کد خبر: 1218586
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۵:۲۰
معاون پژوهش فنی و حرفه‌ای: ترویج فرهنگ مهارت‌آموزی در کشور از اهمیت بالایی برخوردار است و معتقدم پول‌پاشی و مدرک‌گرایی به ایجاد شغل منجر نمی‌شود. بی‌شک مسیر اشتغال از مهارت‌آموزی می‌گذرد
مهسا گربندی

جوان آنلاین: اطراف‌مان جوانانی هستند که بی‌هدف، روزشان را شب می‌کنند و انگیزه‌ای برای اینکه سرکار بروند یا درس بخوانند، ندارند. آن‌ها خودشان هم نمی‌دانند چه کاری انجام دهند، برای‌شان بهتر است و آنقدر نسبت به آینده ناامیدند که حتی بیکاری را به کارکردن با حقوق کم ترجیح می‌دهند! این افراد حتی دل‌شان نمی‌خواهد ادامه تحصیل دهند یا مهارتی را بیاموزند، حالا یا از پس هزینه‌های آن برنمی‌آیند یا مهارت‌آموزی و تحصیل را راهی برای نجات زندگی خود نمی‌دانند. متأسفانه زندگی این جوانان در حال تباه‌شدن است و به نظر می‌رسد هیچ برنامه‌ای برای نجات آن‌ها از این تباهی وجود ندارد.  
اخیراً معاون پژوهش فنی‌وحرفه‌ای اعلام کرده است ۳ میلیون جوان ایرانی که در بازه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال هستند، نه تحصیل می‌کنند، نه شغلی دارند و نه مهارتی می‌آموزند. در واقع این جوانان دغدغه‌ای برای پیشرفت یا رسیدن به جایگاه بهتری ندارند و انگیزه خود را برای ساخت آینده‌ای بهتر از دست داده‌اند. به عقیده برخی از جامعه‌شناسان وجود چنین افرادی می‌تواند جامعه را با بحران مواجه کند چراکه آن‌ها بیشتر از هر کس دیگری در معرض بزهکاری، اعتیاد به مواد مخدر و ارتکاب اعمال مجرمانه قرار دارند.  

  رؤیا‌هایی که پوچ شد
شهرزاد دختری ۲۱‌ساله و ساکن تهران است. او که در حال حاضر هیچ برنامه‌ای برای زندگی‌اش ندارد، به «جوان» می‌گوید: «دوران مدرسه که تمام شد و مدرک پیش‌دانشگاهی‌ام را گرفتم، کنکور دادم، اما نمی‌دانستم سراغ چه رشته‌ای در دانشگاه بروم، از آنجا که رشته شیمی دانشگاه آزاد را قبول شده بودم در همین رشته ثبت‌نام کردم. وقتی دو ترم از درسم گذشت، فهمیدم که این رشته به دردم نمی‌خورد و فقط آن را تا کاردانی ادامه دادم. حالا نه مهارتی بلدم و نه مدرک کاردانی شیمی به دردم می‌خورد! یک سالی می‌شود که در خانه مانده‌ام و اصلاً میلی به امتحان یک شغل یا رشته دانشگاهی دیگر هم ندارم.»
کیوان هم که پسری ۲۲ ساله است درباره گم‌کردن هدف زندگی خود به «جوان» می‌گوید: «در دوران مدرسه رؤیا‌های زیادی داشتم و رسیدن به شغل‌های بزرگی را از سر می‌گذراندم. درسم خوب بود و در آزمون ربوکاپ مدارس قبول شدم، می‌خواستم از همین رشته که در آن استعداد داشتم، برای رسیدن به ثروت و جایگاه مناسب در جامعه استفاده کنم. می‌خواستم برای بهتر‌شدن وضعیت جامعه قدمی بردارم و برای خانواده‌ام مفید باشم، اما انگار این‌ها برای کسی مهم نبود و اصلاً کسی من را ندید، چراکه هیچ کلاسی برای پیشرفت من در این رشته برگزار نکردند و همه چیز یک باره فراموش شد.» او ادامه می‌دهد: «بعد از اتمام دوران مدرسه، شنیده بودم که رشته آی‌تی بازار کار مناسبی دارد و برای همین وارد دانشگاه شدم تا آی‌تی بخوانم، اما از آنجا که همزمان شاغل بودم و باید شهریه دانشگاه را تأمین می‌کردم، به علاوه اینکه مسیر دانشگاهی که در آن قبول شده بودم هم از خانه و محل کارم دور بود، نتوانستم به هر دوی آن‌ها برسم. حالا مدتی است سرکار نمی‌روم و بدون هیچ هدفی در خانه مانده‌ام. بدتر اینکه توان از نو شروع کردن را ندارم. من نتوانستم در مسیر تحصیلی و شغلی موفق عمل کنم و حالا شبیه فردی سالمند هستم که هیچ امیدی به آینده ندارد.»
گپ‌وگفت با جوانانی که انگیزه و هدف خود را از دست داده‌اند، نشان می‌دهد آن‌ها در دوران مدرسه‌شان میل و رغبت زیادی برای پیشرفت داشته و رؤیا‌های زیادی را در سر می‌پرورانده‌اند، اما از آنجا که در مسیر درستی قرار نگرفته و به دلیل سختی‌های پیش آمده با شکست مواجه شده‌اند، انگیزه‌شان را از دست داده‌اند و بی‌هدف زندگی‌شان را سپری می‌کنند.  

  خطری که جدی گرفته نمی‌شود
هفته گذشته بود که علی‌حسین شهریور، معاون پژوهش فنی‌وحرفه‌ای با اشاره به اینکه خطری برای کشور وجود دارد که جدی گرفته نمی‌شود، گفت: «از هر پنج نفر جوان ۱۵ تا ۲۴‌ساله یک نفر، نه در حال تحصیل، نه در حال اشتغال و نه در حال مهارت‌آموزی است. به این ترتیب حدود ۳‌میلیون جوان ایرانی این وضعیت را دارند که اصطلاحاً NEET خوانده می‌شوند. اگر سیاستگذاران همین امروز به فکر مهارت‌آموزی و اشتغال آن‌ها نباشند، در آینده کشور هزینه گزافی خواهد داد.»
در حالی معاون پژوهش فنی‌وحرفه‌ای شاخص NEET، یعنی جوانان ۱۵ تا ۲۴ سالی که نه شاغلند و نه محصل را ۲۰‌درصد اعلام می‌کند که سال گذشته وزارت رفاه این شاخص را ۷۷‌درصد تعیین کرده بود، البته همان روز‌ها مرکز آمار نیز این آمار را ۲۹‌درصد دانست، بعد از آن مرکز آمار توضیحاتی را در رابطه با اختلاف این آمار به وزارت رفاه ارائه کرد، اما این توضیحات شفاف و روشن نبود. در چنین شرایطی اگر حتی آمار حداقلی، یعنی همان ۲۰‌درصد درنظر گرفته شود هم یک زنگ هشدار جدی و خطرناک به حساب می‌آید، بنابراین باید ارگان‌ها و نهاد‌های مرتبط با حوزه جوانان چاره‌ای برای بهبود وضعیت موجود بیندیشند.  

  پول‌پاشی و مدرک‌گرایی شغل ایجاد نمی‌کند
آقای شهریور در رابطه با نقش مدارس در کاهش یا افزایش شاخص NEET نیز گفت: «بررسی‌ها نشان می‌دهد نیروی کار به مهارت‌هایی متفاوت با مهارت قبلی نیاز دارد. رویکرد برنامه درسی مبتنی بر شایستگی راهبرد مناسبی جهت آموزش نیروی کار ماهر است. کار شایسته، کلید پایان‌دادن به فقر است. اصلاً قلب دنیای کار، مهارت است. خوشبختانه مجلس و شورای نگهبان صدای مهارت را شنیدند و پس از قریب ۵۰ سال اساسنامه سازمان آموزش فنی‌وحرفه‌ای کشور تصویب شد. این اقدام ارزش، فرصت‌ها و منزلتی را که توسعه مهارت‌آموزی برای جامعه به ارمغان می‌آورد، آشکار می‌کند، اما اقدامات انجام‌شده تاکنون کافی نبوده و نیست.» 
این مقام مسئول اظهار داشت: «ترویج فرهنگ مهارت‌آموزی در کشور از اهمیت بالایی برخوردار است و معتقدیم پول‌پاشی و مدرک‌گرایی به ایجاد شغل منجر نمی‌شود. بی‌شک مسیر اشتغال از مهارت‌آموزی می‌گذرد.»

  مهارت‌آموزی باید رایگان باشد
اما چرا یک نوجوان یا جوان تصمیم می‌گیرد هیچ فعالیتی نداشته باشد و تکاپوی خود را برای پیشرفت از دست می‌دهد؟  
در این رابطه ساناز طغرائی، روان‌شناس به «جوان» می‌گوید: «احساس پوچی و از دست دادن علاقه در جنبه‌های مختلف زندگی نوجوانان و جوانان تأثیر می‌گذارد، هر چند همه افراد ممکن است در طول زندگی احساس بی‌انگیزگی و بی‌حوصلگی کنند، اما زمانی که این حس، بسیار زیاد شود، نگران‌کننده است و حتی می‌تواند از علائم افسردگی نیز باشد.»
شرایط نامناسب و آسیب‌های خانوادگی در بی‌هدفی نوجوانان و جوانان اثرگذار است. این روان‌شناس به این مسئله اشاره می‌کند و می‌گوید: «در گروه نوجوانان و جوانان پرونده‌هایی را مشاهده می‌کنیم که آن‌ها به دلیل فقر و مشکلات مالی بی‌رمق شده‌اند و حس پوچی می‌کنند، حتی در میان آن‌ها وسوسه برای خودکشی هم ایجاد شده است که باید مورد توجه قرار گیرد.»
او به نقش مدارس برای ریشه‌یابی علل مهم بی‌هدفی نوجوانان و جوانان اشاره می‌کند و می‌گوید: «تست و آزمون روان‌شناسی و مصاحبه‌های بالینی با نوجوانان و جوانان و حتی خانواده‌های‌شان می‌تواند در پیداکردن علل مهم بی‌انگیزگی نوجوانان و جوانان کمک‌کننده باشد، از همین رو می‌توان در همه مدارس حداقل هر شش ماه یک بار از دانش‌آموزان تست گرفت و مصاحبه بالینی انجام داد.»
بسیاری از دانش‌آموزان هستند که در حاشیه شهر‌ها زندگی می‌کنند و تمایل و انگیزه برای ادامه تحصیل ندارند. طغرائی در این رابطه می‌گوید: «علاوه بر افسردگی، مشکلات مالی و دور دیدن خود از پیشرفت نیز می‌تواند در بی‌تفاوتی این گروه سنی نسبت به آینده‌شان اثرگذار باشد.»
او با بیان اینکه اگر خانواده‌ها یا مدارس متوجه مورد عجیبی در بچه‌ها شدند، به هیچ عنوان آن‌ها را به حال خود رها نکنند، اظهار می‌دارد: «خانواده‌ها به علاوه معلمان، ناظمان و مدیران مدرسه وقتی می‌بینند دانش‌آموز تمایلی به ادامه تحصیل ندارد یا در کار‌ها مشارکت نمی‌کند، این موضوع را جدی بگیرند و او را به سمت جلسات مشاوره هدایت کنند.»
این روان‌شناس با بیان اینکه گاهی مشکلات مالی مانع پیشرفت و شکوفاشدن استعداد نوجوانان و جوانان می‌شود، می‌گوید: «تحصیل و مهارت‌آموزی باید به شدت ارزان و رایگان باشد تا همه بتوانند از آن استفاده کنند. در این زمینه سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی باید به کمک افراد بروند. مگر نه اینکه جوانان و نوجوانان قرار است آینده کشور را بسازند، پس اگر آمار بیکاری، خودکشی و افسردگی در میان این گروه زیاد شود، قطعاً باید هزینه‌های گرانی را بابت آن در آینده بپردازیم.»
او معتقد است: «در مناطق ثروت‌نشین و بالای شهر هم نوجوانان و جوانانی هستند که دوست ندارند درس بخوانند یا سرکار بروند، مثلاً طلاق‌های عاطفی یا قانونی والدین و دیگر مشکلات به احساس پوچی در فرزندان منجر شده است. در چنین شرایطی خانواده باید به سرعت وارد عمل شود و اشتباهاتی را که در رابطه با فرزند خود مرتکب شده است، جبران کند.».  
