بیانات و اعلامیه خود، همه مردم را مخاطب قرار میدادند و گروه و دستهای را مستثنی نمیکردند.
امام از ابتدای نهضت به حرکتهای مردمی اعتقاد داشتند و سعی میکردند مبارزه را با تودههای مردمی پیش ببرند. به همین دلیل هم هرگز به فکر تأسیس حزب و تشکلات سیاسی نیفتادند و به جای فعالیت سازمانی محدود، به حرکتهای گسترده مردمی توجه کردند. نگاه امام به مردم به هیچیک از سیاستمداران و رهروان دنیا شباهت نداشت، زیرا آنها به پیروان خود به عنوان ابزار نگاه و از آنان در جهت تحقیق اهداف خود بهرهبرداری میکنند، در حالی که امام معتقد بودند رهبر به عنوان یک فرد چندان مهم نیست، بلکه این تودههای مردمی هستند که انقلاب را به وجود میآورند و از آن محافظت میکنند. امام به شدت با مریدپروری، پیروسازی و نگرش تودهای و انفعالطلب به مردم به شدت مخالف بودند و گرایش مردم به ایشان به دلیل جامعیت علمی، مرجعیت، بیاعتنایی ایشان به شهرت و قدرت و مقام و در مجموع نزدیکی ایشان به انسان کامل بود. رابطه مردم با امام مختص یک گروه و طبقه خاصی نبود و همه اقشار اجتماعی را شامل میشد. این همراهی از سال ۱۳۴۲ آغاز شد و در طول زمان با ایثار و جانفشانی مبارزان و آزادگان ایران رشد کرد و به تدریج همه مردم ایران را دربرگرفت و سرانجام این درخت تناور و قوی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ثمر داد. به قول شهید مطهری «در کل تاریخ هیچ انقلابی از لحاظ حضور مردمی و گستردگی به پای انقلاب اسلامی نمیرسد!»
اعتمادی که در تاریخ کمتر میتوان از آن سراغ گرفت!
مشارکت یکپارچه تمام گروهها و اقشار در انقلاب به خوبی گویای این حقیقت است که مردم با سلایق و گرایشات سیاسی گوناگون در سالهای آخر نظام شاهنشاهی در ایران، اختلافات را کنار گذاشتند و به توصیه امام، همه توش و توان خود را برای نابودی حکومت پهلوی هزینه کردند. رابطه بین امام و مردم که در مراحل مختلف مبارزه نمود عینی داشت، مبتنی بر باورهای مذهبی اکثریت قاطع جامعه بود، از همین روی هنگامی که امام از سوی دربار مورد حمله قرار میگرفت، مردم به شکلی جدی واکنش نشان میدادند. امام در مورد مردم ایران فرمودند: «به اعتقاد من ملت ایران بهتر از مردم حجاز در دوران بعثت و بهتر از مردم عراق در عصر خلافت امیرالمؤمنین (ع) هستند.»
تأثیر اعلامیهها، پیامها و بیانات خالصانه امام بیتردید در ایجاد و تعمیق احساسات عالی انسانی و اسلامی و همراهی مردم با ایشان کمنظیر بوده است. امام برای وسعتبخشی به حوزه مبارزه، مرزهای جغرافیایی را حذف و مبارزه را در میدان وسیعتری به نام امت اسلامی تعریف کردند و با تکیه به معارف و احکام دینی و تأکید بر آیات و روایات، مسلمانان را به وحدت کلمه فراخواندند. ایشان با تکیه بر تواناییها، ظرفیتها و ذخایر خدادادی کشورهای اسلامی از اینکه ثروت، از جمله نفت در دست این کشورهاست، اما غرب از آنها استفاده و پیشرفت میکند، به شدت اظهار تأسف میکنند و خطاب به مسلمانان میفرمایند: این غرب است که باید به خاطر این ثروتهای خدادادی منت شرق را بکشد و به او التماس کند، در حالی که به دلیل وجود حکومتهای خائن و دستنشانده، این معادله واژگون شده است. ایشان درمان دردهای ملل اسلامی را وحدت کلمه و اجرای احکام اسلامی و بیرون آوردن قرآن و اسلام از غرابت میدانند. از همین روست که امام در سخنرانی تاریخی خود در بهشتزهرا (س) ضمن تشکر از مردم به خاطر مقاومت و مبارزات مستمر علیه نظام شاهنشاهی، بر لزوم وحدت به عنوان تنها راه غلبه بر دشمنان داخلی و خارجی و حل مشکلات تأکید میکنند.
