جوان آنلاین: در شانزدهمین جایزه ادبی جلال دو اثر انتشارات سوره مهر وابسته به حوزه هنری انقلاب اسلامی در جمع نامزدهای نهایی این جایزه ادبی قرار گرفتند. در بخش مستندنگاری کتاب «روزهای پیامبری» نوشته روحالله شریفی و در بخش داستان بلند و رمان، کتاب «گروگانکشتگی» نوشته نوید ظریفکریمی وارد رقابت نهایی برای کسب این جایزه معتبر ادبی شدند. کتاب «روزهای پیامبری»، اثر روحالله شریفی با نگاهی به زندگی «غلامحسین حدادزادگان» روایتی نو از ایثارگریهای مردم در دهه۶۰ به شمار میرود و فعالیتها و زحمات کارکنان بنیاد شهید و امور ایثارگران از جمله در رساندن خبر شهادت شهدا به بازماندگانشان را به تصویر کشیده است. شریفی در این کتاب تلاش کرده است از زاویه دیدی جدید به مقوله جنگ و اثرات آن بپردازد. گفتوگوی ما را با روحالله شریفی بخوانید.
طنز نهفته
کتاب روزهای پیامبری خاطرات غلامحسین حدادزادگان، کارمند بنیاد شهید شهر قزوین، راننده آمبولانس پیکر شهدا و پیامرسان شهادت تعدادی از شهدای قزوین به خانوادههایشان است. کتاب روزهای پیامبری در چهار فصل «ماشین داماد»، «در برابر امواج»، «روزهای پیامبری» و «شهر باران» تدوین شده است. روحالله شریفی با بیان اینکه سالها در حوزه ادبیات پایداری کار کردم و ۱۵کتاب در این زمینه نوشتم، ادامه میدهد: «در این مسیر با سوژهها و آدمهایی که در جنگ بودند، ارتباط میگرفتیم. شخصیت آقای حدادزادگان، من را جذب کرد. او قبلاً مصاحبه کرده و کتابی هم منتشر شده بود. ما طی جلسات طولانی به یک همزبانی رسیدیم و وی متوجه شد که چگونه باید به گذشته خودش رجوع کند و به سؤالها پاسخ دهد. گفتگو طولانی بود، ضمن مصاحبه به گلزار شهدا، سردخانه شهرداری و بیمارستانها سرزدیم و بعد از تمامشدن مصاحبهها شروع به نوشتن کردم. بعداز تمامشدن کار با استاد مرتضی سرهنگی تماس گرفتم و گفتم چنین کتابی را نوشتهام. یک نسخه از کتاب را برای او فرستادم. هفته بعد استاد سرهنگی تماس گرفت و خیلی لطف داشت. نکات مهمی را متذکر شد که فضای کار خیلی متفاوت است و تا به حال با چنین سوژهای صحبت نشده است. فضای طنز را هم ستود که این باعث گرفتن تلخی ذاتی کتاب شده است، البته طنز در کلام حدادزادگان بود و من هم سعی کردم این طنز را پرمایهتر کنم.»
خبر شهادت برادر
حدادزادگان در این کتاب از لحظههای سختی میگوید که در مواجهه با خانواده شهدا قرار میگیرد. سختی دیگر کار او، صعبالعبور بودن برخی مناطق برای رساندن پیکر شهید به دست خانوادههاست. شریفی اضافه میکند: «با آقای حدادزادگان زیاد مصاحبه شده بود، اما آنطور که باید و شاید جزئیات را نگفته بود، ولی در مصاحبههای من این اتفاق افتاد. وی پیامرسان خبر شهادت شهدا بود و این کار را با اکراه قبول کرده بود. جوری که موقع رساندن خبر شهادت، خبر را سریع میگفته و به نحوی خانواده شهید را تنها میگذاشته است تا اینکه روزیروزگاری رئیس بنیاد شهید به او میگوید باید خبر شهادت برادرت را به مادرت بدهی! این همان نقطه عطف کتاب است. از اینجا به بعد همه شهدا حکم برادرش را داشتهاند و هر بار که برای دادن خبر شهادت میرفته تکرار تجربه خودش بوده است.»
