جوان آنلاین: سعدالله زارعی، کارشناس مسائل غرب آسیا، ظهر امروز (چهارشنبه) در نشست رسانهای بررسی دلایل و پیامدهای حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران، ضمن عرض تسلیت شهادت شهید زاهدی، حاج رحیمی و دیگر شهدای حمله به کنسولگری ایران در دمشق و گرامی داشت یاد و خاطره آنها، گفت: حادثهای که در سوریه اتفاق افتاد، خیلی حادثه غافلگیر کنندهای نبود. رژیم صهیونیستی حداقل از زمانی که شهید بزرگ، شهید سید رضی را در دمشق به شهادت رساند، نشان داده که برنامهای برای توسل به جنایاتی از این دست دارد و آن را دنبال میکند.
به گزارش فارس، وی ادامه داد: اگر به ایام شهادت سید رضی موسوی نگاه کنیم، متوجه میشویم که این زمان، با زمان بن بست در تنگ غزه توأمان است. یعنی زمانی است که اسرائیل در جنگ شمال دچار بحران شده و دستاوردی نداشته و به بهانه اینکه مرکز عملیات و فرماندهی را در جنوب شناسایی کرده، بنا دارد که عملیات را در جنوب غزه دنبال کند و یک رشته عملیات عمدتاً امنیتی را در جنوب غزوه شروع میکند. این موضوع، مشخص میکند که بانک اطلاعاتی که ارتش اسرائیل در اختیار فرماندهی جنگ قرار داده، از دقت و قاطعیتی برخوردار نیست.
رئیس موسسه مطالعات راهبردی اندیشه سازان نور افزود: به همین دلیل، اسرائیلیها برای آنکه از این مخمصه خارج شوند، عملیاتهای تروری را در سوریه و لبنان، بالاخص در سوریه دنبال کردند. در لبنان اسرائیلیها یک سری موانعی داشتند؛ به همین دلیل، عملیاتهای ترور در لبنان، محدود به چند نفر شد، اما عملیاتهای ترور در سوریه دامنه گستردهتری داشتند. این موضوع به این دلیل بود که آنها در سوریه، دست بازتری برای ترور داشتند، زیرا موضع حزب الله در برابر ترورها، متفاوت از موضع دولت سوریه بود و اسرائیلیها از این تفاوت، برای پیگیری خط ترورها استفاده کردند.
این کارشناس مسائل سیاسی بیان کرد: اسرائیلیها خط ترور را توسعه داده و گام به گام به جلو بردند. در سوریه، طی یک هفته اخیر اسرائیلیها ۲ اقدام تروریستی را انجام دادند؛ یکی حمله نظامی به منطقه حلب بود که در آنجا به مجموعههای مرتبط با حزبالله حمله کردند و ۷ نفر از نیروهای حزب الله را به شهادت رساندند. با فاصله کوتاهی از آن، حمله به کنسولگری ایران در دمشق صورت گرفت، که در این حمله نیز ۱۳ نفر، که ۷ نفر از آنها ایرانی و ۶ نفر نیز سوری بودند به شهادت رسیدند.
وی توضیح داد: در اینجا یک سوال اساسی وجود دارد که این حملات در این زمان به خصوص، چرا صورت گرفتند؟ آیا پیوندی میان زمانی که در آن حضور داریم و اقدامات اسرائیل وجود دارد؟ برای پاسخ به این سوال باید ببینیم در یک یا دو هفته منتهی به این اقدامات خبیثانه، چه شرایطی وجود داشته است که اسرائیل را به این نتیجه رسانده که با پذیرش ریسک بسیار بالا، دست اقدام جنایتکارانه نسبت به حزب الله و ایران بزند.
زارعی اشاره کرد: در این خصوص، حدود ۴ تا ۵ عامل مهم قابل شناساییاند. یکی از این عوامل، این است که اسرائیلیها علی رغم آنکه از حدود ۳ ماه پیش اعلام کرده بودند که کار شمال را تمام کردهاند، طی همین دو هفته اخیر به شدت در منطقه شمال درگیر شدند و جنبش مقاومت، بالاخص حماس، در ظرف یک هفته ۷۰ عملیات نظامی را در شمال انجام دادند؛ این ۷۰ عملیات، از سمت جبهه مقاومت در منطقه شمال غرب غزه و در حوالی بیمارستان شفا انجام دادند.