شورای انقلاب، ابتکار امام برای دوران گذار
امام قبل از بازگشت به ایران با تشکیل شورای انقلاب در واقع آخرین تلاشهای شاپور بختیار برای حفظ رژیم شاه را خنثی کردند. امام پس از مشورت با شهید بهشتی به ایشان، شهید مطهری، شهید باهنر، هاشمی رفسنجانی و موسوی اردبیلی مأموریت دادند تا شورای انقلاب را تشکیل بدهند و چندی بعد به امر امام آیتالله طالقانی، آیتالله مهدوی کنی و آیتالله خامنهای نیز به این جمع پیوستند. امام تصریح کردند این شورا مأموریت دارد که زمینه و شرایط تشکیل دولت انتقالی را بررسی و مطالعه و مقدمات آن را فراهم کند و دولت موقت در اولین فرصت معرفی شود و شروع به کار کند. مهمترین وظیفه این شورا تهیه و تدوین قوانین در غیاب مجلس شورای اسلامی بود. با تشکیل این شورا مبارزان و انقلابیون نسبت به آینده نظام سیاسی کشور اطمینان خاطر بیشتری پیدا کردند. این شورا که در واقع هسته اولیه دولتمردان آینده جمهوری اسلامی بود، به شکلی غیررسمی زمینه را برای انتقال قدرت به افراد انقلابی و صالح آماده کرد.
با انتشار خبر تشکیل شورای انقلاب، امید کسانی که هنوز منتظر بازگشت رژیم پهلوی بودند، قطع و زمینههای لازم برای سرنگونی رژیم پهلوی و استقرار نظام جمهوری اسلامی فراهم شد. خبر تشکیل شورای انقلاب دقیقاً در زمانی منتشر شد که بختیار میخواست خبر تشکیل شورای سلطنت را بدهد و با شنیدن خبر تعیین این شورا از سوی امام ضربه مهلکی را دریافت کرد. بسیاری از پژوهشگران معتقدند شکلگیری نظام اسلامی از زمانی آغاز شد که امام حکم تشکیل شورای انقلاب اسلامی را صادر کند. رویدادهای بعدی هم نشان داد که شورای انقلاب مهمترین وسیله شکلگیری نظام اسلامی و تمرکز حاکمیت در دست روحانیت بود. به عبارت دیگر، با تأسیس شورای انقلاب، سه هدف ساماندهی انقلاب، وارد آمدن آخرین ضربات بر پیکر رژیم پهلوی و اداره کشور پس از پیروزی انقلاب محقق شدند. درحالی که شاه و شاپور بختیار همچنان برای استمرار سلطنت تلاش میکردند، امام با تشکیل شورای انقلاب، آنان و نیز ارتش شاهنشاهی و فرماندهان آن را در بهت و بلاتکلیفی قرار دادند.
تعیین نخستوزیر دولت موقت، ابتکار عمل امام برای اعلام پایان رژیم شاه
از دیگر اقدامات هوشمندانه امام پس از مراجعت به کشور، تعیین نخستوزیر و دستور تشکیل دولت موقت بود. امام در روز ۱۲ بهمن در بهشتزهرا صراحتاً اعلام کردند با پشتیبانی مردم، دولت تعیین خواهند کرد و سه روز بعد، پس از مشورت با اعضای شورای انقلاب، مهندس مهدی بازرگان را مأمور تشکیل دولت موقت کردند. در حکم امام، اداره امور کشور، خصوصاً انجام همهپرسی برای رجوع به آرای مردم برای تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی، تشکیل مجلس مؤسسان برای تصویب قانون اساسی نظام جدید و انجام انتخابات مجلس طبق قانون اساسی جدید در زمره اقداماتی بودند که دولت موقت باید انجام میداد. امام شورای انقلاب را مسئول نظارت بر عملکرد دولت موقت و به این ترتیب اختیارات نخستوزیر را محدود کردند تا به صورت فعال مایشاء عمل نکند.
یکی از سؤالاتی که همواره مطرح بوده، انتخاب مهندس بازرگان به عنوان نخستوزیر دولت موقت است، درحالی که افراد انقلابیتر با سوابق انقلابی طولانیتری نسبت به او در کنار امام کم نبودند. واقعیت این است که مهندس بازرگان فردی مذهبی و صاحب فکر و دارای سوابق مبارزاتی با رژیم شاه بود. اما مهمترین دلیل انتخاب او سابقه و تجربه مدیریتی، به خصوص در دوران نهضت ملی بود. البته امام این انتصاب را بنا به نظر و پیشنهاد شورای انقلاب، به ویژه شهید مطهری انجام دادند و سالها بعد از این بابت از مسئولان نظام گلایه کردند و از آنان خواستند مدیران جامعه اسلامی را با هوشمندی بیشتری انتخاب کنند. غیر از تحلیلهای متعددی که در سالهای بعد درباره این انتخاب مطرح شدند، اصل این حرکت، یک تاکتیک انقلابی و از چند جهت حائز اهمیت بود. با این حرکت، امام رسماً اعلام کردند دولت بختیار نامشروع است و ایشان قصد دارند با پشتوانه مردمی، نظام جدیدی را که شایسته مردم مسلمان است پایهریزی کنند. انتخاب دولت موقت، در عین حال که نور امید به آینده را در دل مبارزان و انقلابیون شعلهور کرد، عمال رژیم پهلوی را به کلی از امکان بازگشت رژیم پهلوی ناامید کرد و افراد مردد، به خصوص نظامیان را به دامان انقلاب برگرداند. امام با این اقدام به مبارزان و فرهیختگان جامعه هشدار دادند اداره جامعه نیازمند برنامهریزی و بینش مدیریتی است و لذا تمام کسانی که قصد دارند به پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی کمک کنند، باید خود را برای انجام مسئولیت در جامعه دینی آماده سازند.