مشتلق
ماجراهای حدادزادگان با جنازهها گاه وهمناک است و گاه خندهدار. حدادزادگان یکی از سختترین کارهای ممکن در مواجهه با خانواده شهدا را بر عهده داشته است. شریفی با اشاره به اینکه آقای حدادزادگان در کتاب میگوید: من دارم با سختترین لحظه احساسی یک پدر و مادر مماس میشوم و شروع سختترین ضربه عاطفی به اینها به واسطه خبری است که من به اینها میدهم و این خیلی کار سختی است. این نویسنده اضافه میکند: «واکنشها خیلی متفاوت بوده است، به طور مثال پدر شهیدی یک هفته بعد از اینکه خبر شهادت پسرش را از حدادزادگان میشنود، به محل کار آقای حدادزادگان میآید و به او یک اسکناس به عنوان مژدگانی میدهد. میگوید: پسرم به خوابم آمده و از من ناراحت بود که برای یک پدر بهترین خبر عاقبتبخیری و شهادت بچهاش است، چرا به کسی که خبر شهادت من را داد، مشتلق ندادی؟ من آمدم هدیهای به شما بدهم! به گفته آقای حدادزادگان به خانوادههای حزباللهی دادن خبرشهادت سخت نبود، اما برای بعضی که زیاد راضی به حضور فرزندشان در جنگ نبودند، سخت بود، مثلاً خانواده چند سرباز که واکنش متفاوت داشتند. او همه را تجربه کرده و بار خیلی سنگین و فشار عصبی زیادی را تحمل کرده بود، طوری که یک سال به پایان جنگ میگوید دیگر کشش ندارم و کار را کنار میگذارد.»
بهترین بازخورد
نثر کتاب روزهای پیامبری ساده است و میتواند مخاطب را با خود همراه کند. از سوی دیگر، در کنار ماجراهای مختلفی که در کتاب ذکر شده، تصاویر متعددی نیز از وقایع و آدمهایی که در آن دخیل بودند، ارائه شده است. این امر علاوه بر مستندکردن خاطرات، در جهت همراهی مخاطب با کتاب نیز تأثیرگذار است. شریفی از بازخوردها تعریف میکند: «به عنوان نویسنده وقتی کسی میگوید من کتابت را خواندم، خیلی خوشحال میشوم. در ایام رونمایی کتاب یک خانواده شهید آمدند و گفتند که سالها یک چیزهایی در دل ما بود که در هیچ کتابی نیامده بود و خیلی خوشحالیم که کتاب شما را خواندیم. اینکه در کتاب به مردم گفته میشود خانواده شهدا در چه موقعیت سختی قرار گرفتهاند و روایتی واقعگرایانه از حضور و حمایت مردم در جنگ میدهد، از جمله بازخوردهای خوانندگان است. بیشتر بازخوردها خوب بود.»
جایزه جلال
هر سال، همزمان با سالروز تولد «جلال آلاحمد» نویسنده معاصر، جایزهای به نام او برای تقدیر از پدیدآورندگان آثاری که برجسته، بدیع و پیشرو باشند، اهدا میشود. جایزه ادبی جلال آلاحمد با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال۱۳۸۷ نخستین دوره خود را در سالروز تولد جلالآلاحمد آغاز کرد. در این جایزه، کتابهایی بررسی و داوری میشوند که برای نخستین بار در سال پیشین به طبع رسیدهاند. این نویسنده که کتابش در جمع نامزدهای نهایی این جایزه ادبی قرار گرفته است، نظرش درباره جایزه جلال را اینطور بیان میکند: «جایزه جلال جایزه معتبری است و به یاد جلال آلاحمد پایهگذاری شده است. فکر میکنم مسیر زندگی ادبی و زیست روشنگرانه جلال دلیل اصلی نامگذاری این جایزه است. او به نحوی صدای مردم و زبان رسای مبارزه با غربزدگی است؛ روایت صادقانه مردم که گاهی در ادبیات غایب هستند. امیدوارم جایزه جلال به سهم خودش در معرفی کتاب به جامعه مخاطب کمک کند.»