رئیس موسسه مطالعات راهبردی اندیشه سازان نور ادامه داد: این در حالی بود که اسرائیلیها قبلاً اعلام کرده بودند که کار شمال تمام شده، اما این ۷۰ حمله نرخ بالایی از عملیات بود که صورت گرفت و طبیعتاً تعداد قابل توجهی اسرائیلی نیز کشته شدند؛ یعنی حدود ۲۰۰ نفر اسرائیلی، طی این یک هفتهای که اشاره شد، کشته شدند.
این کارشناس مسائل غرب آسیا تشریح کرد: علاوه بر این عملیات مقاومت بعد از ۶ ماه از جنوب غزه و از شمال، حملاتی را متوجه عسقلان و اشدود کرده است. حمله مقاومت از از داخل غزه به بیرون از آن، علی رغم ۶ ماه جنگ، استمرار پیدا کرد و این موضوع تاثیر منفی شدیدی بر ارتش اسرائیل و حامیان آن، بخصوص آمریکا گذاشت و نشان داد که اسرائیل علی رغم ۶ ماه جنگ هیچ کنترلی بر غزه، چه در جنوب و چه در شمال ندارد و مشخص شد که تصرف یک نقطه، به معنای تسلط بر آن نقطه نیست.
وی تصریح کرد: مقاومت، تسلط خود را بر غزه حفظ کرده، علی رغم آنکه نقاطی در شمال و جنودب به تصرف اسرائیل درآمده است. این رخدادی بود که نشان داد بازدارندگی اسرائیل در برابر مقاومت فلسطین، هنوز هم در وضعیت شکننده قرار دارد و این بازدارندگی از بین رفتنی است.
زارعی افزود: اتفاق دوم در اینجا، این بود که با طراحی اسرائیلیها و همکاری برخی دولتهای عربی، تیمی از سمت تشکیلات فلسطین شکل گرفت تا کار انتقال قدرت سیاسی از حماس به این تیم، مورد ارزیابی قرار گیرد. اینها یک اکیپ شش هفت نفره را از طریق مصر با استفاده از یک محموله غذایی وارد غزه کردند، اما بلافاصله توسط نیروهای حماس شناسایی و دستگیر شدند و حماس، رسماً اعلام کرد که هر تیمی با این نیات وارد نوار غزه شود، دستگیر میگردد.
رئیس موسسه مطالعات راهبردی اندیشه سازان نور گفت: اینکه از یک طرف، هنوز قدرت اطلاعاتی حماس در این حد است که میتواند این افراد را شناسایی کرده و از طرف دیگر، قدرت عملیاتی آن بر روی زمین در این حد است که میتواند آنها را دستگیر کند، نشان میدهد که هنوز خدشهٔ واقعی بر سیطره مقاومت بر فضای مدنی و سیاسی غزه وارد نشده است و این، یک شکست دیگر در موارد اعلامی نتانیاهو از نیات جنگ بود.
این کارشناس مسائل سیاسی غرب آسیا اشاره کرد: عامل سوم، صدور قطعنامه بر علیه اسرائیل در شورای امنیت سازمان ملل بود. جدای از آنکه بخواهیم خود قطعنامه را از این لحاظ که چقدر قدرت و توان اجرایی دارد، اسرائیل چه مقدار از آن تمکین میکند و... بررسی کنیم، خود صدور این قطعنامه در شورای امنیت و عدم وتوی آن از سمت غربیها، برای اسرائیل این پیام را داشت که از نظر غربیها زمان جنگ غزه به پایان رسیده است و دیگر فرصتی برای نتانیاهو، گالانت و کابینه جنگ برای ادامه جنگ غزه وجود ندارد. این، یک علامتی از پایان جنگ از منظر غربیها بود.وی توضیح داد: البته، غربیها اقدامات خبیثانه خود را دارند و اگر جنگ غزه تمام نیز شود، آنها ارسال سلاح و تسلیحات به اسرائیل را متوقف نخواهند کرد و این، ربطی به پایان جنگ ندارد. اما اینکه در بستهٔ شورای امنیت به روی فلسطین باز شده و قطعنامهای، ولو با آتش بس موقت تصویب شده، نشان میدهد که دیگر اسرائیلیها از آن کارت سابق برخوردار نیستند و اگر میخواهند جنگ را ادامه دهند، باید از لحاظ سیاسی با تکیه بر خودشان این جنگ را ادامه دهند.
