سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، استخدام افراد مجرم در مشاغل خدماتی به شهروندان هر لحظه ممکن است به حادثهای هولناک منجر شود. بیتوجهی سازمانهای ارائه خدمات به ساختارهای قانونی جامعه سبب شده بسیاری از افراد با سوابق خطرناک مشغول ارائه خدمات عمومی شوند که گاه منجر به حوادثی تلخ میشود. در پروندهای که روز گذشته در صفحه حوادث گزارش اولیه آن منتشر شد، متهم پرونده ساعت ۱۶ عصر روز یکشنبه ۱۸ فروردین ماه یکی از همکارانش را که مرد ۵۰ سالهای به نام حبیب بود به خاطر سه مسافر در ایستگاه تاکسی در ضلع شمالغربی سهراه آذری با ضربات چاقو به قتل رساند و از محل گریخت. پس از این حادثه قاضی رضوانی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حادثه به تحقیق پرداختند. مأموران در بررسیهای بعدی دریافتند که متهم پس از قتل به شهرستان کرج گریخته است؛ بنابراین تیمی از کارآگاهان راهی کرج شدند و متهم را بازداشت کردند. صبح روز گذشته متهم به دادسرای امور جنایی منتقل شد و مقابل قاضی رضوانی با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد. سرهنگ علی ولیپورگودرزی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: متهم پس از اعتراف به قتل برای ادامه تحقیقات فنی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفتوگو با متهم
خودت را معرفی کن؟
محمد هستم، ۵۵ ساله.
با مقتول همکار بودی؟
بله، هر دو چند سالی بود که در یک خط کار میکردیم. البته من قبلاً رئیس ایستگاه بودم که به خاطر اعتیادم از سمتم کنارهگیری کردم.
چرا او را به قتل رساندی؟
همه بدبختیهای من از اعتیاد شروع شد. آن روز هم خمار بودم و به خاطر سه مسافر با هم درگیر شدیم.
بیشتر توضیح بده؟
سالهای زیادی است که معتاد به هروئین هستم. شب قبل خمار بودم و مواد گیرم نیامده بود. داخل تاکسی تا ساعت ۱۱ صبح خوابیدم. وقتی بیدار شدم، حال نداشتم و دوباره تا ساعت ۱۴ خوابیدم. مقتول قبل از من چند بار مسافر به شهر قدس برده بود. نوبت من شد، چون حالم خوب نبود مسافرانم را به یکی از همکاران دادم. بعد از آن سه مسافر زن به ایستگاه آمدند که مقتول از راه رسید و دوباره مسافران را سوار کرد. به او گفتم نوبت من است که با هم مشاجره کردیم و مسافران پیاده شدند و سوار تاکسی من شدند که مقتول به سراغم آمد و مسافران را پیاده کرد. بعد از آن بود که درگیری ما بالا گرفت و با مشت ضربهای به کاپوت ماشین مقتول زدم. در همین لحظه چشمم به چاقوی آشپزخانهای افتاد که روی داشبورد خودروی مقتول بود. آن روز چاقو را از خانه آورده بود که تیز کند، اما به دست من افتاد و...
چرا داخل ماشین میخوابیدی؟
از سه ماه قبل همسر، دو دختر و پسرم به خاطر اینکه اعتیاد داشتم، مرا به خانه راه ندادند برای همین مجبور بودم داخل تاکسی بخوابم.
سابقه داری؟
بله، سال ۶۰ به اتهام همراه داشتن ۱۵۰ گرم موادمخدر هروئین دستگیر شدم و دادگاه به من حبس ابد داد، اما پس از ۲۵ سال عفو خوردم و آزاد شدم.
پس از قتل کجا رفتی؟
به خانه دوستم در کرج رفتم و موضوع را به او گفتم و او هم با همکارانم تماس گرفت که فهمیدم راننده تاکسی کشته شده است. احساس کردم بدبخت شدهام، تصمیم گرفتم تاکسی و زمینی که در شمال دارم به دوستم و پدرزنش بفروشم و فرار کنم که دستگیر شدم.
حرف آخر؟
خیلی پشیمانم.