۱۱ ساعت طول کشید تا گفتوگوی سهجانبه بین وزرای خارجه ارمنستان و آذربایجان با میانجیگری روسیه به نتیجه برسد و دو طرف با دور جدید گفتگوها در منطقه ناگورنو - قرهباغ موافقت کنند. این توافق بعد از دو هفته درگیری خونین با به جا گذاشتن بیش از ۳۰۰ کشته و صدها زخمی به دست آمد که گفته میشود یکی از شدیدترین رویاروییهای نظامی دو طرف بعد از توافقنامه آتشبس در ۱۹۹۴ بوده است. بنابر توافق مسکو، قرار بود از ساعات اولیه روز شنبه دهم اکتبر آتشبس در تمامی جبههها برقرار شود و در گام اول تبادل اسرا و اجساد کشتههای جنگ و بازداشت شدگان طبق ضوابط کمیته بینالمللی صلیب سرخ انجام شود تا اینکه زمینه برای دور جدیدی از گفتگوها در مورد مناقشه قرهباغ فراهم شود. در بیانیه پایانی نشست از «تعهد دو طرف به حفظ چارچوب گفتگوها پیرامون قرهباغ» گفته شده بود، اما از همان ابتدای شروع آتشبس نه تنها نشانهای از این تعهد دیده نشد بلکه آتشباری و حملات متقابل دو طرف نشان داد که این آتشبس بیرمقتر از آن است که بتواند مقدمهای برای آن گفتگوها باشد.
بیاعتنایی به آتشبس چیزی نبود که نتوان پیشبینی کرد. در واقع، یک طرف این منازعه خود را در وضعیتی نمیبیند که نیازی به امتیاز دادن داشته باشد، زیرا به برکت درآمد نفتی توانسته قدرت تسلیحاتی خود را تا آنجا افزایش دهد که بتواند نقش تعیینکنندهای در این مناقشه داشته باشد. گفته شده که بودجه نظامی آذربایجان در برخی مواقع با کل بودجه ارمنستان برابری داشته جدای از اینکه منابع تسلیحاتی آذربایجان متنوعتر از طرف مقابل بوده و به غیر از روسیه و بلاروس، ترکیه و اسرائیل هم دیگر منابع تسلیحاتی آن بودهاند. از این رو، به نظر میرسد که آذربایجان طی سالهای اخیر چنان به توان تسلیحاتی خود افزوده تا بتواند ادعای سرزمینی خود نسبت به قرهباغ را در جبهههای جنگ و نه پای میز مذاکره به اثبات برساند و قول و قرار برای آتشبس نمیتواند مانعی در مقابل این عزم و اراده آن باشد.
وجه دیگر از بیاعتنایی به آتشبس به میانجیگر آن ارتباط دارد. این نکتهای قابلتأمل است که مسکو با تأخیر اقدام به میانجیگری کرد و بعد از دو هفته جنگ خونین و پیبردن ایروان به ضعف نظامیاش، مسکو حاضر شد برای میانجیگری پا پیش بگذارد. به نظر میرسد که مسکو در این ماجرا نیمنگاهی به تمایلات غربگرایانه نیکول پاشینیان داشته و با تأخیر و تأنی به مناقشه قرهباغ وارد شد تا به این سیاستمدار نقش حیاتی مسکو را در مناقشه قرهباغ گوشزد کرده باشد. در واقع، پاشینیان با موج اعتراضی و انقلابی دو سال قبل به قدرت رسید و از همان ابتدا به عنوان چهرهای غربگرا و ضد روسیه شناخته میشد. هرچند که او سعی داشت با رفتن به مسکو و دیدار با رئیسجمهور روسیه ولادیمیر پوتین یا گفتن سخنانی نظیر اینکه ایروان و مسکو روابط استراتژیک با یکدیگر دارند، این تصویر از خود را تغییر دهد، اما مسکو همواره با احتیاط به او نگاه کرده و جنگ دو هفتهای قرهباغ فرصتی برای مسکو بود تا به این سیاستمدار تازه به دوران رسیده نشان دهد که ارمنستان در این مناقشه تا چه حد متکی به مسکو است. با این حال مسئله اساسی این است که مسکو میخواهد تا چه زمانی به این موضع محتاطانه خود ادامه دهد. نقش آتشبس، تشدید درگیریها و پیروزیهای احتمالی آذربایجان این خطر را برای روسیه دارد که ایروان با ناامیدی از مسکو رو به غرب و به خصوص امریکا بیاورد به خصوص اینکه برخوردار از لابی قدرتمندی از ارمنیهای مقیم امریکا در واشنگتن است.
وجه سوم در بیاعتنایی به آتشبس را باید در عدم حضور ترکیه و ایران به عنوان کشورهای تأثیرگذار منطقه در مذاکرات روسیه دانست. در واقع، مسکو به نحوی مذاکرات را مدیریت کرد که گویا نیازی به حضور دیگران ندارد و به عنوان برادر بزرگتر میتواند به اختلافات بین ارمنستان و آذربایجان خاتمه دهد. این تلاشی شکست خورده بود، زیرا نمیتوان کشورهایی را در این مذاکرات نادیده گرفت که هر دو طرف با آنها روابط نزدیکی دارند و میتوانند نقش سازندهای در تضمین آتشبس داشته باشند. به عبارت دیگر، مسکو به جای الگوی آستانه برای جنگ سوریه و حضور ایران و ترکیه، سعی کرد در مناقشه قرهباغ به نحو یکجانبهگرایانهای عمل کند، اما الگوی آستانه نشان داده که همگرایی چندجانبهگرایانه هم پایدارتر و هم نتیجهبخشتر است و در وضعیت فعلی نیز لازم است مسکو الگوی آستانه را برای برقراری آتشبس در مناقشه قرهباغ در نظر بگیرد تا بتواند مقدمات را برای گفتگوهای جدی و سازنده به وجود بیاورد.