جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، خاطرات زندهیاد آیتالله حاج شیخ مرتضی بنی فضل را در خود دارد. این کتاب از سوی واحد تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهیه و تدوین شده است. راوی فقید در بخشی از یادمانهای خویش، تأسیس دارالتبلیغ اسلامی را همسو با سیاستهای رژیم پهلوی قلمداد میکند و میافزاید: «در شرایطی که انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی، در مرحله بسیار سرنوشتسازی قرار گرفته بود و باید همه نیروها به طور متحد و منسجم به سمت مبارزه با رژیم ستمشاهی گسیل و بسیج میشدند، ناگهان با تأسیس دارالتبلیغ، تفکر جدیدی در برابر تفکرات انقلابی حضرت امام به وجود آمد که اصالت را به درس، بحث و تحقیق علمی قرار میداد و مبارزه با رژیم را کاری بیهوده و دردسرزا معرفی مینمود. به همین سبب وقتی سردمداران رژیم به ماهیت این مرکز پی بردند، بلافاصله در مقابل تفکرات سلطنتستیزی حضرت امام از آن حمایت کردند، تا جایی که در اولین فرصت، بزرگترین چاپخانه متعلق به دارالتبلیغ، به حمایت و هماهنگی دولت وقت برای اولینبار از خارج وارد شد و در ساختمان این مرکز راهاندازی گردید، این در حالی بود که شاگردان و منسوبان امام، در تهیه یک دستگاه بسیار ساده با دهها مشکل و مانع روبهرو میشدند....»
آیتالله بنی فضل در خاطرات خود از جلسه تاریخی مجلس خبرگان در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ که به انتخاب آیتالله سیدعلی خامنهای به رهبری منتهی شد، چنین روایتی به دست داده است: «شب حدود ساعت ۱۰ و ۲۰ دقیقه، رهبر کبیر انقلاب به ملکوت اعلی پیوست. آن شب تا به صبح برسد، به اندازه زیادی طول کشید. فردا صبح اول وقت، جلسه خبرگان رهبری تشکیل شد. در مرحله اول وصیتنامه حضرت امام که مهر و موم شده بود، توسط هیئت رئیسه مجلس بازگشایی و سپس از سوی حضرت آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت خوانده شد و تمام وقت قبل از ظهر مجلس را گرفت. پس از آن کلیاتی پیرامون رهبری عنوان و تفصیل آن به وقت عصر موکول شد. بعد از ظهر، بلافاصله جلسه پشت درهای بسته ادامه پیدا کرد. وقتی بحث پیرامون تعیین رهبری آینده آغاز شد، عدهای نظر به شورای رهبری متشکل از سه یا پنج نفر داشتند. حتی از آنهایی که جزو شخصیتهای درجه یک نظام بودند، همین گرایش را داشتند. البته در نظر همه و بالاتفاق، آقای خامنهای یکی از اعضای شورا بود. این را همه قبول داشتند، یعنی در میان خبرگان حتی یک نفر نبود که بگوید شورا باشد ولی آقای خامنهای در آن نباشد. بعد که نقاط ضعف و قوت شورای رهبری مطرح شد، بر همه آقایان آشکار گردید که شورای رهبری در شرایط حساس و سرنوشتساز مثل جنگ و صلح، پیامدهای ناگواری خواهد داشت و تصمیمگیریها به این آسانی حاصل نمیشود. احتمال بروز اختلاف بین اعضای شورا زیاد است. پس از بحث و بررسی طولانی، همه به تک رهبری رأی دادند. شخصی که برای رهبری مطرح شد، حضرتآیتالله خامنهای بود. در این هنگام که ایشان از موضوع آگاه شد، با نهایت ناراحتی و بیرغبتی خطاب به حاضران گفت این کار را نکنید، این کار را نکنید. بعضی از نمایندگان گفتند آقا این موکول به نظر شما نیست، هرچه کل مجلس تصمیم گرفت، آن خواهد شد و همه باید از آن تبعیت کنیم، بنابراین رهبری آیتالله خامنهای به رأی نمایندگان گذاشته شد و با اکثریت قاطع آرا به تصویب رسید....»