اما آسیب‌های ناشی از بیکاری و بی‌میلی به ادامه تحصیل نوجوانان و جوانان چیست؟ طغرایی در پاسخ به این سؤال می‌گوید: «یکی از مهم‌ترین آسیب‌ها این است که ما در آینده، بیکاران زیادی خواهیم داشت؛ افرادی که به دلیل بی‌هدفی، بی‌انگیزگی و ترس از شکست‌های مجدد ترجیح می‌دهند هیچ کاری انجام ندهند، به همین دلیل احتمال روی‌آوردن آن‌ها به آسیب‌های اجتماعی به شدت زیاد است. از طرفی بر تعداد افراد با اختلالات روانی در جامعه اضافه می‌شود و ممکن است آمار خودکشی نیز افزایش پیدا کند.»
فضای مجازی هم اثرگذار است. این روان‌شناس با تأکید بر نقش شبکه‌های اجتماعی در بی‌انگیزگی نوجوانان و جوانان می‌گوید: «استفاده مداوم و بسیار زیاد از فضای مجازی تقریباً افراد را بی‌هدف می‌کند، چراکه فرد به طور کامل در خانه می‌ماند و درگیر شبکه‌های مختلف اجتماعی می‌شود. در چنین شرایطی تمام زندگی فرد «تلفن هوشمند» و «فضای مجازی» خواهد شد، پس او در ساعات زیادی از شبانه‌روز درگیر این فضای پوچ می‌شود و دیگر زمانی برای رسیدن به اهدافش نمی‌ماند. چه بسا که فضای مجازی با اطلاعات نادرست و نمایش‌های دروغین بیشتر و بیشتر مخاطبان خود را بی‌انگیزه خواهد کرد.»

  لزوم «کشف استعداد» نوجوانان و جوانان 
نیاز‌های گروه سنی ۱۵ تا ۲۲ سال چیست و برای انگیزه‌بخشی به این افراد چه کاری باید انجام شود؟ پرویز رزاقی، مشاور تربیتی در پاسخ به این سؤال می‌گوید: «در قدم اول باید ویژگی‌های مختص هر رده سنی را بشناسیم. زندگی و شخصیت جوان ۱۵ تا ۱۸‌ساله و نیاز‌های روانی و اجتماعی او به مراتب با جوانی که ۲۲ تا ۲۴‌ساله است، متفاوت است. در بازه سنی ۱۵ تا ۱۸ سال بچه‌ها هیجان‌مدار هستند. مسائل دوستی و گروه برای‌شان به شدت مهم است و به طور کلی نوع تفکری که دارند در جوان ۲۲ تا ۲۴‌ساله نیست.»
او ادامه می‌دهد: «والدین نقش مهمی در تأمین نیاز‌های فرزند نوجوان و جوان خود دارند. آن‌ها با نوع ارتباطی که با فرزند خود برقرار می‌کنند، می‌توانند ویژگی‌های او را شناسایی و استعدادش را کشف کنند و از این طریق فرزندشان را به بهترین مسیری که می‌تواند در آن موفق عمل کند، سوق دهند، مثلاً برایش انگیزه ایجاد کنند تا به سمت یک رشته تحصیلی و دانشگاهی یا یک شغل یا یک مهارت مناسب با روحیات و علاقه خود برود. در چنین شرایطی است که استعداد نوجوان یا جوان از بین نمی‌رود و برای رسیدن به آینده بهتر ذوق و شوق خواهد داشت.»
رزاقی به نقش مسئولان حوزه آموزش هم اشاره می‌کند و می‌گوید: «مسئولان و دست‌اندرکاران آموزش و همچنین هر سازمان و نهادی که مرتبط با جوانان فعالیت می‌کنند، می‌توانند در این مسیر کمک‌های بزرگی انجام دهند، مثلاً می‌توانند شرایط و موقعیت‌هایی را برای نوجوانان و جوانان فراهم کنند تا آن‌ها با قرارگیری در آن شرایط به سمت مهارت‌آموزی و پیشرفت سوق پیدا کنند، البته این موقعیت‌ها باید متناسب با نیاز نوجوان و جوان و فکر او و اندیشه‌اش باشد و از طرفی نیازی از نیاز‌های جامعه را برطرف سازد. در چنین شرایطی است که نوجوان یا جوان استعدادش شکوفا می‌شود و از خودش احساس رضایت می‌کند، همچنین جامعه از شکوفایی آن جوان و نوجوان بهره‌مند می‌شود و نیاز‌های خودش را تأمین و ترمیم می‌کند.»