به دنبال انتصاب مهندس بازرگان توسط امام، مردم به عنوان پشتیبانی از او در نقاط مختلف کشور راهپیماییهایی را برگزار کردند. مهمترین راهپیمایی در روز ۱۹ بهمن در تهران و با حضور ۲ هزار تن از همافران، درجهداران و خلبانان نیروی هوایی انجام شد. با انجام راهپیماییهای میلیونی و پیوستن کارکنان و کارمندان رژیم شاهنشاهی به صفوف ملت، بختیار چارهای جز فرار نداشت.
تظاهرات خیابانی و خشونت پرهیز، تنها راهکار امام برای مواجهه عمومی با رژیم شاه
بهترین ابزار امام برای پیشبرد انقلاب، تظاهرات مردمی با پرهیز از خشونت بود که بیشترین تأثیر را در روند انقلاب اسلامی داشت. امام راهپیماییهای گسترده مردمی در ایران را نشانه نارضایتی مردم از وضع موجود میدانستند و شاه و ایادی و حامیان او را اصلیترین عامل بروز این تظاهراتها و اعتراضات به شمار میآوردند. لازم به ذکر است امام از ابتدا قصد و انگیزهای برای به خیابان کشاندن مردم و درگیر کردن آنها با مأموران رژیم شاه نداشتند و روش ایشان آگاهی دادن به مردم و توبیخ و هشدار به دولتمردان رژیم شاه بود، اما نتیجه طبیعی آگاهی اقشار مختلف جامعه از خیانتها و جنایتهای شاه، بروز اعتراضات و نارضایتیها ابتدا به شکل تحصن در مساجد و مراکز دینی بود، اما رژیم که تحمل شنیدن هیچ نظر مخالفی را نداشت، به زور و سرکوب متوسل شد و به بدترین وجه دست به کشتار مبارزان و انقلابیون زد. بارزترین شکل تظاهرات مردمی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بروز پیدا کرد که به سرکوب شدید مردم و دستگیری امام منجر شد.
پس از تبعید امام به ترکیه و سپس نجف، مبارزان و انقلابیون به صورت مخفی به مبارزات خود ادامه دادند تا در سال ۵۶ که تظاهرات خیابانی عمومیت و گستردگی زیادی پیدا کردند و مردم سراسر ایران، مخالفت خود با رژیم پهلوی را به نمایش گذاشتند. نخستین تجلی اعتراضات مردمی در ۱۹ دی ۱۳۵۶ به دنبال چاپ مقالهای توهینآمیز نسبت به ساحت امام در روزنامه اطلاعات شکل گرفت. رژیم به شدت با این تظاهرات برخورد کرد و مردم قم را به خاک و خون کشید. در پی این رویداد، مردم دیگر شهرهای ایران نیز به حرکت درآمدند و حماسه انقلاب اسلامی شکل گرفت. مردم ایران سوم، هفتم و چهلم شهدای شهرهای مختلف را محملی برای استمرار بخشیدن به اعتراضات خود قرار دادند و با هوشمندی اجازه ندادند شعله انقلاب خاموش شود. نهضت عاشورا که همواره الهامبخش حرکتهای استقلالطلبانه و آزادیبخش در تاریخ ایران بوده است، در تسریع روند انقلاب اسلامی نیز نقش تعیینکنندهای را ایفا کرد و راهپیماییهای تاسوعا و عاشورای سال ۵۷، آخرین ستونهای رژیم شاه را تخریب کردند.
کانونهای شکل دهی به ایده حضور عمومی مردم در خیابانها
شایان ذکر است دانشگاههای ایران در طول سال ۵۷ تبدیل به پایگاه انقلاب و مکانی برای سازماندهی تظاهرات سیاسی شدند. علاوه بر حضور چشمگیر دانشجویان در فرآیند مبارزه، چهلمهای زنجیرهای سبب پررنگ شدن بعد مذهبی انقلاب و گسترش آن در سراسر کشور و عقبنشینی رژیم پهلوی در برابر خشم عمومی بود که نهایتاً به عزل نصیری، رئیس ساواک منجر شد.
