سرويس ايثار و مقاومت جوان آنلاين: شهید محسن حججی به ناگاه از نجفآباد اصفهان آمد تا قلبها را تسخیر کند. داستان پرواز و عروج عاشقانه محسن جوان در گرمای مرداد دو سال پیش دل خیلیها را برد و او را عزیز قلبهای میلیونها آدم کرد. تصویر حججی در آن تابستان داغ اسیر و دربند داعشیها به تصویری ماندگار از جبهه مقاومت تبدیل شد. حالا هر کس میخواهد از شهدای مدافع حرم سخن به زبان آورد، چهره آرام حججی در ذهنش نقش خواهد بست. شهید حججی با شهادت مظلومانهاش قهرمان یک ملت و نماد تمام شهدای مدافع حرم شد.
برای پروانه شدن باید تمرین عاشقی کرد. باید گرد شمع چرخید و از نورش تغذیه کرد تا پی به مفهوم زیبای عاشقی برد. عاشقی ریاضت و ممارست میخواهد، چون راه سخت است و هر انسانی توان پای گذاشتن در این راه سخت را ندارد. محسن از مدتها پیش تمرین پروانه شدن را آغاز کرده بود. او عاشقی بود که سبکبال میزیست و، چون رضایت و خشنودی خالق در زندگی هدف دیگری نداشت.
هنگامی که کولهبار سفرش را میبست، میدانست این سفر با تمام سفرهایش فرق دارد. به خوبی میدانست این سفر بازگشت نخواهد داشت. محسن در اوج جوانی به درک دیگری از زندگی رسیده بود که بسیاری از پیران پس از سالها بندگی به آن نخواهند رسید. برای همین وقت وداع با خانواده، به پای مادر افتاد و دستان پدر را بوسید.
او حتی فکر فرزند خردسالش را نیز کرده بود. در فایل صوتیای که صدایش را ضبط کرده بود از شرح عاشقیهایش، از عشق به خدا و دلدادگی و بندگیاش گفت. او میدانست که این سفر بازگشت ندارد و دیگر روی پسرش را نخواهد دید. به همین دلیل هرچه در سینه داشت را به پسرش گفت و راهی شد.
محسن آن روز مردادی احساس سبکی میکرد. او فرشتهای روی زمین بود که تنها دو بال کم داشت. از همان روزهای نخستین اعزامش خودش را برای پریدن آماده کرده بود. خدا حججی را به عنوان حجتی برای مردم این دوره و زمانه نگه داشت تا آنها پی به پاکی و مظلومیت این شهدا ببرند. حججی آمد تا حرف نگفتهای را کامل کند و برود. این زبان گویای این همه شهید شد و با چشمان خسته، لبهای خشکیده و گلوی بریده شدهاش فریاد حقانیت شهدای مدافع حرم را سر داد.
شهید محسن حججی با شهادتش فرهنگ جدیدی به جامعه تزریق کرد. او خط سرخ شهادت از دفاع مقدس تا دفاع از حرم را امتداد داد و الگویی ماندگار برای جامعه ساخت. نسلهای جوانی که پس از دفاع مقدس به دنیا آمدند با مشاهده شهید حججی و آنچه بر او گذشت تصویر ملموستری را از معنای جهاد و شهادت درک خواهند کرد.
ضمن آنکه شهید حججی، خود یکی از جوانانی بود که پس از جنگ متولد شده بود (۱۳۷۰) و جوانان بهتر حال و هوا و شرایط زندگیاش را درک و بیشتر با سبک زندگیاش ارتباط برقرار میکنند. شهید هم در همین هوا و فضا زیست کرده بود و مهمترین اصلی که در زندگیاش وجود داشت مراقبت از خود و بندگی با تمام وجود بود. حججی از همان سنین نوجوانی و جوانی جذب کارهای جهادی شد، کار فرهنگی کرد و مطالعه کتاب را در برنامههای زندگیاش قرار داد. شهید حججی خودسازی را از همان سنین نوجوانی شروع کرد و در جوانی به کمال رسید. هر قدم او در زندگی برای خشنودی خدا بود و مراقب بود در هر قدم از زندگیاش راه را کج نرود.
شناخته شدن شهید حججی در میانههای دهه ۹۰ بیحکمت نبود. ما این روزها بیشتر از هر زمان دیگری به نشانههای اینچنینی نیاز داریم. برای ما که گاه و بیگاه راه را گم میکنیم و ممکن است مسیر را اشتباه برویم، وجود حججیها یک نعمت بزرگ است. در آشفته بازار دنیای امروز، تمرکز بر زندگی و شخصیت شهید حججی، حاشیههای کاذب دنیوی را از ما دور خواهد کرد. برای ما که این روزها بندگی کردن خالصانه را از یاد میبریم، چشمهای خسته و صورت خاکآلود محسن حججی به بهترین یادآوری برای درست زیستن تبدیل میشود. حججی حجتی برای فراموششدگانی است که راه را گم کردهاند.