او می‌افزاید: «لزوماً اینطور نیست که نوجوان و جوان ما استعداد نداشته باشد، گاهی اوقات آن‌ها در بحران فکری و ضربه‌های زندگی قرار دارند و از درس‌خواندن و کار‌کردن محروم می‌شوند، بنابراین اگر با آن‌ها ارتباط بگیریم و آن‌ها را در موقعیت‌های آموزش قرار دهیم، شاید بتوانند خودشان را پیدا کنند و استعدادشان را شکوفا سازند.»
این مشاور تربیتی به نقش سازمان‌ها و نهاد‌های دولتی نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: «عامل دیگر که می‌تواند کمک کند نهاد‌های وابسته به جوانان هستند، مثل سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره ایران که اصلاً یک بخشی به عنوان جوان و نوجوان دارد. این سازمان می‌تواند با آگاهی‌بخشی، بچه‌ها را به دنیای خودشان نزدیک‌تر کند، آن وقت با نزدیک‌ترشدن نوجوان و جوان به دنیای خودش، قطعاً او مسیر زندگی بهتری را انتخاب می‌کند و سرنوشت بهتری را برای خود رقم می‌زند. همچنین سازمان فنی‌وحرفه‌ای می‌تواند اقدامات مؤثری را در این زمینه انجام دهد تا بچه‌ها را از بیکاری و هدررفت وقت و زمان‌شان نجات دهد. در بخش ریاست جمهوری نیز نهاد‌های متولی جوان وجود دارد که با عزم و اراده جدی برای ایجاد انگیزه میان جوانان کشور می‌توانند مسیر زندگی، تحصیل و کار جوانان را پیگیری کنند و به آن‌ها یاری رسانند، اما نکته حائز اهمیت این است که به ویژگی جغرافیایی و فرهنگی که جوان در آن قرار دارد توجه شود.»
رزاقی «شناسایی استعداد» و «مهارت‌آموزی» را مهم می‌داند و تأکید می‌کند: «وقتی یک نوجوان یا جوان از مهارت کافی برخوردار باشد و خودش و دنیایش را کشف کند و بیکار نماند، درگیر بی‌انگیزگی نمی‌شود. متولیان نوجوانان و جوانان کشور با شناسایی افرادی که نه کار می‌کنند، نه درس می‌خوانند و نه مهارتی می‌آموزند، باید به آن‌ها کمک کنند و آن‌ها را در موقعیت‌های درست یادگیری قرار دهند. به عقیده من، شناسایی استعداد در این گروه سنی به شدت مهم است و مسیر زندگی افراد را تغییر می‌دهد. پس از آن می‌توان با کمک ارائه تسهیلات و استفاده از کارگاه‌های خوداتکایی جوانان را از این بحران ایجاد شده نجات داد.»

فرصت‌سوزی با نادیده‌گرفته‌شدن استعداد‌ها
۳ میلیون جوان ایرانی در بازه سنی ۱۵ تا ۲۲ سال، نه درس می‌خوانند و نه مهارتی می‌آموزند، آن‌ها حتی به دنبال این نیستند که کار کنند؛ آماری که اخیراً معاون پژوهش فنی‌وحرفه‌ای به آن اشاره کرده است. بی‌شک با رهاکردن این جوانان بی‌مهارت به حال خود، آینده تلخ و پوچی برای‌شان رقم می‌خورد، در صورتی که اگر استعداد هر یک از آن‌ها کشف می‌شد و در مسیر درست قرار می‌گرفتند، امروز هر کدام‌شان در جامعه، حرفی برای گفتن داشتند. فقط کافی بود کمی به آن‌ها و استعدادشان توجه می‌شد و آموزش‌های لازم در اختیارشان قرار می‌گرفت، آن وقت بود که برای رسیدن به رؤیایی که در سر داشتند، به تکاپو می‌افتادند و از این سردرگمی که امروز مبتلا به آن شده‌اند، نجات پیدا می‌کردند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار