ليست کرش بيشک ابهامات زيادي داشت، خصوصاً در مورد خط خوردن برخي بازيکنان چون سيدجلال حسيني و وريا غفوري، اما کنار گذاشته شدن بعضي از بازيکنان با وجود قرار داشتن در اوج آمادگي توجيه خوبي نبود براي تسويهحسابهاي قديمي و تاخت و تاز مقرضانه با الفاظي قبيح و دور از انتظار به سرمربي تيم ملي، آن هم در اندک زمان باقيمانده تا جام جهاني که حفظ تمرکز تيم و سرمربي و کم کردن استرس و حاشيه از آن ميتواند نقش مؤثري در نتيجهگيري داشته باشد. اين مسئله گويا کمترين اهميتي براي آنهايي که شمشير را از رو بستهاند، ندارد!
مربيگري سليقهاي است و اين يک واقعيت غيرقابل انکار است، واقعيتي که سالها قبل نيز صفر ايرانپاک، اکبر کارگرجم، علي جباري، منصور رشيدي و خيليهاي ديگر را بهرغم شايستگي و آمادگي کامل از حضور در جام جهاني محروم کرد و حالا هم تصميم سرمربي تيم ملي در خصوص انتخاب نفراتش براي حضور در ماراتن جام جهاني ميتواند کاملاً سليقهاي باشد، اما همانطور که مهدي مهدويکيا ميگويد، امروز زمان حمايت از تيم ملي است، نه يورش بردن بابت کنار گذاشتن برخي ستارهها. اين يورش بردن براي دفاع از خط خوردههايي نيست که حقشان حضور در جام جهاني است، بلكه فرصتي براي تسويه کدورتها و اختلافنظرهاي قبلي است كه خود را به اين شکل و در تظاهر دفاع از بازيکنان نشان داده است!
مهدويکيا و علي دايي هم شايد مثل خيليهاي ديگر موافق حضور برخي نامها در جام جهاني و خط خوردن برخي ديگر نباشند، اما چرا آنها امروز براي زير سؤال بردن کرش دهان به انتقاد باز نكردهاند و در مقابل درصدد حمايت از تيم ملي برآمدهاند و تأکيد به ايجاد فضايي آرام براي تيم ملي دارند؟ يعني آنها که چشم نميبندند و دهان براي بيان زشتترين الفاظ باز نميکنند، دلسوز تيم ملي و بازيکناني که حسرت حضور در جام جهاني بر دلشان مانده، نيستند؟ بيترديد ليست کرش و تصميمات او براي انتخاب نفراتش در جام جهاني ميتواند سؤالات زيادي را در ذهن آنها به وجود آورد که اگر اينطور نبود، مهدويکيا در صفحه شخصي خود نمينوشت که خوب ميداند آنها که در واپسين لحظات خط خوردند، چه احساسي دارند و به خوبي درکشان ميکند. با اين حال او، دايي و امثال آنها که امروز کرش را به رگبار انتقاد مقرضانه نبستند، خوب ميدانند احترام گذاشتن به نظر سرمربي تيم ملي و حفظ آرامش تيم در آستانه جام جهاني چه اهميتي دارد. آنها آنقدر منطقي هستند که نخواهند از چنين فضايي براي تسويهحسابهاي شخصي استفاده کنند.
آنچه اين روزها به بهانه انتقاد از تصميم کرش براي انتخاب بازيکنان تيم ملي ديده و شنيده ميشود تداعيکننده رفتار ناشايست برخي کاربران در فضاي مجازي است که بارها نکوهش شده، با اين تفاوت که آن رفتارهاي ناشايست و جوگيرانه از سوي مردم عادي بود که نتوانستند به درستي بر احساسات خود غلبه کنند، در حالي كه امروز شاهد رفتار دور از انتظار ستارههاي پيشين فوتبال ايران هستيم. بازيکناني که هنوز هم آن شهرت و محبوبيت را دارند، اما با وجود مسئوليت خطيري که اين شهرت و محبوبيت روي شانههايشان گذاشته آنها با الفاظ زشتي که در قبال سرمربي تيم ملي به کار ميبرند، جامعه فوتبال را شرمنده میکنند. جامعهاي که کمترين وظيفهاش در اين 24 روز باقيمانده تا آغاز جام جهاني، حمايت بيچون و چرا از تيم ملي است. نه به خاطر شخص کرش که به خاطر حفظ آرامش تيمي که ميليونها ايراني چشم به موفقيت آن در جام جهاني روسيه دارند، موفقيتي که جز با حمايت همهجانبه محقق نميشود. مسئلهاي که به نظر ميرسد اهميتي براي برخي سلبريتيها ندارد که اگر داشت درست در زماني که بايد براي آرامش تيم ملي تلاش کنند، در پي چوب گذاشتن لاي چرخ آن نبودند و آتشافروزي نميکردند. رفتاري که بدون شک در شأن آنها و فوتبال ايران نيست، اما شايد تسويهحسابهاي شخصي برايشان اهميت بيشتري دارد. اي کاش اين افراد سيدجلال حسيني، وريا غفوري و ديگر بازيکنان را قرباني اين دشمني نميکردند و آنها را بهانه فحاشيهاي خود قرار نميدادند!