سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: هوشنگ صدیق در سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۵ مسئولیت فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی را برعهده داشت. امیر صدیق با دعوت از خلبانان متعهد و متخصصی مثل شهیدعباس بابایی و شهید منصور ستاری به دنبال بهبود شرایط نیروی هوایی در آن سالهای سخت بود. همچنین یکی از خلبانان ماهر و توانمند نیروی هوایی بود و در سالهای نخستین دفاع مقدس طراحی عملیاتها را انجام میداد. امیر هوشنگ صدیق در ۱۸ تیر امسال در اثر ابتلا به بیماری کرونا درگذشت، ولی خدمات و رشادتهایش از حافظه تاریخی مردم ایران پاک نمیشود. حسین خلیلی، از خلبانان باتجربه نیروی هوایی درباره دوران فرماندهی امیر صدیق و شخصیت و مهارتهای ایشان گفتوگویی با «جوان» انجام داده که در ادامه میخوانید.
آقای هوشنگ صدیق در چه سالی به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران رسیدند؟
مقاممعظم رهبری در زمان ریاست جمهوریشان امیر صدیق را در آذر ۱۳۶۲ بهعنوان فرمانده نیروی هوایی انتخاب کردند و ایشان یکی از جوانترین خلبانانی بود که به فرماندهی نیروی هوایی رسید. مرحوم صدیق قبل از انجام عملیات خیبر فرمانده نیروی هوایی شد. آقای صدیق با وجود جوان بودنشان مهارت بسیار بالایی در پرواز و اصول نظامی داشت. دوره رزمیاش را در پاکستان گذرانده و شاگرد اول شده بود. بارها قبل از انقلاب در مسابقات تیراندازی هوا به زمین نیز نفر اول شده بود. یک سال اول جنگ هم کمابیش مأموریت میرفت، ولی بیشتر جزو طراحان عملیاتها بود. ما در نیروی هوایی کمتر از آدمهای تأثیرگذار در عملیاتها صحبت میکنیم و بیشتر چند مورد خاص در ذهنمان از عملکرد خلبانان نقش بسته است. نمیدانیم چه کسانی عملیاتها را به چه سختی و مشقتی طراحی کردهاند و چه خوندلهایی خوردهاند تا خلبانان وارد عملیات شوند. متأسفانه کمتر از اینها میگوییم. آقای صدیق در سال ۱۳۶۲ در اوج تحریمهای دشمنان فرمانده نیروی هوایی شد و آن زمان نیروی هوایی عراق خیلی قوی شده و قدرت نیروی هوایی ما هم تحلیل رفته بود. ایشان در آن شرایط سخت فرماندهی نیروی هوایی را برعهده گرفت و شهید بابایی را بهعنوان معاونت عملیاتی انتخاب کرد. شهیدبابایی قبل از ایشان فرمانده پایگاه هشتم شکاری بود.
شهیدستاری را غیر از اینکه در پدافند کار میکرد، برای معاونت طرح و برنامه انتخاب کرد. آقای عابدین را که فرمانده پایگاه چهارم شکاری بود بهعنوان رئیس ستاد نیروی هوایی انتخاب کرد. بدشانسی امیر صدیق در دوران فرماندهیشان فرار آقای عابدین از کشور بود که این موضوع برایشان خیلی گران تمام شد. در نهایت سال ۱۳۶۵ در دورهای که عملیات کربلای ۵ در حال برگزاری بود؛ یعنی در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۱۵ ایشان از فرماندهی نیروی هوایی کنار گذاشته شد و شهیدستاری جای ایشان را گرفت. پس از رفتن از فرماندهی با فرمان مقاممعظم رهبری رئیس هواپیمایی ساها شد. این اواخر رئیس کانون بازنشستگان خلبانان شرکت هواپیمایی هما بود. مدتی هم در شرکتهای خصوصی پرواز میکرد و آخرین مسئولیتشان مدیرعاملی هواپیمایی زاگرس بود.
