سرویس تاریخ جوان آنلاین: استاد فقید زندهیاد علامه علی دوانی علاوه بر پرداختن به تاریخ اسلام و ایران و خلق مجموعه آثاری گرانسنگ در این باره، به ساحت شعر و ادبیات نیز علاقه فراوان داشت و در دوران جوانی، در باب موضوعات گوناگون، اشعاری مختلف سرود. در سالیان اخیر این اشعار علاوه بر سه مقاله ادبی، در مجموعهای به نام «یادی از دلدادهای» و از سوی نشر رهنمون به زیور طبع آراسته گشته است. دکتر محمد رجبی، فرزند فاضل آن بزرگوار، در بخشی از دیباچه گرانسنگ و مطول خویش بر این اثر، چنین آورده است:
«اینجانب در اوایل عمر، گاهی به مناسبتهایی اشعاری سرودهام که قسمتی از آنها همین است که از لحاظ خوانندگان محترم با ذکر تاریخ و محل سرودن آن میگذرد. چنانچه حال و فرصتی دست داد، آنچه پس از مدتها متارکه باز هم گفته شود، در این دفتر ثبت میگردد که از ما به یادگار بماند. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. علی دوانی، دماوند، ۸ مردادماه ۱۳۵۳ شمسی...
جملات بالا آخرین عبارت از یادداشت کوتاهی بود که سراینده فقید در دفتری که برای گردآوری و ثبت آنچه از اشعار گذشتهاش در دسترس بود فراهم ساخته بود و نیز آنچه پس از آن- «چنانچه حال و فرصتی دست داد» - قرار بود بسراید. ولی متأسفانه صفحات سپید دفتر حاکی از آن است که استاد راحل هرگز آن حال و فرصت را باز نیافت تا باقی دفتر را نیز به خامه ذوق خویش بنگارد. تاریخ سرایش اشعار گردآوریشده، سالهای بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی، یعنی اوان شکوفایی ادبی و علمی آن استعداد درخشان را در بر میگیرد و البته غالباً به سنین ۲۰ تا ۲۵ سالگی وی تعلق دارد. با آنکه این طلیعه تابناک از فوران ذوقی سرشار خبر میداد، ولی چنانکه میدانیم فقدان دروس ادبیات فارسی یا متون درسی فارسی در برنامه رسمی حوزههای علمیه و به عبارتی، تباین تعلیمات سنتی حوزوی با شعر و ادبیات فارسی به جهت روح بحثی حاکم بر معارف و علوم قدیمه و همچنین تنگناهای متعدد زندگی سخت طلبگی، مجالی برای بروز یا رشد چنین استعدادهای هنری و ادبی باقی نمیگذارد و همچون دانشگاههای بوروکرات خارج و داخل، هنرمند و شاعری در دامان خود نمیپرورد. تنها کسانی که به یمن نبوغ خویش، ظهوری خلاف آمد عادت- و آن هم بیرون از محیط رسمی و برنامه درسی- دارند، در اوقات خوش فراغت خویش- که به ویژه در اوایل و اواخر کار و بار عمر دست میدهد- مجال ابراز جلوههایی از ذوق هنری و ادبی خداداد خود را مییابند. اشعار آغاز و پایان عمر پربرکت امام خمینی (ره) نمونه بارز و شاهد صادق این مدعاست.
هزاران افسوس که این ذوق سرشار در بدایت فوران خویش، در مسیری از پیش تعیین شده برای هر طلبه، همچون هزاران هزار استعداد درخشان دیگر جاری میشود و به رغم آنکه فراتر از یکصد جلد تصنیف، تألیف، ترجمه و تصحیح درخشان را پدید میآورد- که هر کدام در جای خود ابداع و نقطه آغازی از لحاظ موضوع یا طرز بیان است و مورد تقدیر فراوان اعاظم گذشته و حال قرار میگیرد-، ولی دیگر ارتباطی با عالم شعر و شاعری ندارد. به شهادت افراد خانواده دمساز وی، همراه با افول ناخواسته اختر شعر او، اشتغال به سایر هنرها نظیر قصهنویسی، خطاطی، نقاشی و ذوقیاتی همچون گردآوری تمبر، تصاویر و اسناد نادر و امثال ذلک نیز به تدریج کمرنگ شد و در مسیر زندگی علمی و عملی او قرار نگرفت. البته همانها نیز مانند باقیمانده اشعار، هر چند تنها به یک دهه از حیات وی تعلق دارند، ولی مجموعههایی جذاب و قابل اعتنا محسوب میشوند...»