زارعی در بیان حادثه چهارم بیان داشت: این حادثه، به مذاکرات پاریس ۲ مربوط میشود. آمریکاییها، اسرائیلیها، قطریها و مصریها از اوایل بهمن ماه تا همین دو سه هفته قبل، مذاکره کردند، اما مقاومت فلسطین، این دریافت قطعی را داشت که این مذاکرات برای کمک به اسرائیل برای رسیدن به اهدافی که در جنگ اعلام کرده است تشکیل شده، و میخواهند مقاومت را به پذیرش چیزی وادار کنند که به نفعش نیست.
این کارشناس مسائل سیاسی غرب آسیا تصریح کرد: نقطه مرکزی مذاکرات پاریس، خلع سلاح حماس و مقاومت بود. اگر سلاح در دست گروههای مقاومت نباشد، دیگر مقاومتی صورت نمیگیرد؛ به همین دلیل خلع سلاح مقاومت، در واقع به دلیل پایان دادن به مقاومت بود.
رئیس موسسه مطالعات راهبردی اندیشه سازان نور ادامه داد: در اینجا، حماس ۴ تا شرط را مطرح کرد. شرط اول، توقف کامل جنگ بود؛ شرط دوم، بازگشت همه آوارگانی بود که از شمال آمده بودند؛ شرط سوم خروج کامل نیروهای نظامی اسرائیل از غزه، و شرط چهارم از بین رفتن محاصره و فراهم شدن فضا برای بازسازی غزه بود.
وی تاکید کرد: این چهار شرط مقاومت، برای اسرائیلیها بسیار ناراحت کننده بود. زیرا کسی این شروط را میگذارد که موضع بالا را دارد. حماس پای موضع و شروط خود ایستاد و آنقدر ایستادگی کرد، که اینان نتوانستند در مذاکرات پاریس، چیزی را به تصویب برسانند. علی رغم آنکه در جلسات قبلی شورای امنیت برای قطعنامه پیشنهادی پیشین، ایالات متحده بر مذاکرات پاریس تمرکز کرده و باور داشت که از طریق مذاکرات میتواند خلع سلاح حماس را عملی کنند، این مذاکرات به نتیجه نرسید و اسرائیلیها به ناچار شکست را پذیرفتند. این حادثه نشان داد که درهای سیاسی به روی اسرائیل بسته است.
زارعی اشاره کرد: اتفاق بسیار مهم دیگر، و شاید مهمتر از تمام موارد فوق، ورود رهبران حماس و جنبش جهاد اسلامی با فاصله اندکی به تهران و مورد استقبال قرار گرفتن توسط وزیر امور خارجه، در قامت یک مقام رسمی دولتی بود.
رئیس موسسه مطالعات راهبردی اندیشه سازان نور توضیح داد: فرش قرمزی که زیر پای مقامات پهن میشود، زیر پای رهبران مقاومت پهن شد و آنها، نه به اندازه یک وزیر امور خارجه، بلکه به اندازه رئیس یک کشور در ایران مورد استقبال قرار گرفتند. هم آقای اسماعیل هنیه، رهبر حماس (برای بار دوم از آغاز جنگ) و هم آقای زیاد النخاله، رهبر جنبش جهاد اسلامی به دیدار حضرت آقا رفتند؛ این درحالی است که دیدار با رهبری، تنها توسط رؤسای کشورها صورت میگیرد. سپس، آنها با رئیس جمهور، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و وزیر امور خارجه، مذاکرات مفصل، رسمی و آشکار داشتند. پیامی که این دیدارها منعکس کرد، این بود که از لحاظ مقاومت، جنگ به طور واقعی تمام شده و اسرائیل شکست خورده و مقاومت پیروز شده است؛ آنچه که ادامه پیدا میکند، لجبازی نیروی شکست خورده است.
این کارشناس مسائل غرب آسیا افزود: این اتفاق پنجم، وحشت بسیار بزرگی را متوجه اسرائیلیها کرد. در کنار این پنج اتفاق، یک اتفاق ششمی نیز در داخل خود سرزمین فلسطین اشغالی رخ داد. تظاهراتی که به نام خانوادههای اسرای اسرائیلی انجام شد بیشتر از موج خانوادهها بود؛ زیرا صحبت از دهها هزار معترض در خیابانهای تلآویو میشد و این بسیار بیشتر از تعداد خانواده اسرای اسرائیلی بود. این موضوع، در حالی بود که اشخاص و یا احزاب اپوزیسیون که بعضاً در کابینه جنگ نیز حضور بودند، در پشت این تظاهرات قرار داشتند؛ یعنی چهار شخص لاپید، بنت، بنی گانتس و آیزنکوت. یعنی اپوزیسیون با آدرس دادن از شکستهای اسرائیل، یک موج جمعیتی را علیه نتانیاهو شکل دادند.