با توجه به شرایط آن روز، زمان فرماندهی ایشان جزو یکی سختترین دورهها به شمار میرفت؟
وقتی ایشان سکان نیروی هوایی را در دست گرفت نیروی هوایی تحت شدیدترین فشارها بود. ارتش بخشی از خلبانان و هواپیماهایش را از دست داده و تحریمها شرایط سختی را رقم زده بود. فشار تحریمها و اتفاقات سیاسی کشور بر وضعیت نیروی هوایی تأثیر میگذاشت. نیروی هوایی یک سال اول جنگ خودش را فدا میکند. چون نیروی دیگری غیر از نیروی هوایی آماده نبود و نیرو هوایی عملیاتهای بزرگ و مهمی را انجام میدهد. جایگزینی برای هواپیماهایمان نبود و در یک سال اول جنگ به اندازه تمام دفاعمقدس ما تلفات داشتیم. با این حال ایشان دانشکده خلبانی را فعال کرد و فرماندهان فعلی نیروی هوایی در دوره آقای صدیق پرورش یافتند. بهرغم برخی از نامهربانیهایی که در حق آقای صدیق شد ایشان تا آخرین روز حیات در کشور ماند و هیچ وقت ایران را ترک نکرد و در سنگرهای دیگر هوانوردی فعالیت کرد. آقای صدیق شاگرد اول تمام دورهها بود و اگر قصد مهاجرت از ایران را داشت، شرایط برایش مهیا بود، ولی تا آخرین روز در ایران ماند و خدمت کرد. در نیروی هوایی گاهی کملطفیهایی نسبت به نسلهای قدیم وجود دارد. من سال ۱۳۹۰ با ایشان مصاحبه کردم و ایشان از یکسری مسائل دلخور بود. میگفت فرمانده نیروی هوایی باشید و اتفاقاتی که در این نیرو بیفتد و شما آخرین نفری باشید که از اخبار مطلع میشوید. میگفت بعضی مسائل را از من پنهان میکردند و به من نمیگفتند. وقتی مصاحبهمان تمام شد آقای صدیق بسیار خوشحال شد و پس از آن تمام وسایل شخصیاش از جمله لباس پرواز، ماسک پرواز و بسیاری وسایل دیگرش را به موزه دفاعمقدس نیروی هوایی تحویل داد. سردار کارگر ۲۰ روز پیش، از این موزه بازدید کرد و اولین وسایلی که دید مربوط به امیر صدیق بود. این وسایل را پنج سال قبل از فوت ایشان در موزه گذاشتیم و حالا این وسایل ارزشمندتر شده است.
میتوان یکی از نکات خوب فرماندهی ایشان را جمع کردن نیروهای متخصص و متعهد در کنار هم دانست؟
امیر صدیق بسیار انسان توانمندی بود. نیروهای متعهد و متخصص را زیر بال و پرش گرفت. شهیدبابایی، شهیدستاری و ایرج عصاره از چهرههای شاخصی بودند که در دوره ایشان مسئولیت گرفتند. آقای صدیق این هنر را داشت تا هم نیروهای متعهد و هم نیروهای متخصص را به کار بگیرد و به قول معروف با این دو بال پرواز میکرد. امیر صدیق کمگوی، پرکار و توانا بود. آقای صدیق بسیار انسان کمحرفی بود. من سال ۱۳۵۶ در گردان امیر صدیق بودم. آن زمان سرگرد بود و زمانی که میخواست تیراندازی هوا به زمین کند ما میرفتیم و تیراندازی ایشان را تماشا میکردیم، به قدری که این کار را خوب انجام میداد و مهارت داشت. امیر صدیق خلبان فانتوم بود. مصاحبهای از ایشان دیدم که مربوط به دوران دفاعمقدس است. آقای صدیق در این گفتگو بسیار متین و زیبا در مورد عراقیها صحبت میکند. ایشان در بخشی از این مصاحبه میگوید که ما صبرمان تمام شده است، ولی باز به خلبانانمان گفتیم که شهرها و مردم بیدفاع را نزنند. آن زمان آقای صدیق حدود ۳۶ سال سن داشت و بسیار جوان بود، من الان به ادبیات آن زمانشان رشک میبرم. با آقای محسن رضایی و شهیدصیادشیرازی هم ارتباط خوبی داشت. ضمن اینکه اقتدار نیروی هوایی را حفظ میکرد، تعامل خوبی با سایر نیروها داشت. امیر صدیق روزهای اول جنگ درگیر طراحی عملیاتها بود و چه آن زمان طراح عملیاتها دیده نمیشدند. آقای صدیق زمانی که سرگرد بود، اف ۴ ما را در سرپل ذهاب زدند و او بهعنوان رئیس تیم برای بررسی وضعیت رفت و اشکالات را درآورد. گزارش ایشان آنقدر زیبا و با جزئیات نوشته شده که میمانید مگر یک سرگرد میتواند آنقدر پخته و کامل چنین گزارشی را بنویسد. اینها از مهارتهای امیر صدیق بود. بسیار باهوش و با دقت بود. آقای صدیق اهل پرحرفی، ادعا، بازیهای رسانهای و تبلیغات نبود. بسیار عملگرا بود و خیلی بیسروصدا کارش را میکرد.
