جهش تولید با مشارکت مردم نه تنها امری مطلوب، بلکه ضروری و امکانپذیر است، کما اینکه کشورهایی مانند چین در سالهای اخیر بهخوبی توانستهاند این راهبرد را عملی کنند. با این حال، واقعیت آن است که تحقق این مهم با چالشهای متعددی مواجه است که ضعف فرهنگ کار و تلاش در جامعه، از مهمترین این چالشها است. به عنوان مثال، چرا پس از تجربه شوکهای متعدد ارزی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اما عزم جدی برای ترمیم نقاط آسیبپذیر اقتصاد کشور ایجاد نشده یا به تعبیر دقیقتر، ضعف اقتصادی کشور به عنوان یک «آسیب ملی» که نیازمند تلاش همگانی برای حل و رفع آن هستیم، درک نشده است؟ این عارضه ریشه در ضعف فرهنگ کار و تلاش در زندگی روزمره مردم دارد.
درواقع، اصل سخن در اینجا آن است که جهش تولید و هر گونه تحول مثبت دیگری در اقتصاد کشور در سایه عمومیسازی فرهنگ کار، نظم، انضباط، تعهد، احساس همسرنوشتی و مواردی از این دست امکانپذیر است. بنابراین، به منظور تحقق شعار سال و اهداف مترتب بر آن، مجموعه رسانهها و دستگاههای تبلیغاتی کشور باید در زمینه ترویج فرهنگ کار و تلاش در کشور اقدامات جدی انجام دهند.
به عبارت دقیقتر، مجموعه ظرفیتهای کشور گویای آن است که با وجود همه موانع موجود، امکان جهش تولید و حتی فراتر از آن، توسعه اقتصادی بهراحتی امکانپذیر است، اما به طور عمده به دلایل فرهنگی از جمله ضعف فرهنگ کار و زحمت و رواج رفتارها و عادتهایی، چون دلالی در حوزه اقتصادی، این ظرفیتها بلااستفاده مانده است. بنابراین، فراتر از هر تلاشی، باید روح خودباوری، تلاش و کار در کشور احیا شود. درواقع، تنوع ظرفیتهای اقتصاد کشور از یک سو و گستردگی و تنوع ظرفیتهای مردمی از سوی دیگر، ایجاب میکند که فرهنگ کار، تلاش و سختکوشی در کشور احیا شود، زیرا این ظرفیتها فقط در شرایطی منجر به جهش تولید در کشور میشود که فرهنگ کار تقویت شود، چون که تولید متکی به کار و فعالیت مولد است. آنچه این مهم را به موضوعی حیاتی تبدیل میکند، جمعیت نسبتاً بالای جوان کشور است که از نظر کار، جمعیت فعال محسوب میشود. بنابراین، از هر نظری که محاسبه شود، اعم از راهبردی، اقتصادی و جمعیتی کشور ظرفیت لازم برای جهش تولید با مشارکت مردم را دارد، اما برای تحقق این مهم باید فرهنگ کار در کشور احیا و تقویت شود. به عبارت دیگر، آحاد مردم باید به این نتیجه برسند که «بودن، داشتن و خوردن» در سایه کار و تلاش امکانپذیر است نه دلالی و اموری از این قبیل.
نکته مهم در این میان آن است که در کنار فعالیتهای رسانهای برای ترویج فرهنگ کار، باید بسترهای واقعی لازم برای تقویت این مهم نیز فراهم شود، بدین ترتیب که دولت و دستگاههای مسئول باید تلاش کنند با انجام اقدامات لازم، هم زمینههای لازم برای تقویت سودآوری تولید را فراهم کنند و هم از بازارهای غیرتولیدی و موازی تولید که مخرب فرهنگ کار و تلاشاند، جذابیتزدایی کنند. به عبارتی، بساط دلالی در اقتصاد کشور باید محدود و سودآوری آن کم شود تا در نقطه مقابل، فرهنگ کار و فعالیتهای مولد که اقتضای جهش تولید است، تقویت شود.