اختصاصی جوان آنلاین: سردار سرتیپ «فتحالله جعفری» بنیانگذار و اولین فرمانده یگان زرهی سپاه به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس در گفتگو با جوان آنلاین در خصوص فرماندهی در جنگ اظهار داشت: فرماندهی را در چند مقطع میتوانیم در نظر بگیریم. مقطع نخست شروع جنگ است که بنیصدر فرمانده کل قوا بود و تا 20 خرداد سال 60 (حدود 9 ماه) ادامه یافت. مقطع دوم با فرماندهی امام خمینی (ره) آغاز میشود و تا آزادسازی سرزمینهای اشغالی و تعقیب دشمن ادامه مییابد. مقطع سوم فرماندهی هاشمی رفسنجانی تا پایان جنگ و پذیرش قطعنامه است.
وی خاطرنشان کرد: سپاه در دوره فرماندهی بنیصدر توانمندی خود را نشان داد، اما بنیصدر خیلی دیر متوجه توانمندیهای سپاه شد. او در هشتمین ماه جنگ (یک ماه قبل از عزلش) متوجه شد که اگر بین نیروهای مسلح وحدت وجود داشته باشد، موفقیت به دست خواهد آمد. بنیصدر خودش اذعان کرد که سپاه توان خوبی دارد و میتوان موفقیتهایی کسب کرد. اما خیلی دیر فهمید و زمانی پی برد که دیگر درگیر مسائل سیاسی شده بود.
سردار جعفری سپس به تشکیل واحد اطلاعات عملیات سپاه توسط سردار شهید حسن باقری پرداخت و آن را برگ برندهای برای سپاه دانست. وی گفت: سپاه در ابتدای جنگ برگ برندهای به دست آورد و آن تشکیل واحد اطلاعات عملیات بود. این مجموعه را حسن باقری ایجاد کرد و در مدت دو ماه توانست، دشمن را به طور کامل کشف کند. دشمن از دیدگاه ما (ارتش و سپاه) ناشناخته بود و کسی نمیدانست که استعداد دشمن چقدر است و فرماندهانش چه کسانی هستند. واحد اطلاعات عملیات سپاه، یگانها، ساختار، تجهیزات و فرماندهان دشمن را به خوبی شناسایی کرد. از آذر 59 هیچ ابهامی نسبت به دشمن نداشتیم.
این فرمانده دوران دفاع مقدس افزود: رهبر معظم انقلاب اسلامی روایت میکنند که در ایام محاصره سوسنگرد توسط عراق (اواخر آبان 59) داود کریمی و حسن باقری آمدند و دشمن را کامل برای ما تشریح کردند و گفتند که چگونه باید با دشمن جنگید. برمبنای اسنادی هم که وجود دارد، نشان داده میشود که در دو ماه نخست جنگ تا رده فرمانده دسته دشمن نیز شناسایی شد. همچنین میدانستیم که هدف دشمن چیست، کجا را گرفته و بعد میخواهد کجا را بگیرد. کدام منطقه برایش مهم است و کدام منطقه برایش مهم نیست.
ناکامی در «نصر» و درماندگی «بنیصدر»
سردار جعفری در ادامه به ناکامی نیروهای نظامی در عملیات نصر که دی ماه 1359 اجرا شد، پرداخت و طرح شهید باقری برای ایجاد تحول در جنگ را بیان کرد. وی عنوان کرد: طبق طرح عملیات نصر قرار بود نیروها به شرق بصره برسند و 7 هزار و 500 کیلومتر مربع در 5 مرحله عملیات آزاد شود. اما عراق در روز شانزدهم دی حمله کرد و حتی هویزه را اشغال و سوسنگرد را هم محاصره کرد. در نهایت وضعیت به قدری سنگین شد که بنیصدر از امام خمینی (ره) خواست تا جنگ تمام شود. او میگوید که نمیتوانیم جنگ را ادامه بدهیم و ادامه یافتن آن دردی را دوا نمیکند.
وی اضافه کرد: شکست ما در هویزه، شکست تلخی بود. پس از این عملیات دست ما برای عراق رو شد و فهمید که ما نمیتوانیم با آنها بجنگیم. صدام وقتی به هویزه آمد تا به فرماندهانش نشان شجاعت بدهد، گفت: ایرانیها در هزار کیلومتر مرز فقط در 20 کیلومتر با جنگیدند و متحمل شکست سنگینی شدند. وضعیت ما از روزهای اول جنگ بسیار بهتر و مناسبتر است. ما حاکمیت بر اروند را میخواهیم و ایران باید جزایر سهگانه را به اعراب واگذار کند. بنیصدر میگفت که جنگ باید تمام شود، اما صدام میگفت جنگ را تمام نمیکنم.
این فرمانده دوران دفاع مقدس گفت: آقای داود کریمی میگفت من در آن عملیات شرکت کردم. روزه هم بودم. بعد از اینکه عملیات با شکسته مواجه شد، دیدیم وضع خیلی خراب است. حسن باقری در ستاد عملیات جنوب (گلف) گفت: خبر داری که بنیصدر به امام نامه نوشته و گفته که جنگ را باید تمام کنیم؟ صدام هم گفته است که جنگ را تمام نمیکنم. ما باید به عنوان نیروهای انقلابی به امام اطمینان بدهیم که سپاه میتواند جنگ را اداره کند.
