کد خبر: 1202794
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۱
کارگردان آنقدر به دنبال زرق و برق اجرایی و درست کپی کردن بوده که انسجام حداقلی در ساختار درام را فراموش کرده است.
افشین علیار

جوان آنلاین: اگرچه چهار قسمت از یک سریال نمی‌تواند عیار مناسبی بر سطح کیفی آن باشد، اما نکته حائز اهمیت این است که چرا «هفت» گرفتار کپی‌برداری از سریال‌های‌های غربی شده است؟
کیارش اسدی‌زاده، هفت را طوری ساخته که بعد از چهار قسمت همچنان هیچ ربط منطقی در شروع آن وجود ندارد. با اینکه یک سریال باید در قسمت‌های نخست انسجام روایی را رعایت کند، اما آنقدر جهان سریال در همین چهار قسمت دگرگون و آشفته و البته الکن است که انگار نما به نمای آن به اشتباه و فارغ از منطق روایی و تمهیدات دراماتیک به‌هم وصله خورده است. شروع سریال با یک کمپ تفریحی آغاز می‌شود و در سکانس بعد چند نفر از آن جمع با یکدیگر رفیق و دلداده هم می‌شوند که این رفاقت نیم‌بند و الکن باعث می‌شود یک غذاخوری جمعی خیابانی بزنند!
در همین آغاز بی‌قاعده، نه شخصیت‌ها معرفی می‌شوند و نه شناسنامه‌ای برای معرفی دارند. اسدی‌زاده سعی بر تزریق رفاقت و دوستی در زیرساخت متن داشته است، اما این رفاقتی که باعث می‌شود همه آن‌ها کار کنند تا پدر اردلان را از اعدام نجات دهند، نه منطقی است و نه کارگردان اطلاعات کافی برای شروع قصه می‌دهد. نه دلیل اعدام شدن پدر مشخص می‌شود و نه اینکه چگونه این جمع به این نتیجه رسیده‌اند که باید متحد شوند تا هر پولی را که درمی‌آورند برای آزادی پدر اردلان بدهند! جمع آنها، جمعی است تین‌ایجری، الکی‌خوش و ناتوان. همان جمع از جوانانی که در سریال کرگدن این کارگردان بود، جوانانی که از شکل و باطن‌شان مشخص است در زندگی نه سختی کشیده‌اند و نه معنای درستی از رفاقت می‌دانند، اما کارگردان آنقدر در نوشتن فیلمنامه نابلد بوده که اگر سعی داشته رفاقت را در بستر یک بحران اجتماعی گسترش بدهد باید معرفی درستی از کاراکتر‌ها به مخاطب ارائه می‌داد.
اما کارگردان آنقدر به دنبال زرق و برق اجرایی و درست کپی کردن بوده که انسجام حداقلی در ساختار درام را فراموش کرده است. از قسمت سوم به بعد به یک‌باره آن چند پسر و دختر با هدایت مرتضی تبدیل به گانگستر می‌شوند و این حجم از شوخی نه متقاعد‌کننده است و نه می‌تواند باعث پیشبرد قصه شود، چراکه از ورود مرتضی و خاک کردن اردلان و دیوانه‌بازی‌های او به عنوان پدری که فرزندش را از دست داده تا جایی که به کمک این چند جوان بی‌دست و پا تصمیم به انتقام‌گیری از شهروز تیمار می‌گیرد، تم سریال تبدیل به کمدی ناخواسته شده است.
چطور ممکن است که چند جوان که تا دیروز غذا می‌فروختند حالا حرکات رزمی بلد باشند. کارگردان از مرتضی آرنولد و راکی ساخته و جوان‌ها هم نوچه‌هایش هستند. چگونه می‌شود یک نفر بمیرد حالا به هر دلیلی که در قسمت‌های بعد شاید گفته شود و پدر او تصمیم به چنین انتقامی بگیرد؟ مرتضی قرار بود اعدام شود، اما بعد از آزادی در خانه‌ای سکونت دارد که میلیارد‌ها تومن ارزش دارد! از سوی دیگر که قسمت جالب ماجراست، این چند جوان با نقشه چند روزه مرتضی موفق می‌شوند آشپزخانه شکلات‌سازی با موادمخدر شهروز تیمار را منفجر کنند.
این همان کمدی ناخواسته است؛ چگونه یک آشپزخانه تولید موادمخدر در زیرزمینی در کویر با آن همه محافظ و مراقب به دست چند جوان منهدم و شهروز مانند ساقی‌های موادمخدر دستگیر می‌شود!
به نظر می‌رسد اسدی‌زاده تخیل‌پرداز خوبی باشد که اینگونه فارغ از تمهیدات درون‌ژانری سعی داشته سریالی بسازد که از مخاطب خنده بگیرد. سریال دفتر یادداشت به کارگردانی او که تم کمدی دارد در حال پخش است، اما سریال هفت با توجه به ایجاد موقعیت‌هایی که دارد، بیشتر ایجاد خنده می‌کند. این را اضافه کنید که این سریال پربازیگر است و هنوز تعدادی از آن‌ها وارد قصه نشده‌اند، اما به نظر می‌رسد هر چقدر که هفت جلوتر می‌رود، نتواند مخاطب خودش را راضی نگه دارد، نکته مهم فرامتنی این است که چرا باب شده تا اینقدر در سریال‌ها روی جنازه تأکید شود. این می‌تواند باعث دلزدگی بسیاری از مخاطبین شود.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار