سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، آذرسال۹۳ بود که مردی سراسیمه به کلانتری شهرکولیعصر در جنوب تهران رفت و گفت پسر ۲۰ سالهاش به نام یاشار ناپدید شده است. شاکی گفت: پسرم ۱۰۰میلیون تومان پول نقد داشت و قرار بود با یکی از دوستانش که نام او را به ما نگفت سرمایهگذاری کند. او شب قبل با ۱۰۰میلیون تومان پول خانه را ترک کرد و دیگر به خانه برنگشت و الان هم از او بیخبریم.
با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی احمدبیگی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی آن زمان برای بررسی در اختیار تیمی از کارآگاهان مبارزه با آدمربایی پلیسآگاهی تهران قرار گرفت. پس از این مأموران پلیس تحقیقات گستردهای را برای پیدا کردن مرد گمشده آغاز کردند، اما هیچ ردی از او نیافتند. بدین ترتیب برای مأموران پلیس فرضیه قتل یاشار مطرح شد و تحقیقات خود را از زوایای مختلف ادامه دادند تا اینکه در نهایت پس از بررسیهای فنی به رد پای مرد جگرکی به نام جهانگیر رسیدند که صبح روز حادثه با شماره تلفن همراه ناشناسی با یاشار تماس گرفتهبود. از سوی دیگر مشخص شد جهانگیر در مغازه جگرکی پدرش که همسایه جگرکی پدر یاشار است کار میکند و با مرد گمشده هم رابطه دوستانه داشته است. بنابراین مأموران پلیس جهانگیر را به عنوان مظنون حادثه دستگیر کردند. متهم پس از دستگیری مدعی شد از سرنوشت یاشار بیخبر است، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد پس از هشتماه به قتل یاشار اعتراف کرد و گفت جسد مقتول را در چاهی داخل مغازه جگرکیاش دفن کردهاست.
اعتراف به قتل دوست
وی در توضیح ماجرا گفت: یاشار از دوستان نزدیک من بود. چند سال قبل من و پدرم یکی از مغازههای پدر یاشار را در نزدیکی پاسگاه نعمتآباد اجاره کردیم و مغازه جگرکی زدیم تا اینکه مدتی قبل مغازه کناری پدر یاشار را خریدیم و جگرکیمان را به مغازه خودمان انتقال دادیم. پس از این یاشار مغازه پدرش را جگرکی کرد و با هم همسایه شدیم. مدتی قبل فهمیدم یاشار ۱۰۰میلیون تومان پول دارد و تصمیم دارد در کاری سرمایهگذاری کند. چند باری با او حرف زدم که گفت قبلاً در بازار مسکن سرمایهگذاری کرده، اما الان میخواهد در کار طلا سرمایهگذاری کند. پس از این وسوسه شدم و او را فریب دادم و گفتم یکی از دوستانم در بازار طلا فعالیت دارد و به دروغ گفتم او را به دوستم معرفی میکنم. چند روز قبل از حادثه برای تصاحب اموالش نقشه قتل او را طراحی کردم. به همین خاطر ابتدا اسلحه شاهکشی تهیه کردم و بعد هم داخل مغازهام چاه ۸متری کندم تا پس از قتل جسد او را داخل آن دفن کنم. همچنین برای اینکه شناسایی نشوم تلفن همراه و سیم کارت سرقتی بدست آوردم و صبح روز حادثه با سیم کارت سرقتی با مقتول تماس گرفتم و به او گفتم به مغازهام بیاید تا به دوست طلافروشم معرفیاش کنم. او به سرعت به مغازهام آمد که کرکره مغازه را بستم و سه تیر به سرش شلیک کردم. وقتی به قتل رسید جسدش را داخل چاه ۸متری انداختم و آن را پر از خاک و در نهایت هم کف مغازه را سرامیک کردم. پس از حادثه هر روز مغازهام را باز میکردم و به مشتریانم جگر میفروختم و هر گز فکر نمیکردم شناسایی و دستگیر شوم. وی ادامه داد: من از مقتول ۹۵میلیون تومان پول سرقت کردم و با پولهای مقتول بدهی پدرم را که به پدر مقتول بدهکار بود، پرداخت کردم و قسمتی از پول را هم صرف ترک اعتیاد تعدادی از معتادان کردم و در نهایت ۲۰میلیون تومان برای من باقیمانده که دستگیر شدم. پس از اعتراف متهم مأموران پلیس جسد مقتول را از داخل چاه ۸متری مغازه جگرکی قاتل کشف کردند که بررسیها نشان با شلیک سهگلوله به قتل رسیده است.
متهم پس از تحقیقات تکمیلی در یکی از شعبههای دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه و با درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد. رأی دادگاه پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد. متهم در نهایت چندی قبل پس از گذشت پنجسال از حادثه در زندان رجاییشهر کرج با چوبهدار قصاص شد و بدین ترتیب پرونده مرد جگرکی برای همیشه بسته شد.