این روزها خیال کارخانههای مونتاژ خودروهای داخل از هر جهت راحت است. حواس اجتماعی به موضوعات جانبی مثل پرونده مهسا امینی جمع است و آنها همچنان تختگاز در مسیر بیتوجهی به مطالبات بحق متقاضیان در حال حرکت هستند. چند دهه است که بخش قابل توجهی از جمعیت کشور به دلیل بروز سوانح رانندگی از دست میرود. عمدهترین دلیلی هم که این بخش آماری را به مرگ نزدیک میکند، استفاده از خودروهای مونتاژ داخل است. خودروهایی که در هر سانحه یا برخورد با هر مانع بهراحتی دچار حادثه میشود و جان سرنشینانش را میگیرد. مرگ سالانه ۱۷ هزار نفر در جریان سوانح رانندگی که عمده آنها با همین تولیدات یا راهی خاک سرد میشوند یا در صورت زنده ماندن دچار جراحت یا معلولیت میشوند فاجعهای است که مدام در حال تکرار شدن است. درباره مصائبی که این خودروها برای کشور به همراه دارد مباحث بسیاری مطرح بوده و هست. اینکه خودروهای بیکیفیت با قیمت کلان و به نرخ خودروهای لوکس جهانی به مردم فروخته میشود یا اینکه خودروها با منت بسیار به متقاضی واگذار و به جای خدمات پس از فروش، مصائب بعد از فروش متوجه خریدار میشود. با این حال در حوزه عمل هیچ واکنشی از سوی کارخانههای تولیدکننده ارابه مرگ صورت نمیگیرد. آنها بدون اینکه به هیچ مرجعی پاسخگو باشند هر روز تولیدات بیکیفیتتری را با قیمتی نجومیتر روانه بازار میکنند. ۲۰ دیماه سال گذشته وقتی تصادف زنجیرهای در محور بهبهان به رامهرمز اتفاق افتاد و تصاویر آن در شبکههای اجتماعی منتشر شد، هیچ کس باور نداشت این تصاویر در فضای حقیقی رقم خورده باشد، چراکه فاجعه رقم خورده بیشتر به نمایی از فیلمهای هالیوودی شباهت داشت. وقتی بررسیهای پلیس نشان داد که ایربک خودروهای مونتاژ داخل عمل نکرده، همگرایی عمومی در نقدهایی که علیه این کارخانهها مطرح میشد شدت بیشتری گرفت تا جایی که پرونده تشکیل شده علیه تولیدکنندگان ارابههای مرگ با همه مستنداتی که پلیس به صورت کارشناسانه آن را تدوین کرده بود روی میز سران سه قوه قرار گرفت. همزمان دامنه نقدهای کارشناسانه پلیس علیه خودروسازان شدت گرفت تا جایی که فرمانده پلیس راهور اعلام کرد: اگر راننده قصور کرد، خودرو چطور از جان او و سرنشینان محافظت کند، کیسههوا، کمربند و آلیاژ فلز همگی مهم است، چرا باید خودرو منفجر شود؟ در حادثه بهبهان چرا سه پراید و یک سمند آتش گرفتند، مگر خودروساز نمیگوید باک استاندارد بوده، پس چرا خودرو منفجر شد؟ بار TNT که با خود حمل نمیکردند. این چه وضع ایمنی خودرو است! رئیس پلیس راهور درباره صدور تأییدیههای لازم برای این خودروها هم گفت که همان ابتدا یک خودروی سمپل را برای نمونه میفرستند و برایش تأییدیه میگیرند، چرا همین دستگاههای مسئول دیگر در خط تولید نمیروند تا بازدید دورهای کنند؟
در حالی که این نقدها و بیشتر از آن علیه خودروسازها مطرح شد و انتظار عمومی برای واکنش سران سه قوه به گزارش پلیس جریان داشت تا برای یکبار هم که شده ترمز زیادهخواهی کارخانههای تولید ارابههای مرگ کشیده شود، اتفاق ناگواری فضای عمومی جامعه را تحت تأثیر قرار داد. عصر روز ۱۶ بهمنماه سال گذشته بود که انتشار کلیپ گرداندن سر دختر اهوازی در شهر وحشت عمومی را دامن زد.
به دنبال وقوع این حادثه، نگاهها از دامنه نقدهایی که علیه خودروسازان وجود داشت، متوجه فضای شکل گرفته ناشی از حادثه روی داده شد. به دنبال وقوع آن حادثه، اتفاق ناگوار دیگری جامعه را حیرتزده کرد. شهید علیاکبر رنجبران مأمور پلیس در شهرستان شیراز از سوی مجرمی قمه به دست هدف قرار گرفت و به شهادت رسید. شهادت این مأمور پلیس در حالی که مسلح بود ضرورت بازنگری در قانون استفاده از سلاح را در فضای عمومی جامعه مطرح کرد. طرح این مباحث باعت شد مطالبه شکل گرفته در نقدهایی که علیه تولیدکنندگان ارابههای مرگ وجود داشت، کمرنگتر شود. این کمرنگ شدن مطالبههای شکل گرفته در سال جاری هم با مصائب اجتماعی که در جامعه ایجاد شد ادامه پیدا کرد. اتفاقهایی مثل آوار متروپل، حادثه بزرگراه نیایش و پیوستهای مرگ مهسا امینی که دامنه آن همچنان ادامه دارد و در سایه این اتفاقهاست که تولیدکنندگان ارابههای مرگ همچنان بیتوجه به مطالبات عمومی تختگاز در حرکت هستند بدون اینکه کسی مانعشان شود.