سرقت، زورگیری و جرائم مرتبط با آن از قدیمالایام در همه جوامع بوده است که در جوامع مختلف شدت و ضعف دارد. ریشهیابی این معضل هم نیاز به بررسیهای زیادی دارد و به همین دلیل برخی به اشتباه و بدون بررسی دقیق پس از روبهرو شدن با این حوادث شروع به انتقاد میکنند.
باید بدانیم که کنترل یک جامعه در هر کشوری کار سختی است و ما نمیتوانیم صد در صد افراد جامعه را آنچنان که میخواهیم تربیت کنیم و آموزش دهیم، اما میشود این کنترل به صورت نسبی انجام شود و در نتیجه آن بزهکاری و جرم کاهش یابد.
بدیهی است که زورگیریهای خشن و نزاعهای خیابانی تأثیرات منفی روی افکار مردم دارد و پخش فیلمهای آن در فضای مجازی هم تأثیر منفی و هم تأثیر مثبت برای شهروندان به همراه دارد. بیاعتمادی، تأثیر منفی آن است که باعث میشود جامعه از دیدگاه مردم ناامن، پر از شک و تردید و ناآرام باشد و جنبه مثبت آن هم به شهروندانی که بیاحتیاط و کم دقت هستند گوشزد میکند که احتیاط بیشتری کنند و مراقب باشند تا در دام مجرمان گرفتار نشوند.
از سوی دیگر افرادی که در گروه بزهکاران و مجرمان قرار میگیرند گرفتار مشکلات زیادی هستند که ریشه آن در گذشته و حال قابل بررسی است. یکی مشکلات، خانوادهای است که در دوران کودکی و نوجوانی داشتهاند و دومین مشکل آنها، مشکلات حال است و چنانچه این افراد را مورد بررسی قرار دهیم در مییابیم به جز دو سه درصدشان مشکلات زیادی را در خانواده داشتند که در دوران کودکی و نوجوانی طی کردهاند و فقط چند درصد از آنها در رفاه کامل هستند و از روی تفریح دست به سرقت یا زورگیری میزنند. این افراد، چون زندگی سختی داشتهاند و دچار مشکلات زیادی در درون خانواده بودهاند ما نمیتوانیم به صورت کامل و راحت گذشته آنها را درمان کنیم و فقط میتوانیم با آموزش آنها را کمی از گذشته و حالشان دور کنیم تا آنها کمی از گذشته و حالشان فاصله بگیرند و گرنه به صورت کامل درمان نمیشوند و این هم بستگی به خود این افراد دارد که بخواهند و به مربیان اعتماد کنند.
خیلی از این افراد به خاطر مشکلات خیلی کوچکی مانند رفتاری یا اخلاقی کم کم وارد جرگه خلافکاران میشوند، مثلاً یک دانشآموز وقتی در مدرسه به راحتی به او میگویند پیش فعال است یا اضطراب و اختلال یادگیری دارد به راحتی از کلاس درس طرد میشود یا ترک تحصیل میکند یا اخراج میشود و از سوی خانوادهاش هم مورد مؤاخذه قرار میگیرد. چون اولویت اول برای خانوادهها درس و ادامه تحصیل است و رفتارهای فرزندشان در اولویت بعدی قرار دارد و میبینیم همان دانشآموز کمکم وارد گروههای بزهکار و بعد هم به یک مجرم تبدیل میشود و سر انجام هم از زندان سر در میآورد. زندان هم که قرار بود محلی برای تربیت و آموزش باشد به آموزش اعمال مجرمانه تبدیل شده است و این گونه یک فرد بزهکار به یک مجرم حرفهای تبدیل میشود. حالا اگر ما همان ابتدا به نیازهای او توجه کنیم و به او کمک کنیم میتوانیم از ورود این افراد به چرخه جرم جلوگیری کنیم و این هم نیاز دارد ما گذشته و حال آنها را درمان کنیم و البته درمان حال آنها مهمتر است، اما قوه قضائیه و پلیس هم در برخورد با مجرمان وظایفی دارند که بر اساس قانون باید عمل کنند. پلیس هنگام برخورد با یک مجرم برای دفاع از جان و مال و ناموس شهروندان، جان خودش هم در خطر است و از طرفی هم همه انتظار دارند، پلیس طوری برخورد کند که مجرمان هم آسیب و صدمهای نبینند و پس پلیس علاوه بر اینکه باید از جان و مال و ناموس دیگران دفاع کند، باید مراقب جان خود و مجرم هم باشد و ما در برخورد پلیس با این افراد شاهد بودیم که همیشه تعداد زیادی از مأموران پلیس جان خود را از دست میدهند. ما نباید توقع داشته باشیم مأمور پلیس در برخورد با مجرمان خطرناک که برای فرار از دست پلیس جان افراد دیگر را هم به خطر میاندازند، محترمانه و با مهربانی برخورد کنند و لازم است قانون بیشتر از پلیس حمایت کند و گرنه مأمور پلیس هنگام برخورد با مجرمان به شک و تردید میافتد، چون نگران داستان و مشکلاتی است که بعد از آن برای او پیش میآید و البته این نیاز به ریشهیابی دارد. برخورد پلیس باید با بزهکارانی که تازه وارد کارهای خلاف و بزه شدهاند با مجرمان سابقه دار و خشنی که برای جامعه خطرناک هستند، متفاوت باشد و طوری عمل کنند که بزهکاران به آنها اعتماد کنند و به زندگی عادی برگردند. مجرمان از همان ابتدا مجرم بهدنیا نیامدهاند و با توجه به شرایط زندگی، خانوادگی و نوع تربیت آنها و مشکلاتی که داشتهاند، در این گروه قرار گرفتهاند که لازم است با پژوهشهای دقیق و علمی برای تربیت آنها و جلب اعتمادشان گامهایی برداشت تا در ۲۰ یا ۳۰ سال آینده جامعه بهتری داشته باشیم تا کمتر شاهد بروز جرائم خشن باشیم و البته مستلزم این است که قوهقضائیه، نیروی انتظامی، رسانهها و ما روانشناسها، جامعه شناسان روانپزشکان، معلمان وکسانی که مسئولیت تربیت را به عهده دارند، دست به دست هم بدهند و کمک کنند تا در آینده شاهد جامعهای با مشکلات و معضلات کمتری باشیم.
*روانشناس