سرويس ايثار و مقاومت جوان آنلاين: اردیبهشت امسال در واپسین روزهای برپایی سی و دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، کتاب «عاشقان ایستاده میمیرند» در غرفه انتشارات شهید کاظمی رونمایی شد. این کتاب که به قلم زهره شریعتی به رشته تحریر درآمده است به زندگی و شهادت شهید «سید محمدخوشبو» با نام جهادی «عدیل» به معنای عدالتخواه میپردازد. عدیل از شهدای مدافع حرم لشکر زینبیون (پاکستانیهای مدافع حرم) بود.
«عاشقان ایستاده میمیرند» اولین کتابی است که با موضوع شهدای غیور لشکر زینبیون تحت عنوان «فرزندان روحالله» به همت انتشارات شهید کاظمی منتشر میشود. این کتاب شرح داستان زندگی شهیدعدیل است که در دفاع از حرم عقیله بنیهاشم در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. داستان چگونگی حضور پیروان اهل بیت (ع) از پاکستان در جبهه مقاومت طولانی و شنیدنی است.
لشکر زینبیون به رغم مجاهدتها و رشادتهای فراوان در پاسداری از حرم اهلبیت (س)، گمنام باقی ماندند و جهاد آنان در رسانهها بازتاب زیادی پیدا نکرد. اما اکنون نشر شهید کاظمی قصد دارد مجموعه کتابهایی را در این زمینه تدوین و منتشر کند که جای تقدیر دارد. بر همین اساس کتاب «عاشقان ایستاده میمیرند» در ۲۰۰ صفحه به قلم زهره شریعتی همزمان با ایام برپایی سیودومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در اردیبهشت ماه سال جاری، توسط این انتشارات چاپ و عرضه شد.
سابقه کاری نویسنده کتاب بیشتر در حوزه مستندنگاری خاطرات، زندگینامهنویسی، روایت نویسی و داستاننویسی است. وی میگوید: «همیشه برای ترکیب و تلفیق داستان و مستند، دغدغه جدی داشتم و سعی کردم تا در نوشتن، بیش از حد لزوم از قوه تخیل بهره نگیرم.» نویسنده معتقد است که باید از هر گونه آب و تاب بیمورد، غلو یا تعبیرهای عجیب و غریب در مورد شهدا و بزرگنمایی یا کوچکنمایی واقعیت در ارائه خاطرات شهدا به شدت پرهیز شود و به نظر میرسد که این نکته در بخشهای مختلف این کتاب نیز رعایت شده است. او سعی کرده تا از تخیلات توهمگونه در روایت خود پرهیز کند و پرنده خیال را در محدوده واقعیت محتمل و حتی محدودتر از آن تا جایی که امکان دارد مستند و واقعی به پرواز درآورد. نویسنده تلاش کرد تا واژهپردازی و تعابیر راویان بدون هیچ تغییری منعکس شود. هر چند کتاب در زمره کتابهای داستانی است، اما عمده متن آن از استناد به واقعیت اطراف نویسنده و جامعه بهره دارند.
نکته دیگر در مورد «عاشقان ایستاده میمیرند» این است که با توجه به ذکر اسامی خاص مکانها، نویسندگان و کتابها در فصول کتاب که ممکن است برای مخاطبان ناشناخته باشد، به صورت پینوشت و نیز در پایان کتاب، توضیح لازم داده شده است.
سید محمد خوشبو (عدیل) فوق دیپلم را که گرفت مشغول تحصیل در مقطع لیسانس شد. همزمان در یکی از مدارس حوزوی پاکستان تحصیل میکرد. شش ماه قبل از اعزام به سوریه به ایران آمد. اطلاعات سیاسی و انگیزه مذهبی «سید محمد» و همراهی و دوستی با جوانان پاراچنار در مدرسه دینی که در جهاد و مقاومت زبانزد هستند، در تصمیم او برای اعزام به سوریه تأثیر بسزایی داشت. به ایران آمد و راهی سوریه شد و بعد از مدتی در جهاد با تکفیریها به شهادت رسید.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
رفتم پیش مغیث و رایحه، گفتم: شما از این ماجرای مصدوم شدن عموعلی خبر دارید؟ رایحه گفت: آره، مصدوم شده. مغیث گفت: اره تو سوریه تیر خورده. با تعجب وصف ناشدنی و با کمی نگرانی و دلشوره گفتم: الان وقت شوخی نیست! از نگرانی و دلشوره حالم بد شد، ولی به خودم روحیه میدادم. مغیث اصرار کرد حرفش را باور کنم. اشک توی چشمانم جمع شد ولی گفتم چیزی نیست، حتماً زود خوب میشه، آره.
همان موقع صدای در شنیدم. شوهرعمه تو آمد. همه داشتند گریه میکردند. صدای هقهق بلند شد. بعد یکهو صدای شوهرعمه بلند شد و داد زد: «علی شهید شده» و بعد صدای گریهاش بلند شد. شوکه شدم. رنگ صورتم سفید شد. دلهره گرفتم. پاهام شل شد. هزار تا سؤال ریخت تو سرم، یعنی چی؟! شهید؟! کجا؟! چطوری؟! دارید شوخی میکنید؟! قلبم داشت میایستاد. احساس کردم باید به یه گوشه برم. اشکهایم همینطور میریخت. بچهها به هم ریختند. مجتبی یه جور، مغیث یه جور، رایحه یه جور. عمار هم پیش مامان بود. چند هفته گذشت و ما برای وداع رفتیم. آن روز یک روز استثنایی برای من بود. اون روز بالاخره تونستم با عمو، آخرین خداحافظی را بکنم. اگر بخواهم یک جمله به عمو بگویم، این است: «هیچ وقت مأیوسم نکردی! ممنون.»
علاقهمندان جهت تهیه کتاب میتوانند از طریق پایگاه اطلاعرسانی manvaketab.ir و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با تخفیف ویژه دریافت کنند.