مساجد و تکایا بیشترین نقش را در برپایی تظاهرات و راهپیماییها داشتند. یکی از مهمترین ویژگیهای تظاهرات اعتراضی علیه رژیم پهلوی، حضور گسترده زنان بود. امام بارها زبان به تقدیر از شیرزنان ایران گشودند و تأکید کردند تاریخ چنین زنان دلاوری را به خود ندیده است که در صف مقدم، در برابر مسلسلها و تانکهای دشمن بایستند و شوهران و فرزندان خود را به میدان مبارزه بفرستند. شاه که با هلیکوپتر، تظاهرات مردم تهران را دیده و فریاد مرگ بر شاه را شنیده بود، میدانست که دیگر در برابر خواست گسترده ملی جایی برای ماندن ندارد و باید هر چه زودتر میدان را خالی کند، وگرنه به دست مردم به فجیعترین وجه کشته خواهد شد. راهپیمایی باشکوه روز عیدفطر که پس از برگزاری نماز عید در تپههای قیطریه صورت گرفت، اهداف انقلاب را به خوبی آشکار کرد. این راهپیمایی که به دعوت شهید مفتح صورت گرفته بود، پس از دستگیری و مجروح شدن ایشان توسط مأموران رژیم، توسط شهید بهشتی تا میدان آزادی ادامه پیدا کرد و در آنجا قطعنامهای خوانده شد و مردم یکصدا خواهان برچیده شدن حکومت شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی شدند. رژیم که متوجه اهمیت و تأثیر تظاهرات خیابانی شده بود، در روز بعد یعنی ۱۷ شهریور تجمع مردم در میدان ژاله (شهدا) را به خاک و خون کشید و طبق آمار غیررسمی نزدیک به ۵ هزار نفر را به شهادت رساند. این وحشیگریها و خشونتها نه تنها موجب ترس مردم نشد، بلکه عزم و اراده آنان برای ادامه مبارزات را راسختر کرد و مردم شهرهای مختلف همراه با مردم تهران دست به تظاهرات و راهپیماییهای گستردهای زدند.
محرم ۵۷ اوج بازدهی ایده تظاهرات عمومی
با نزدیک شدن ماه محرم، تظاهرات رنگ و بوی حماسیتری به خود گرفتند و مردم با تأسی به سالار و سرور شهیدان اباعبدالله (ع) عزم خود را برای یکسره کردن کار رژیم جزم کردند. امام با صدور پیام مهمی به افشای خیانتها و جنایات رژیم پهلوی پرداختند و سکوت در برابر ظلمهای رژیم شاه را خیانت تلقی کردند و از آحاد مردم خواستند با شجاعت و توکل به خدا و توسل به ائمه معصومین (ع) آخرین ضربات را بر پیکر لرزان رژیم وارد کنند. تأثیر این پیام تاریخی شگفتانگیز بود و مردم غیر از تظاهراتهای خیابانی در روز، به تظاهرات شبانه پرداختند و برای اینکه در تیررس مستقیم مأموران حکومت نظامی قرار نگیرند، در دل شب و بر فراز پشتبامها، یکدل و یکصدا ندای اللهاکبر و لا اله الا الله سر دادند و کاخ شاه را بر سرش آوار کردند. این تاکتیک جدید که ریشه در عمق اعتقادات دینی مردم داشت، حربه حکومت نظامی ازهاری را خنثی کرد و رژیم را کاملاً به موضع انفعال و درماندگی کشاند. تظاهرات خیابانی در روز اول محرم سال ۱۳۵۷ در نقاط مختلف ایران ادامه پیدا کرد و دهها تن در درگیری با عمال رژیم به شهادت رسیدند و مجروح شدند. اوج این تظاهرات در روزهای تاسوعا و عاشورای سال ۵۷ بود که در سراسر کشور برگزار شد و مردم قدرت خویش را به رخ جهانیان کشیدند و آخرین ضربهها را به رژیم پهلوی وارد و به دنیا اعلام کردند دیگر این رژیم هیچ پایگاهی در بین مردم ایران ندارد. راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا در واقع نوعی نظرسنجی و رأی اعتماد به رهبری امام بود. اگر تظاهرات و راهپیماییها این تاریخ جنبه اعتراض به وضعیت موجود را داشت، از محرم ۵۷ به بعد جنبه دیگری هم پیدا کرد و آن تأیید پیامهای رهبری و پاسخ مثبت به بیانات ایشان بود.
تاکتیک تظاهرات خیابانی تا پیروزی انقلاب، با هدایت رهبری امام ادامه پیدا کرد و پس از پیروزی انقلاب نیز در مراحل حساس، موجب استحکام و تثبیت بنیانهای نظام جمهوری اسلامی شد.