سردار جعفری بیان کرد: از یک سو سایه یاس و ناامیدی بر فرماندهان صحنه نبرد و مسئولان به خصوص بنیصدر حاکم شد و از سوی دیگر صدام دچار غرور شد. ارتش عراق بعد از عملیات نصر متوقف نشد، هویزه را اشغال کرد، از رودخانه نیسان گذشت و سوسنگرد را محاصره کرد. در جبهه کرخه نیز پیشروی داشت و منطقه وسیعی را گرفت. این اتفاقات در بین نیروهای مسلح، فرماندهان و رزمندگان رعب و وحشت به وجود آورد. این احساس را هم به وجود آورد که دیگر نمیتوان جنگید.
ایده حسن باقری برای تحول در جنگ
وی سپس درباره ایده حسن باقری برای مدیریت جنگ اظهار داشت: اولین حرف حسن باقری این بود: دشمنی را که در روز میبینیم، در شب نمیبینیم. از این رو شناساییها در شبها صورت گرفت و رزمندگان اطلاعات عملیات تا عقبههای دشمن پیش رفتند. ایشان همچنین گفت: دشمنی که در روز با ما جنگیده است، شب آنچنان توان رزم ندارد. بنابراین باید در شب بجنگیم؛ اما نه در عملیاتهای گسترده بلکه در عملیاتهای محدود. نقاط ضعف دشمن را کشف کنیم و به آن نقاط ضربه بزنیم. در عملیاتهای محدود کادرمان را میسازیم. دشمن را میشناسیم و روش غلبه بر او را پیدا میکنیم.
سردار جعفری خاطرنشان کرد: او همچنین گفت هر منطقهای را هم که گرفتیم، حفظ میکنیم. محمد طرحچی، محمد فروزش، مهدی ورشابی و سیدتقی رضوی در عملیات نصر حضور داشتند. شکست را دیدند. مهدی ورشابی که همین امسال به رحمت خدا رفت و به نوعی بر اثر جراحتهای ناشی از جنگ به شهادت رسید، میگفت: 22 روز بعد از عملیات نصر، حسن باقری ما را خواست و به گلف رفتیم. در آنجا گفت ما میخواهیم عملیاتهای جدیدی انجام بدهیم و شما برای ما خاکریز بزنید تا مناطقی را که میگیریم، حفظ کنیم.
وی افزود: حسن باقری همچنین تاکید کرد که از کشتن دشمن پرهیز کنیم. او رسماً اعلام کرد که هدف ما در جنگ کشتار نیست. دشمن را دور میزنیم و تجهیزات و نیروهایش را سالم میگیریم. این جزو اساسیترین کاری است که ایشان اعلام کرد. شهید باقری تا زمانی که زنده بود به دنبال این بود. او معتقد بود که مردم عراق گرفتار صدام شدند. موضوع دوم تغییر استراتژی جنگ بر مبنای ایمانمحوری بود؛ به جای اینکه به تجهیزات تکیه کنیم بر ایمان تکیه کنیم و نگاهمان به تجهیزات، نگاه ابزاری باشد.
این فرمانده دوران دفاع مقدس صحبتهایش را اینگونه ادامه داد: حسن باقری و داود کریمی با خودشان اندیشیدند که چگونه به امام خمینی (ره) منتقل کنند که اگر بنیصدر ناامید است، آنها ناامید نیستند. حاج داود میگفت، حسن باقری به من گفت که از آیتالله خامنهای نماینده امام در شورای عالی دفاع بخواهیم که در گلف حضور پیدا کند، شورای عالی سپاه و فرماندهان محورها نیز بیایند و در جلسهای به ایشان بگوییم که ناامید نیستیم و میتوانیم جنگ را اداره کنیم. قرار شد این جلسه در روز 23 دی 59 برگزار شود.
سردار جعفری گفت: اولین کاری که در هر جلسه انجام میشد، شرح آخرین وضعیت دشمن توسط واحد اطلاعات عملیات بود. در آن جلسه حسن باقری در کنار نقشه آخرین وضعیت دشمن را شرح و عملیات نصر را هم توضیح داد. محتوای آن جلسه نیز در قالب صورتجلسه توسط باقری نوشته شد؛ این تنها صورتجلسهای است که ایشان نوشته است. حسن باقری در آن جلسه گفت که ما میتوانیم جنگ را اداره کنیم. ایشان در آن جلسه 4 نکته اساسی برای اداره جنگ مطرح کرد که اینها در یادداشتهایش هم آمده است. نکته نخست اینکه دشمن (سازمان، ساختار و...) و راهکارهای مقابله با او را بشناسیم. دوم اینکه توانمندیهای خودمان را بشناسیم. سوم گسترش سازمان رزم با اتکا به نیروهای مردمی و چهارم شناسایی و تثبیت عملیاتها بود.