سرویس حوادث جوان آنلاین: سردار حسین رحیمی در حاشیه برگزاری اجرای طرحهای اقتدار و رعد که در برخورد با اوباش و سارقان فعال است، گفت که ۲۱۷نفر از اوباش با جرائمی مثل ایجاد مزاحمت، ضرب و جرح، تخریب، نزاع، توزیع مواد مخدر و مشروبات الکلی و دایر کردن مراکز فساد فعال بودند، دستگیر شدند. سرداررحیمی با تأکید بر اینکه پلیس علاوه بر فضای حقیقی بر فضای مجازی و اقدامات مجرمانه در این فضا نیز نظارت دارد، گفت: «۵۸ تارنما مورد رصد قرار گرفته و ۳۲مورد آنها که اقدام به ترویج اوباشگری و مواردی از این دست کردهبودند، شناسایی و با مدیران آن برخورد شد.» وی در توضیح چهل و چهارمین مرحله از طرح رعد هم گفت: «۸۲۷ مجرم شامل سارق، زورگیر، مالخر بازداشت شدهاند و در بازرسی از مخفیگاه این افراد ۱۳میلیارد تومان اموال سرقتی کشف شدهاست. سردار رحیمی همچنین از کشف ۱۱قبضه سلاح جنگی و شکاری و ۲۰قبضه سلاح سرد به همراه فشنگ و مهمات از مخفیگاه این متهمان خبر داد.»
وی پاسخ به پرسش خبرنگار جوان درباره افزایش میزان کلاهبرداری و جولان سارقان در دو سایت دیوار و شیپور گفت: «در آخرین جلسه با دادستانی تهران، این درخواست از سوی پلیس اعلام شد تا کاربران دو سایت مراقبتهای بیشتر داشته باشند یا رفتارشان را تغییر دهند. این درخواست نیز جزو تصمیمات دادستان قرار گرفت، بنابراین در صورت عدم توجه کاربران باید منتظر برخورد جدی پلیس باشند.»
سرقت از پیرزن بعد از نماز عید فطر!
زن ۵۵ ساله که دور دهانش به خاطر ماده بیهوشی سوخته بود، از شاکیان این طرح بود. او روز عید فطر به قصد رفتن بر سر قبر شوهرش وقتی سوار خودروی پراید شده بود در تله راننده معتاد افتاد و بعد از سرقت طلاهایش به طور معجزهآسایی زنده مانده بود. آن زن همراه پسرانش بود وقتی نزدیک آمد و بعد از اینکه ماسکش را برداشت و سوختگی دوردهانش را نشان داد، در شرح ماجرا گفت: «روز عید فطر بعد از نماز عید تصمیم گرفتم بر سر قبر شوهرم بروم. منتظر ماشین بودم که یک خودروی پراید ایستاد. روی صندلی عقب یک زن جوان نشسته بود. خواستم در را باز کنم کنارش بنشینم، اما دستگیره در خراب بود. این شد که روی صندلی جلو نشستم و راننده شروع به حرکت کرد. طی مسیر آن زن پیاده شد و رفت. راننده هم به بهانه تمام شدن بنزین پیاده شد و به طرف صندوق عقب رفت. از داخل آینه متوجه شدم روی یک دستمال سفید موادی را اسپری میکند. همانجا فهمیدم به دام افتادهام. میخواستم از ماشین پیاده شوم که یکباره روی صندلی عقب نشست و دستمال را روی دهانم گذاشت. مقاومت کردم تا اینکه او مرا به شدت کتک زد و به کتف و گردنم آسیب زد.» شاکی ادامه داد: «تلاش میکردم از ماشین پیاده شوم، اما راننده موهایم را کشید و سرم را به دنده ماشین زد. سپس یک چاقو زیر گردنم گذاشت و تهدید به مرگ کرد. همان لحظه فقط از حضرت زهرا (س) کمک خواستم و گفتم چند سال با آبرو زندگی کردهام نمیخواهم بیآبرو شوم. او بعد از کشیدن گوشوارهها و سرقت انگشترم مرا در یک خرابه رها کرد و رفت.» بعد از این توضیحات سراغ متهم رفتم. او با اقرار به جرمش با همدستی همسرش گفت: وقتی پیرزن سوار ماشین شد انگشترش مرا وسوسه کرد و این اتفاق افتاد.
چند سال داری؟
۴۰ سال.
سابقه داری؟
بله، سابقه مواد مخدر دارم.
شغلت چه بود؟
خیاط بودم ولی به خاطر کرونا کارم کساد شده بود و درآمدی نداشتم.
همسرت هم دستگیر شد؟
خیر، او بیتقصیر بود و در مسیر پیاده شد!
میدانستی شاکی طلا همراه دارد؟
خیر، وقتی نشست داخل ماشین با دیدن انگشترش وسوسه شدم.
خودرو برای خودت بود؟
خیر، برای دوستم بود. امانت گرفته بودم تا آن را درست کنم.
فرزند هم داری؟
بله، دو فرزند پنج و شش ساله دارم.
چه زمانی دستگیر شدی؟
همان روز از طریق دوربینها شناسایی و دستگیر شدم.
طلاها را چکار کردی؟
همراه همسرم به مغازهای در قرچک بردم و فروختم.
دزدی دوچرخه با خودروی سرقتی
دختر و پسر جوان سارا و داوود نام داشتند. آنها به اتهام سرقت دوچرخه با خودروی سرقتی از سوی مأموران کلانتری۱۳۳ شهرزیبا شناسایی و دستگیر شده بودند. آنها هر دو معتاد به مواد مخدر بودند که بعد از آشنایی، یکسالی زندگی نامشروعی را هم در یک خانه مجردی شروع کرده بودند! دختر جوان که سن کمی داشت مدعی بود پدرش فوت کرده و مادرش هم ازدواج کرده است و از او بیخبر است.
چند سال داری؟
۲۱ سال.
به چه اتهامی دستگیر شدی؟
سرقت دوچرخه.
دوچرخهها را چکار کردید؟
به مالخری که میشناختیم فروختیم.
چند فروختید؟
هر کدام یک میلیون تومان!
داوود را میشناختی؟
از طریق یکی از دوستانم با او آشنا شده بودم.
قصد ازدواج داشت؟
بله، اما میگفت مدارکش گمشده و نمیتواند مرا عقد کند.
اعتیاد داری؟
بله، سه سالی است شیشه مصرف میکنم و داوود هم قرص میخورد.
چطور مرتکب سرقت شدی؟
یکی از سرقتها از ساختمانی بود که قبلاً در آنجا زندگی میکردم به همین خاطر ریموت ساختمان را داشتم و صاحبخانه آنرا تحویل نگرفته بود. آن روز همراه داوود به آنجا رفتم و ریموت در را زدم و در باز شد. سپس داخل پارکینگ رفتیم و دوچرخه را سرقت کردیم.
در همه سرقتها کنار داوود بودی؟
بله، نمیخواستم تنها باشد.
گویا داوود سرقت خودرو هم داشته است؟
بله، او یک خودروی پراید داشت که خراب بود. به همین خاطر پلاکش را روی خودروی مشابهی که سرقت کرده بود زده بود و با همان خودرو سرقت میکردیم.
داوود شغلی هم داشت؟
بله، مغازه تعمیر ضبط داشت، اما نتوانست کرایه بدهد به همین خاطر آنرا جمع کرد.
کجا دستگیر شدی؟
در تهرانسر پای بساطم بودم و داوود و مالخر هم در خانیآباد دستگیر شدند.