تابستان دو سال پیش علیرضا جهانبخش از تیم آلکمار هلند راهی تیم برایتون انگلیس شد و ۱۷ میلیون پوند هزینه این انتقال بود. حالا خبر رسیده که تیم حقوقی فدراسیون فوتبال بالاخره در یک پرونده بینالمللی پیروز شده و توانسته طرف مقابل را به پرداخت حقش وادار کند. طبق قانون فیفا باشگاه برایتون باید حق «مکانیزم مشارکت» را به فوتبالمان بپردازد. این عبارت اگرچه در فوتبال روز دنیا کاملاً جا افتاده است و باشگاهها درآمد زیادی را از این طریق کسب میکنند، اما برای ما کاملاً غریبه است. براساس این قانون باشگاههای آموزشدهندهای که بازیکنانشان به سطح حرفهای میرسند از باشگاه مربوطه هزینهای دریافت میکنند. سهم انتقال جهانبخش به باشگاه داماش گیلان میرسد، منتها به دلیل انحلال داماش این سهم چندصد هزار یورویی نصیب فدراسیون فوتبال میشود. ۵۷۳ هزار یورو همان حق مشارکتی است که فدراسیون عزیزیخادم در همین ابتدای راه آن را دریافت خواهد کرد.
از بحث موفقیت در این پرونده بینالمللی که بگذریم، میرسیم به بحث دریافت و هزینه این مبلغ؛ قرار است ۱۶ میلیارد تومان در اختیار فدراسیون قرار گیرد و براساس آنچه فیفا در قوانین خود درج کرده، این مبلغ باید صرف امور آموزشی و برنامههای مربوط به توسعه فوتبال جوانان شود. در این موضوع موارد مختلفی وجود دارد که نباید از آنها غافل شویم. اول اینکه تاکنون مدیران فدراسیون در ادوار مختلف برنامهای برای رسیدگی به فوتبال جوانان و بحثهای آموزشی در این رده نداشتهاند. به همین خاطر بسیاری از فوتبالیستهایی که الان به سطح حرفهای و ملی رسیدهاند، برخلاف سایر کشورها ردههای سنی را طی نکرده و آموزش حرفهای ندیدهاند. نکته دوم هم به همین موضوع مرتبط میشود، نبود برنامه برای توسعه ردههای پایه و کشف و پرورش استعدادها، علاوه بر تأثیر منفی که روی فوتبال ایران داشته، موجب هدررفت بودجه نیز شده است. در واقع همان هزینه اندکی که فدراسیون باید در این زمینه سرمایهگذاری کند، صرف امور دیگر میشود و ردههای پایه به امان خدا رها میشوند. با در نظر گرفتن این موارد از هماکنون باید نگران ۵۷۳ هزار یورویی بود که قرار است به زودی به دست فدراسیون برسد.
قاعدتاً در این شرایط اقتصادی زنده شدن ۱۶ میلیارد تومان میتواند بخشی از چالشهای مالی فوتبالمان را مرتفع کند، اما آقایان قبل از اینکه برای این مبلغ چاله بکنند باید حواسشان باشد که هدف فیفا از اختصاص بخشی از رقم انتقال بازیکنان به تیمهای حرفهای توسعه فوتبال است، نه پر کردن جیب مدیران و پرداخت بدهیهای معوقه. این پول سهم نوجوانان و جوانانی است که در شهرهای دور و نزدیک و با حداقل امکانات منتظر کشف شدن هستند تا شاید رؤیای ستاره شدنشان در دنیا روزی محقق شود. بیتوجهی به این مسئله در فدراسیون ما مسبوب به سابقه بوده و تنها روزنه امید انتخاب رئیس جدید است. رئیسی که با شعارها و وعدههای زیادی روی کار آمده و قرار است با برنامههایش فوتبالمان را از وضعیت اسفناک کنونی نجات دهد. اینکه عزیزیخادم و همکارانش تا چه اندازه به آموزش و توسعه فوتبال توجه خواهند کرد، محکی جدی است که به زودی نتیجهاش مشخص خواهد شد. پرواضح است که سرمایهگذاری در ردههای پایه و آموزش حرفهای آنها در سالهای آتی نتایج مثبت و درآمد خوبی را برایمان به همراه خواهد داشت.