اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، از لوازم پژوهش در باب رویداد انقلاب اسلامی ایران است. این پژوهش به همت دکتر منصور طبیعی انجام شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در معرفی این کتاب، به نکات پی آمده اشارت برده است:
«انقلاب اسلامی ایران با تمام خصوصیات و ویژگیهای خاص خود در میان انقلابهای جهان سوم نیز گونه جدیدی از این پدیده به شمار میرود. انقلابیون در کوران انقلاب، نه علیه رژیم حاکم دست به سلاح بردند و نه به اماکن عمومی کمترین آسیبی وارد آوردند و نهایتاً با کمترین خشونت ممکن با تمسک به آموزههای شیعی و بهکارگیری تاکتیک تظاهرات و اعتصابات فراگیر، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند. اساساً قوه محرکه انقلاب اسلامی، حضور میلیونی و بدون خشونت مردم در خیابانها تحت تأثیر ایدئولوژی اسلامی بود. مجموعه عواملی که تا پیش از این در جوامع غربی و شرقی عامل اصلی انقلابها محسوب میشدند، در انقلاب ایران نقش اصلی را نداشتند. به همین دلیل انقلاب اسلامی ایران، برخی از متفکران و نظریهپردازان علوم اجتماعی را در خصوص نظریهها و تئوریهای انقلاب به تفکر و بازنگری وادار کرد. مثلاً تدا اسکاچپول که آرمانها و عقاید را عوامل ثانویه در تحلیل ریشهها و پیامدهای انقلابها ارزیابی میکرد، مجبور شد تا در تحلیل خود بازنگری کند و بپذیرد که حداقل در انقلاب ایران، آرمانها و به طور اخص اسلام انقلابی، باعث تحریک کنشگران انقلابی شد. البته نقش نیروها و گروههای اجتماعی درگیر در انقلاب اسلامی نیز تا حدودی با آنچه تا پیش از این در دیدگاههای معطوف به نظریههای لیبرالی و مارکسیستی از انقلاب وجود داشت، متفاوت بود. مهمتر از هرچیز تقاضا و خواستههای انقلابیون بود که این مسئله نیز وجه تمایز انقلاب ایران با انقلابهای مشابه در جهان سوم بود. این وجه تمایز در شعارها، پایگاههای اجتماعی و نیروهای اصلی هدایتگر انقلاب نمایان بود. شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی - که برآیند خواستههای انقلابیون بود- نیروهای اجتماعی مدرن و سنتی و طبقات اجتماعی متوسط و پایین را که در ظاهر هیچ سنخیتی با هم نداشتند، علیه ساختار موجود متحد کرد و آنها با قبول رهبری امام خمینی، پای در راه انقلاب نهادند و با بهرهگیری از آموزههای شیعی و خصوصاً الگوگیری از قیام امام حسین (ع) و الهام از فلسفهعاشورا، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند. اما پس از پیروزی انقلاب، گروههای سیاسی گوناگونی که در فاصله تبعید حضرت امام (ره) تا ظهور انقلاب اسلامی، با وجود ایدئولوژیهای متفاوت، موقتاً خود را با روحانیت و مردم هماهنگ کرده بودند، راهی غیر از خواست مردم را برگزیدند و خواستههایی در تضاد با ماهیت اسلامی انقلاب مطرح کردند که این مسئله را میتوان در سطحی گسترده، در میان اغلب گروههای ظهوریافته پس از پیروزی انقلاب اسلامی مشاهده کرد. چنانکه به جز گروههای اسلامگرا که تحتتأثیر شخصیت امام خمینی و در قالب نهادهای انقلابی، از مشی واحدی یعنی خط امام تبعیت میکردند، بقیه گروهها که طیفی از گروههای ناسیونالیست لیبرال تا مارکسیست ـ لنینیست را شامل میشدند، هر یک به طریق خود میرفتند و یکدیگر را به بهانههای مختلف متهم میکردند. از سوی دیگر یکی از معیارهای موفقیت انقلابها، اقتدار و استواری نهادهای ناشی از انقلاب میباشد. این موضوع، بر حسب آیندهنگری امام خمینی در انقلاب اسلامی ایران نیز تحقق یافت...».