از قدیم شنیدهایم «اِنَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفینَ» خدا اسرافکنندگان را دوست ندارد. جملهای که همه ما در عمرمان بارها و بارها آن را شنیده و میگوییم اسراف نکنیم، یاد هدررفت آب و روشنکردن چراغ اضافی میافتیم، اما حد اسراف بسیار بیشتر از روزمرگیهایی است که بارها شنیدهایم و دیدهایم. تکتک ما بیآنکه بدانیم، مسرف هستیم. میپرسید چرا؟!
اسراف یعنی از حد تجاوزکردن، افراط و زیادهروی! حالا با این تعریف به خود پاسخ دهید که اسرافکار هستید یا خیر؟!
اسراف دایره بازی دارد. از اسراف در وقت و زمان، عمر و سرمایههای درونی انسانی، پول و سرمایه داریم تا اسراف رفتاری که شامل خوردن و پوشیدن، حتی صحبتکردن، نگاهکردن و گوشدادن است! حد اسراف رفتاری به محبت و بخشش، استراحت و تفریح و عبادت هم میرسد. رسول اکرم (ص) از کنار سعد در حالی که وضو میگرفت، گذشت و فرمود:ای سعد! این چه اسرافی است؟ عرض کرد: آیا در وضو گرفتن هم اسراف وجود دارد؟ حضرت فرمود: آری، هر چند کنار چشمهای جاری باشی. «تفسیر صافی، ص ۲۸۳»
امام صادق (ع) نیز در مورد اسراف به اصحاب میفرمایند: کمترین حد اسراف این است لباسی را که بیرون خانه برای حفظ آبرو میپوشی در داخل خانه نیز بپوشی یا باقیمانده آب و غذا را که در ظرف میماند دور بریزی یا خرما را خورده و هسته آن را دور اندازی. (میزانالحکمه، ۴/۴۴۸)
یکی از مصادیق پررنگ این روزها در اسرافکردن روشهای نادرست خرید و نگهداری است. در واقع اسراف آفت مهمانیهای امروزی شده که عمدتاً نشئت گرفته از چشم و همچشمی است. از سوی دیگر برخی افراد در خرید لباس و سایر وسایل نیز اسراف به خرج میدهند.
گاهی برخی اسرافکاریها صدمات جبرانناپذیری دارد. اسراف مال قابل جبران است، اما آنچه زیانبار است اسراف عمر و وقت است. البته که مسرفان از سرمایههای عمومی هم زیان خود را متوجه سایرین خواهند کرد.
با عبور از مصادیقی که برای همه ما قابل توجه بوده، برخی از مصادیق اسراف باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. هدردادن عمر، نفس و زمان از جمله این مصادیق است. این سه واژه قابل اهمیت نیز شامل مواردی است که اگر بیش از نیاز و با بیتوجهی به هدر رفت آن استفاده شود، اسراف خواهد بود.
آیا چیزی پربهاتر از عمر و زمان و نفس ما وجود دارد؟! با هر نفسکشیدن به آخر خط و پایان خود نزدیکتر میشویم و این سرمایه برای تک تک ما روزی به نقطه صفر میرسد، در نتیجه باید بدانیم چگونه باید از این فرصت استفاده کنیم!
دو نکته در اینجا قابل اهمیت است؛ اول اینکه قدر همنشین خوب را بدانیم و از همنشین بد پرهیز کنیم که قطعاً معاشرت و تعاملات یکی از اثرگذارترینها در این زمینه است. همنشین بد، غارتگر عمر انسان، تباهکننده اخلاق و برباددهنده بسیاری از فرصتها و امکانات است و دوم اینکه گمشدن از راه و هدف اصلی خلقت، یکی از آفتهای جدی همه عمر آدم به خصوص فرصت جوانی است. همه ما میدانیم زندگی فلسفهای دارد و انسان، تلاشگری برای رسیدن به هدف آفرینش خویش است. گمکردن راه اصلی، بیراههای برگشتناپذیر است. کلام آخر اینکه راهکار خویشتنداری در برابر اسراف تمرین قناعت است.