وی گفت: در شرایطی که این موارد، در کنار هم قرار گرفتند و یک وحشتی را برای اسرائیلیها ایجاد کردند، تنها گزینهای که آنها برای تغییر فضا و خروج از این موضع ضعف در دست بود، حمله به نیروهای ایرانی و حزب الله در سوریه بود.
زارعی بیان کرد: همانطور که اشاره کردم، سوریه یک واکنش متفاوتی را نسبت به ترورها در مقایسه با حزب الله دارد و رژیم صهیونیستی، از این فضا استفاده کرد تا به ایران و حزب الله ضربه بزند. رئیس موسسه مطالعات راهبردی اندیشه سازان نور توضیح داد: این ضربه به فرماندهی نظامی ایران در سوریه، میتواند دو تا سه دستاورد اساسی داشته باشد.
این کارشناس مسائل سیاسی بیان داشت: دستاورد اول، این است که در مقابل موج داخلی یهودیها که معتقد به شکست ارتش و نتانیاهو در جنگ هستند، این را به عنوان یک دستاورد جایگزین جا بیاندازند. این موضوع، میتوانست سرپوشی بر شکست ۶ ماههٔ ارتش در نوار غزه باشد.
وی ادامه داد: دومین موردی که در نظر اسرائیلیها مورد توجه قرار گرفت، این بود که این حمله و حملاتی از این دست، قدرت پشتیبانی مقاومت فلسطین را تضعیف کرده و یک ضربه اساسی را بر حزب الله وارد میکند. به دنبال آن، حزب الله مجبور است که دست پایینتر را گرفته و حملات خود را کاهش دهد. همچنین، ایران را وادار میکند که حماس را برای کاهش شروط مطرح شده از سمت آن در مذاکرات پاریس، تحت فشار قرار دهد. در نتیجه، بطورکلی میتواند فضا را به نفع اسرائیل و به ضرر مقاومت تمام کند.
زارعی افزود: سومین موضوعی که مورد توجه قرار گرفت، بازسازی بازدارندگی اسرائیل بود. اسرائیلیها در مواجهه با مقاومت فلسطین بازدارندگی خود را از دست دادند و دیگر در لوزی فلسطین، آن بازدارندگی سابق را نداشتند. همه این جنایاتی که اسرائیل انجام میدهد با این فلش است که آن بازدارندگی، که عامل بقای اسرائیل در بیش از ۷۰ سال گذشته بوده، بازسازی شود.
رئیس موسسه مطالعات راهبردی اندیشه سازان نور تشریح کرد: در برابر حزب الله لبنان، این بازدارندگی از بین رفته بود. اسرائیل در طی همین دو ماه و نیم گذشته، سه بار با حمله حزب الله به پایگاه هوایی حساس میرون مواجه شد؛ پایگاهی که مهمترین پایگاه هوایی و رصد اطلاعاتی اسرائیل است.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: در برابر ایران نیز با توجه به توان موشکی ایران و نوع نگاه سیاسی و راهبردی آن به مسئلهای تحت عنوان رژیم صهیونیستی، مشخص است که این بازدارندگی از بین رفته است. کاری که اسرائیلیها در یک هفته تا ۱۰ روز اخیر در مقابل نیروهای حزب الله در اطراف حلب و در دمشق در برابر ایران انجام دادند، عمدتاً با فلش احیا و بازسازی قدرت و بازدارندگی صورت گرفته است.
وی بیان کرد: اسرائیل معتقد است که چون احیای بازدارندگی کلید حیات این رژیم است، میارزد که ریسک حمله به ایران را بپذیرد و با وجود ریسک بالا، اقدام علیه ایران و حزب الله را به صورت زنجیرهای کلید بزند.
زارعی ادامه داد: در اینجا دو مسئله وجود دارد. مسئله اول این است که ایران باید چه واکنشی نشان دهد؟ در اینجا ایران دو صحنه را در پیش روی خود دارد که باید برای هر دوی آنها برنامه و فکر داشته باشد.
