سرویس بین الملل جوان آنلاین: شیوع ویروس کووید ۱۹ در سطح جهانی به سرعت در حال تغییر در مرزهای تعریف شده اقتصادی و سیاسی جهانی است و عملاً از یک سو، یکپارچگی اتحادیه اروپا را که مدتها به عنوان یک بلوک متحد از کشورهای هم پیمان شناخته میشد، تهدید میکند و از سویی دیگر ابرقدرت بودن امریکا را به مبارزه میطلبد. روزنامه امریکایی واشنگتنپست به تازگی در گزارشی به آشکار شدن شکاف کشورهای اروپایی پرداخت و نوشت که سران اروپایی از این نگرانند که در نهایت این بحران که عواقب اقتصادی و بهداشتی آن قابل توجه است، زمینه را برای تسویه حساب سیاسی میان کشورهای عضو این اتحادیه هموار کند. در این گزارش با اشاره به مشکلاتی از قبیل بحران مالی، بحران پناهجویان و پیامدهای ناشی از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برگزیت) که اتحادیه اروپا پیش از کرونا با آنها دست به گریبان بود، آمده است که در صورت ناتوانی مقامات اروپایی در مدیریت صحیح این بحران، پروژه اروپایی با خطر جدی مواجه خواهد شد. پدرو سانچز، نخستوزیر اسپانیا که هم اکنون کشورش به یکی از کانونهای بحرانزده شیوع کرونا تبدیل شده هم درباره شکست پروژه اروپایی هشدار داده است.
توافق شنگن در معرض خطر
نگرانی از آینده اتحادیه اروپا کم و بیش در سخنان مقامات اروپایی از جمله در گفت وگوی اورسولا فوندرلین، رئیس کمیسیون اروپا با خبرگزاری آلمان خود را نشان میدهد. وی کنترلهای مرزی برای مقابله با شیوع کرونا را عاملی برای تزلزل توافق شنگن و مسبب آسیب دیدن و انزوای کشورهای اروپایی دانسته است. این مقام اروپایی در عین حال معتقد است که همچنان نشانههایی حاکی از اینکه بتوان انسجام اروپایی را حفظ کرد، وجود دارد. نوربرت روتگن، سیاستمدار آلمانی هم درباره وضعیت موجود در اتحادیه اروپا هشدار داده است. از دید وی وضعیت به قدری جدی است که میتوان تنش در اتحادیه اروپا را به جنگ سنگر به سنگر تشبیه کرد.
در این بین با توجه به وضعیت وخیم ایتالیا و اسپانیا این دو کشور بیش از سایرین از عدم همراهی دیگر کشورهای اروپایی در مبارزه با این بیماری انتقاد کردهاند. همزمان با اوج شیوع کرونا، موریزیو ماساری، سفیر ایتالیا در اتحادیه اروپا از تأخیر این اتحادیه در کمک به کشورش انتقاد کرد. وی در واکنش به از رفتار منفعلانه اروپاییها در برابر درخواست کمک کشورش، در نشریه پالیتیکو نوشت که قطعاً این علامت خوبی برای همبستگی اروپایی نیست. این وضعیت گزینه خروج ایتالیا از اتحادیه اروپا را هم تقویت کرده است که به خودی خود میتواند چالشی جدید برای کل اتحادیه رقم بزند. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه در گفتگو با رسانههای مطرح ایتالیایی با اعلام اینکه پاریس در کنار رم ایستاده است، تلاش کرد تا از اتحاد میان کشورهای اروپایی دفاع کند و گفت: «اگر ما همبستگی نشان ندهیم، ایتالیا، اسپانیا و دیگران به شرکای اروپاییشان خواهند گفت وقتی ما در خط مقدم بودیم، شما کجا بودید؟ این اروپای خودخواه و متفرق را نمیخواهم.»
امریکا در آستانه لحظه چرنوبیل
فرید زکریا پیش از این در کتاب «جهان پس از امریکا» از افول قدرت ایالات متحده سخن گفته بود و اکنون به نظر میرسد که شیوع ویروس کرونا آنهم در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ این روند را تسریع کرده است. شبکه خبری «بلوم برگ» در یادداشتی به قلم نوآح اسمیت نوشت که کرونا باعث شد تا امریکا مانند یک تمدن رو به افول به نظر برسد چرا که هیچ کشور پیشرفتهای عملکردی به بدی امریکا در مواجهه با کرونا نداشت. اسمیت با اشاره به اینکه وقایعی مانند جنگ، شیوع بیماریهای واگیردار، رکود و حوادث طبیعی میتوانند این موضوع را به خوبی نشان دهند که یک جامعه چطورمی تواند در برابر تحولات خود را سازماندهی کند، آمده است: «امکان دارد که واکنش کند و غیرمؤثر امریکا به بیماری کرونا ناشی از سوء مدیریت یا شکاف سیاسی اخیر در این کشور باشد.» او با اشاره به ناکامی امریکا در مهار کرونا مینویسد: «گستردگی ماهیت این ناتوانی نشان میدهدکرونا ویروس باعث افول عمیقتر در اثرگذاری عمومی امریکا به عنوان یک تمدن باشد.»او حتی این فرض را مطرح کرده که افول اثریگذاری امریکا ممکن است در نتیجه «عمق یافتن شکافهای نژادی و قومی باشد.»