قبل از ایشان فرماندهان نیروی هوایی چه کسانی بودند؟
قبل از ایشان فرمانده نیروی هوایی امیر معینپور بود که به رحمت خدا رفته است. از اول جنگ تا سال ۱۳۶۰ شهیدفکوری فرمانده نیروی هوایی بود که پس از فرار بنیصدر کملطفیهایی هم در حق شهیدفکوری شد و بعد از ایشان آقای معینپور مسئولیت فرماندهی نیروی هوایی را برعهده گرفت. از جمله کسانی که با تیم آقای معینپور بر سر کار آمد امیر صدیق بود که فرمانده مهرآباد شد. در همین دوران خیلی خوب خودش را نشان داد و ایشان انتخاب مقاممعظم رهبری برای سمت فرماندهی نیروی هوایی بود. امیر صدیق از زمان فرماندهی مهرآباد دچار تغییرات عقیدتی هم میشود. فضلالله امینی یکی از خلبانان خوب نیروی هوایی و برادر دو شهید بود که به جلسات تفسیر آقا میرفت و امیر صدیق یک روز از ایشان درباره این جلسات میپرسد و وقتی در جلسات شرکت میکند، تحتتأثیر قرار میگیرد. امیر صدیق در جلسات تفسیر آقا شرکت میکند و وقتی ایشان ادبیات و دیدگاه رهبری را میبیند، دیدش نسبت به بعضی مسائل تغییر میکند. یکی از ویژگیهای ایشان این بوده که تمام مراحل را برای فرمانده شدن طی میکند. معاون عملیات یک پایگاه میشود. در نیروی هوایی هر کسی فرماندهی مهرآباد را انجام میداد، فرمانده نیروی هوایی هم میشد. مهرآباد شامل نصف نیروی هوایی میشود و اهمیت زیادی دارد. شهیدفکوری هم قبل از فرماندهی مسئولیت فرماندهی مهرآباد را برعهده داشت. امیر صدیق هم وقتی فرمانده نیروی هوایی میشود که فرماندهی مهرآباد را طی کرده بود.
ارتباط امیر صدیق با نیروها چگونه بود؟
بسیار خوب بود. آن زمان ما ردههای پایین بودیم و شاگردی میکردیم. من چه میدانستم طراحی عملیات و فرماندهی یعنی چه. آدم تا فرمانده نشود، نمیفهمد چه کار سخت و مسئولیت سنگینی است. ما یک جوان انقلابی بودیم که براساس شور و حال آن روزها مسائل را نگاه میکردیم. در هوانوردی کارها بسیار سختتر است. حتی در زمان صلح هم با سانحه و اتفاق روبهرو هستید. یک فرمانده هر روز میمیرد و زنده میشود تا پروازهایش هر روز سالم بنشینند. صبح که هواپیما را به آسمان میفرستد، خون دلهای زیادی میخورد تا نیروهایش برگردند. در مظلومیت مرحوم هوشنگ صدیق همین که در بیمارستان ۵۰۱ ارتش از دنیا میرود. میتوانست بیمارستان دیگری برود، ولی ترجیح میدهد که در بیمارستان ارتش بستری شود. این اصالت ایشان و عرق نظامیگریاش را نشان میدهد. بهرغم اینکه رئیس کانون بازنشستگان هما و مدیرعامل یکی از خطوط هوایی بوده، باز ترجیح میدهد در بیمارستان ۵۰۱ ارتش بستری شود.
در پایان اگر خاطرهای از ایشان دارید برایمان بگویید.
زمانی که پایگاه هشتم خدمت میکردم یک روز امیر صدیق برای بازدید به پایگاه آمد. آن زمان فرمانده پایگاه آقای عطایی بود. جناب ظهیرنژاد هم تشریف داشت. مربوط به اولین باری است که امیر صدیق در دوران فرماندهیاش به پایگاه ما آمد. همان کمگویی را از همان زمان در ایشان دیدم. گزارشی از کارهای شهید بابایی به ایشان دادند. یکی از کارهای شهید بابایی این بود که هرشب به یکی از قسمتهای گردان نگهداری میرفت و مشکلاتشان را برطرف میکرد و با کارشان آشنا میشد. امیر صدیق از این کار خیلی استقبال میکند. با دید تحسینآمیزی به این موضوع نگاه میکند و میگوید به همه فرماندهان یاد بدهید به قسمت فنی توجه بیشتری داشته باشند. این خاطره پررنگ در ذهنم از ایشان مانده است.