رئیس موسسه مطالعات راهبردی اندیشه سازان نور افزود: صحنه اول، صحنه متوقف کردن جنگ غزه است. راهبرد اساسی جمهوری اسلامی از ابتدای این جنگ، راهبرد پایان یافتن این جنگ با شکست اسرائیل است. آقای سید حسن نصرالله نیز حدود دو ماه پیش در سخنرانی عمومی، فرمودند که این جنگ باید با شکست اسرائیل تمام شود. این، یک راهبرد اساسی است که ما باید دنبال کنیم.
این کارشناس مسائل سیاسی تاکید کرد: ما معتقدیم که این شکست، اتفاق افتاده است، اما به آن اعتراف نشده. ما بایستی اسرائیل را به اعتراف به شکست خود وادار کنیم.وی اشاره کرد: اینکه اسرائیل در این جنگ، قطعا شکست خورده است تنها حرف ما نیست و در خود اسرائیل نیز به آن اذعان کردهاند. این حرف را آمریکاییها، روسها و اروپاییها گفتهاند و تاکید کردهاند که این جنگ، دستاوردی نداشته است.
رئیس موسسه مطالعات راهبردی اندیشه سازان نور توضیح داد: زمانی که کشوری حمله میکند و اهدافی را برای خود ترسیم مینماید اما آن اهداف محقق نمیشوند، یعنی در آن جنگ شکست خورده است.این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: اگر ما بتوانیم صحنهٔ آخر جنگ را به این صورت که گفته شد رقم بزنیم، پاسخ دهها خون مقدسی که بر زمین ریخته شده را دادهایم. از این طریق، پاسخ خون شهدای غزه داده میشود، پاسخ خون شهدای حزب الله که تا دیروز حدود ۲۷۵ نفر بودند، داده میشود، و پاسخ خون شهدای ما نیز داده میشود.
وی بیان داشت: شکست قطعی اسرائیل در این جنگ به معنای آغاز فروپاشی آن، در یک مدت کوتاه است. این را خود اسرائیلیها نیز اعلام کردهاند. گالانت در مصاحبه با فاکس نيوز، حدود ۵ ماه پیش رسماً اعلام کرد که اگر ما در این جنگ شکست بخوریم، اسرائیل در جغرافیای فعلی باقی نخواهد ماند. مشابه این را نیز نتانیاهو بعد از ملاقاتی که در حدود ۴ تا ۵ ماه پیش با بایدن داشت اعلام کرد و گفت، اگر ما در این جنگ شکست بخوریم، تنها اسرائیل شکست نخورده و دولتهای غربی حامی اسرائیل نیز شکست خوردهاند و اساساً غرب، از منطقه غرب آسیا برچیده میشود.
زارعی تصریح کرد: پس اگر ما بتوانیم صحنه پایانی جنگ را به گونه مدیریت کنیم که اسرائیلیها شکست خورده از قصد خارج شوند، این نقطه، آغاز یک دوره کوتاه فروپاشی اسرائیل خواهد بود.
رئیس موسسه مطالعات راهبردی اندیشه سازان نور ادامه داد: مسئله دوم، انتقام خون شهدا است. به هر حال جمهوری اسلامی، اولیای دم خون شهدای خود است، کما اینکه حزب الله لبنان اولیای دم خون شهدای لبنان، مقاومت فلسطین اولیای دم خون شهدای غزه و دولت انصار الله در یمن اولیای دم شهدای یمنی هستند. ما به عنوان اولیا دم شهدای ایران نمیتوانیم کوتاه بیاییم. این جنگ با شکست اسرائیل به پایان میرسد و این شکست، انتقام سیاسی خون شهدا خواهد بود، اما در عین حال، انتقام و خونخواهی از خون شهدایی که در این مدت، از شهادت سردار سید رضی موسوی تا ٧ شهید عزیز اخیر شهید شدهاند، گرفته خواهد شد؛ کما اینکه حضرت آقا نیز در انتهای پیام خود به این موضوع اشاره کردند. وی در پایان یاداور شد: همانطور که گفته شد، ما با دو صحنه مواجهیم که صحنه اصلی، پایان یافتن جنگ غزه و شکست اسرائیل است و صحنه دوم، انتقام خون شهدا.