سرویس تاریخ جوان آنلاین: محمدرضا کائینی، دبیر سرویس تاریخ روزنامه جوان، بهمناسبت سالروز امضای مشروطیت در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
آیت الله شیخ عبدالله مازندرانی از مراجع ثلاث نجف بود که فتوا به ضرورت مشروطیت داد. اعلانها و پاسخهایی نیز که درآن دوره از نجف میرسید، معمولا به امضای او و دو تن از همگنانش یعنی آیات: میرزا حسین خلیلی تهرانی و ملامحمد کاظم خراسانی بود. او در مشروطه اول و در صف بندیهای سیاسی، در نقطه مقابل آیت الله شیخ فضل الله نوری و همگنانش جای میگرفت و اعلامیههایی که مستمسک مشروطه خواهان در تخطئه مشروعه خواهان بود، معمولا امضای وی را بر خود داشت (اینکه چقدر از این اعلانها و پاسخها راست بود و چقدر جعلی، بماند!) از مرحوم مازندرانی متعاقب مشروطه دوم و تفسیق تقی زاده، مکتوبی عجیب وجود دارد. این نامه مطول که در پاسخ به محمدعلی بادامچی از مشروطه خواهان تبریز صادر شده و در روزنامه حبل المتین مورخ بیست و هشت رمضان هزار و سیصد وبیست وهشت قمری به چاپرسیده، آئینهای تمام نما از این مثل است که: چه میخواستیم و چه شد! مازندرانی در این نامه مطول، مشروطه خواهان سکولار را "مواد فاسده" مینامد که خودشان را داخل ماجرا و متدینین را بدبین کردند و فی الحال در صدد ترور خود او و آخوند خراسانی هستند! بخشهایی از این سند تاریخی به شرح ذیل است:
«در قلع شجره خبیثه استبداد و استوار داشتن اساس قویم مشروطیت، یک دسته مواد فاسده مملکت هم به اغراض دیگر داخل و با ما مساعد بودند. ماها به غرض حفظ بیضه اسلام و صیانت مذهب، سد ابواب تعدی و فعال مایشاء و حاکم مایرید بودن ظالمین در نفوس و اعراض و اموال مسلمین و اجرای احکام مذهبیه و حفظ نوامیس دینیه و آنها به اغراض فاسده دیگر. بعضی مقدسین خالی الغرض از مشروطیت هم به واسطه دخول همین مواد فساد در مشروطهخواهان و از روی عدم تمیز این دو امر از همدیگر، به وادی مخالفت افتادند. علی کل حال، مادامی که اداره استبدادیه سابقه طرف بود، این اختلاف مقصد بروزی نداشت. پس از انهدام آن اداره ملعونه، تباین مقصد علنی شد. ماها ایستادیم که شالوده را بر قوایم مذهبی که ابدالدهر خللناپذیر است، استوار داریم. آنها هم در مقام تحصیل مراودات خودشان به تمام قوا برآمدند. هرچه التماس کردیم که ان لم یکن دین و کنتم لاتخافون المعاد، برای حفظ دنیای خودتان هم اگر واقعاً مشروطهخواه و وطن خواهید، مشروطیت ایران جز بر اساس قویم مذهبی ممکن نیست استوار و پایدار بماند، به خرج نرفت. وجود قشون همسایه را هم در مملکت اسباب کار خود دانسته، اسباب بقا را فراهم و به کمال سرعت و فعالیت در مقام اجرای مقاصد خود برآمدند. اینکه، چون مانع از پیشرفت مقاصدشان را فیالحقیقه ما دو نفر یعنی حضرت حجت الاسلام آقای آیتالله خراسانی (دامظلّه) و حقیر منحصر دانستند، از انجمن سری طهران بعضی مطالب طبع و نشر شد و جلوگیری کردیم. لهذا انجمن سری مذکور که مرکز و به همه بلاد شعبه دارد و بهائیه (لعنهم الله) هم محققاً در آن انجمن عضویت دارند و هکذا ارامنه و یک دسته دیگر مسلمان صورتان غیرمقید به احکام اسلام که از مسلک فاسده فرنگیان تقلید کردهاند، هم داخل هستند... حالا که مطلب بالا گرفت مکاتبی به غیر اسباب عادیه به دست آمده که بر جانمان هم خائف و چه ابتلاها داریم. از یک طرف شکایات بلاد از صدمات و تعدّیات و اشاعه منکرات و خرابی ادارات، شب و روزی برایمان نگذارده، از طرف دیگر متصل به اصلاح خرابی مرکز مشغول و یک ثلمه را اگر سد کنیم هزار خرابی از جاهای دیگر پدید و واقعاً خسته و درمانده شده بر جان خودمان هم خائفیم...».
پ ن:تصویر ذیل آمده، اعضای لُژ بیداری ایرانیان در دوره مشروطیت را نشان میدهد.