پاتریک کاکبرن، کارشناس روابط بینالملل در ایندیپندنت، شرایط کنونی امریکا و ناتوانی این کشور در پیشقدم شدن برای مقابله با ویروس کرونا را به منزله قرار گرفتن ایالات متحده در آستانه لحظه چرنوبیل و از دست رفتن هژمونی این کشور ارزیابی کرده است. کاکبرن معتقد است که نتیجه این همهگیری هر چه باشد، برای حل بحران، دیگر کسی به دنبال واشنگتن نمیگردد. هدف قرار دادن دیگران از جمله چینی خطاب کردن ویروس کرونا، با هدف انحراف از کاستیهای خود یکی از ویژگیهای اصلی تاکتیکهای سیاسی ترامپ به شمار میرود. تام کاتن سناتور جمهوریخواه از ایالت آرکانزاس نیز با طرح موضوعی مشابه گفته است: «چین این طاعون را در جهان برانگیخت و باید پاسخگو باشد.» ناتوانی امریکا در مقابله با ویروس کرونا نشان میدهد که امریکا دیگر نمیتواند با استفاده از ابزار برتری بر دیگر کشورها که از زمان جنگ جهانی دوم در دست داشته است، در مواجهه با بحرانها از خود دفاع کند.
استفان مارچ، تحلیلگر امریکایی در یاداشتی که در واشنگتن پست منتشر کرده، افول قدرت امریکا در اثر کرونا ویروس را با افول قدرت بریتانیا بعد از بحران سوئز در سال ۱۹۷۲ مقایسه میکند.
او البته افول قدرت امریکا را فوری نمیداند: «تأثیرات بحران سوئز فوری نبود، اما عمیق بود. ملیگراها در سراسر آفریقا فهمیدند که ظرفیت انگلیس و فرانسه برای مقاومت در برابر فشارهای بینالمللی صفر است. فشار برای خروج امپراطوریهای اروپایی تا دهه ۱۹۶۰ آغاز نشده بود، اما پس از سوئز، کشورها یکی بعد از دیگری با عزم و اطمینان عمیقتر به سمت استقلال رفتند. انگلیس دیگر کارگزار امور جهانی نبود؛ قدرت امپراتوری را از دست داد و تبدیل به یک برندساز مبهم مشترک المنافع شد؛ سازمانی بی یال و کوپال که چیزی بیشتر از یک حلقه حسن نیت نبود. تأثیر انگلیس در امور جهانی هر ساله از سال ۱۹۵۷ تاکنون کاهش یافته است، تا جایی که این کشور فقط یک کشور کوچک در حاشیه اروپا است.»او مینویسد: «حالا هم پرستیژ امریکا، تصور از تسلط خودش، فرض برتری سیستم سیاسی، ادعای پیشرفتهترین کشور جهان، به همین شیوه خرد شده است. پیامد آن اعتبار متلاشی شده بسیار دور و ناآشنا خواهد بود. این بازی در دهههای بعدی خواهد بود، مدتها بعد از آنکه کووید ۱۹ قطعهای از تاریخ است، اما جایگاه امریکا در جهان، در حال گذار است: به نظر میرسد هیچ کس نمیداند که آیا امریکاییها به اندازه کافی برای چنین چیزی آمادهاند یا نه.»
ثقل قدرت از غرب به شرق
امریکا حتی حاضر نشده به خواست کشورهای جهان برای لغو یا کاهش تحریمهای شماری از کشورها از جمله ایران واکنش نشان دهد. این اقدام باعث شده است نقش کشورهای آسیای شرقی یعنی چین و کرهجنوبی که در مقایسه با امریکا که در زمینه مهار کرونا عملکرد بهتری داشتند، بیش از پیش برجسته شود. گویی که جهان در شرایطی قرار داد که نقطه ثقل قدرت از غرب به شرق تغییر میکند.
استفان والت، استاد دانشگاه و نظریهپرداز مطرح روابط بینالملل در مطلبی که نشریه فارین پالیسی آن را منتشر کرد نوشت که کووید ۱۹ میتواند تغییر قدرت و نفوذ را از غرب به شرق تسریع کند. کرهجنوبی و سنگاپور در مواجهه با این ویروس واکنشی بسیار عالی داشتند، حتی چین هم پس از اولین اشتباهات، اقدامات خوبی صورت داد. اما در اروپا و امریکا اقدامات کند و توأم با ملاحظهکاری بود. به گفته والت، جهانیسازی در جهان در مسیر عقبگرد قرار خواهد گرفت چرا که مردم برای دریافت حمایت هر چه بیشتر، از دولتهایی حمایت میکنند که رویکرد ملیگرایی بیشتری داشته باشند. در یک کلام، این بیماری جهانی را میسازد که از آزادی و موفقیت کمتری برخوردار است. در واقع پیامدهای این بیماری و حواشی مدیریتی آن جهان را به این سمت سوق خواهد داد.