جولان باشگاهها در فصل نقل و انتقالات به پایان رسید و وقتی بیتالمال را برای رسیدن به اهدافشان به تاراج بردند، تازه سازمان لیگ به صرافت ایجاد محدودیت، آنهم نصفه و نیمه برای باشگاهها افتاده است، بهطوریکه صادق درودگر، عضو هیئت رئیسه سازمان لیگ میگوید رقم قرارداد بازیکنان تنها میتواند ۲۵درصد افزایش داشته باشد. قانونی که البته ملیپوشان را شامل نمیشود، چراکه آقایان در این زمینه هنوز به جمعبندی لازم نرسیدهاند: «به جز ملیپوشان، دیگر بازیکنان فقط میتوانند ۲۵درصد افزایش داشته باشند. اگر بازیکنی برای فصل جدید مسابقات بالاتر از رقم تعیین شده قرارداد ببندد، کارت بازی برایش صادر نمیشود تا این رقم را کاهش بدهد. بازیکنانی هم که سال قبل قرارداد بستهاند، میتوانند ۲۵درصد افزایش قیمت داشته باشند. برای بازیکنان ملیپوش هنوز سقفی مشخص نشده و سازمان لیگ در حال کار کارشناسی است.» این در حالی است که تکلیف تعداد زیادی از ملیپوشان و دیگر بازیکنان مشخص شده و گوشزد کردن قانون نصفه و نیمه سقف قرارداد به نوش دارو پس از مرگ سهراب میماند که دوشنبه و روزها بعد از حضور فعال باشگاهها در فصل نقل و انتقالات برای آنها ارسال شده است!
برخلاف سرخابیهای پایتخت که فعالیتهایشان در فصل نقل و انتقالات به شدت زیر ذرهبین است و هر اقدام آنها به اشکال مختلف تحلیل میشود، تیمهای صنعتی همواره چراغ خاموش عمل کردهاند. به همین دلیل هم کمتر کسی از کار آنها سر درآورده و به ریز جزئیات توافقاتشان رسیده است. از سوی دیگر با توجه به عدم مشکل مالی (درست برخلاف زمانی که با کارگران مواجه هستند)، کمتر کار مربیان و بازیکنان تیمهای صنعتی برای دریافت مطالباتشان به فیفا میکشد تا دست مدیران اینگونه باشگاهها بابت بریز و بپاشهای مالی رو شود. با این وجود حضور برخی بازیکنان در تیمهای صنعتی، بهخصوص اگر از سرخابیهای پایتخت پیشنهاد داشته یا بازیکن سال قبل این تیمها باشند، ثابت میکند پیشنهادهای مالی قابل توجه است که باعث میشود نفراتی، چون دانشگر قید تیم پرهوادار پایتخت را بزند و مجاب شود برای حضور در شهری دیگر!
هرچند در اینگونه مواقع نیز تیمهای صنعتی لیگ که جزو متمولان فوتبال ایران هستند با انتشار بیانیههایی پرطمطراق به جد منکر هزینههای هنگفت مالی میشوند، اما کیست که نداند ایندست بیانیهها در فوتبال ایران معنایی جز تأیید داستان ندارد!
بازیهای مدیران، مسئولان، مربیان و بازیکنان در فصل نقل و انتقالات یکی، دو تا نیست، اما تکرار آن در سالهای اخیر باعث شده دست آقایان برای مردم و رسانهها رو شود، بهطوریکه دیگر حنایشان آن رنگ سابق را ندارد، خصوصاً وقتی سعی دارند با تهییج هوادار، جو را متشنج و از آب گلآلود به سود خود ماهیگیری کنند. کاری که درویش، مدیرعامل پرسپولیس نیامده استاد آن شده است. پرسپولیس با وجود بسته بودن پنجره نقل و انتقالاتش به دلیل عدم پرداخت بدهی استوکس بیشترین فعالیت را در جذب بازیکنان جدید داشته، فعالیتی که در عین چشمگیر بودن بسیار هم حاشیهای بوده است، اما حاشیهتر از انتقالهای پرحرف و حدیث این تیم، ادعای درویش است: «بسیاری از بازیکنانی که جذب کردیم از پیشنهادهای ۱۰ میلیارد بیشتر باشگاههای دیگر گذشتند و قرارداد بستند!» مدیرعامل سرخپوشان گویا نمیداند دوران اینگونه ادعاها زمان زیادی است که سرآمده و حتی خوشبینترین هواداران هم دیگر باور ندارند بازیکنانی که هر سال یک تیم را برای دریافت ریالی بیشتر برمیگزینند، بعید است برای پوشیدن پیراهن پرسپولیس یا هر تیم دیگری از خیر ۱۰ میلیارد تومان بگذرند و برای خیلی کمتر از اینها قید هر تیمی را میزنند! اما چند ماه، فقط چند ماه زمان لازم است تا در پی اقدام بازیکنان به شکایت برای دریافت مطالبات خود، ادعای خندهدار مدیرعامل مدعی پرسپولیس روی میز او گذاشته شود.
رقمهای رد و بدل شده در فصل نقل و انتقالات بین باشگاهها و بازیکنانی که بیهیچ تردیدی نمیتوان آنها را در زمره ستارههای فوتبال جا داد، زمانی تأسفبار میشود که دستمزد آنها گاه حتی از بودجه یک سال برخی فدراسیونهای ورزشی نیز فراتر میرود. مسئلهای که حمید احمدی، سرپرست فدراسیون ژیمناستیک طی گلهای کاملاً بجا به آن اشاره میکند: «اگر یکدهم بودجه فوتبال را داشتیم، خیلی بهتر میتوانستیم کارها را پیش ببریم. دستمزد برخی از بازیکنان فوتبال بیش از بودجه کل فدراسیون است. من اگر دستمزد سه بازیکن فوتبال را داشتم، میتوانستم کل کشور را حمایت کنم. هیئتهای ما از نظر تجهیزات مشکل دارند و برخی استانها نیز بسیار محروم هستند.» این، اما همه تفاوتهای فاحشی نیست که این روزها خاطر ورزش را مکدر کرده است. طی چند روز گذشته شاهد درگیریهای لفظی و دور از انتظاری بین رئیس فدراسیون کشتی و معاون وزیر ورزش بودیم. درگیرهای تلخی که جدا از مسائل اخلاقی آن با نگاهی گذرا میتوان دریافت که تمام جنجالش بر سر ۷۰میلیاردی است که رد و بد شده است.
رقمی که فدراسیون کشتی را به جان وزارت ورزش میاندازد و جنجالهای زیادی به پا میکند و بیشک میتواند گره از مشکلات بسیاری باز کند، اما چند کیلومتر آنطرفتر بدون جنجال به یک بازیکن فوتبال میرسد. بازیکنی که نه افتخارات کشتی را میتوان در کارنامه کاری او دید و نه تواناییهایی که بتوان با اشاره به آن، این دست و دلبازی را توجیه کرد. بازیکنی که البته تنها مورد نیست و نمونههای او در این رشته بسیارند که با دریافتیهای آنها میتوان کل ورزش را دگرگون کرد.