بالاخره اتفاقی که از دو ماه قبل انتظارش میرفت در امریکا افتاد. دو ماه قبل بود که برنی سندرز از گردونه رقابت درونحزبی دموکراتها خارج شد تا عرصه به طور کامل در دست جو بایدن باشد و از آن موقع، بایدن تنها نامزد دموکراتها برای انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سوم نوامبر بود و حالا این موقعیت او با کسب حد نصاب ۱۹۹۱ رأی انتخاباتی مستحکم شده است. تنها کاری که مانده اعلام رسمی نامزدی او از طرف حزب است که این کار هم در مجمع ملی حزب انجام خواهد شد که قرار است از ۱۷ تا ۲۰ اوت و در شهر میلواکی ایالت ویسکانسین برگزار شود. رئیسجمهور فعلی دونالد ترامپ هم وضعیتی مشابه او دارد و تنها نماینده جمهوریخواهان برای این انتخابات است تا در صورت پیروزی، دور دوم ریاست جمهوری خود را شروع کند.
به این ترتیب، پیشبینیهای اولیه محقق شد و ترامپ و بایدن در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و رقابت این دو بیشک زیر سایه دو عامل اصلی پیش خواهد رفت؛ همهگیری کرونا و تبعات آن و تبعیض نژادی. نکته جالب اینجا است که همهگیری کرونا آن قدر تأثیرگذار بوده که حتی برگزاری مجمع ملی دو حزب دموکرات و جمهوریخواه را هم تحت تأثیر خود قرار داده، زیرا جمهوریخواهان از برنامه برگزاری این مجمع در شارلوت ایالت کارولینای شمالی صرف نظر کردند، زیرا فرماندار دموکرات این ایالت روی کوپر اجازه تشکیل تجمعی در این حد را نمیدهد و دموکراتها هم به فکر تعویق زمان برگزاری مجمع خود افتادهاند. این تأثیر نمادین با توجه به تأثیرات اجتماعی و به خصوص اقتصادی ویروس کرونا رنگ جدیتری به خود میگیرد چرا که نه تنها قرنطینه و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی نوعی عصیان اجتماعی را در برخی از شهرهای امریکا در پی داشت بلکه همین موضوع باعث رشد سرسامآور میزان بیکاری شد. ترامپ تا قبل از همهگیری کرونا توانسته بود میزان بیکاری را به سطح ۵/ ۳ درصد برساند که در ۵۰ سال گذشته بیسابقه بود و این دستاورد میتوانست محور اصلی تبلیغاتی او باشد، اما کرونا همه چیز را تغییر داده و با رسیدن این نرخ به ۷/ ۱۴ درصد در ماه آوریل نمودار نگران کنندهای در پیش روی ترامپ رسم شد.
به نظر میرسد که ترامپ از این جهت اندکی شانس آورده باشد، زیرا برخلاف پیشبینی رسیدن نرخ بیکاری به ۲۰ درصد، حالا معلوم شده که این نرخ در ماه گذشته اندکی کاهش داشته و به ۳/ ۱۳ درصد رسیده بود. با این حال، ترامپ هنوز نمیتواند امیدی به کاهش نرخ بیکاری و احیای دستاوردش داشته باشد و بدتر اینکه مرگ جورج فلوید به طور کلی اوضاع را به شدت به هم ریخته و البته واکنش بسیار بد ترامپ هم به این وضعیت دامن زده است. ترامپ برخلاف رویه معمول نمایش رئیسجمهور خوب را در قبال مرگ فلوید بازی نکرد و با موضع گرفتن برخلاف تظاهراتهای ضد نژادپرستی نه تنها باعث گسترش سریع این تظاهراتها از شهر مینیاپولیس ایالت مینهسوتا به دیگر شهرها و ایالتهای امریکا شد بلکه خودش را مستقیماً هدف معترضان قرار داد. در واقع، مرگ فلوید بیشباهت با مرگ اریک گارنر، شهروند سیاهپوست نیویورک، در ژوئیه ۲۰۱۴ نیست، اما شدت اعتراضات فعلی بسیار بیشتر از شش سال قبل است که بیشک نحوه عمل ترامپ یکی از عوامل اصلی این موضوع است. شاید بتوان گفت بدترین نمایش او حرکتش به سمت کلیسا برای گرفتن عکس تبلیغاتی بود که همراه با شلیک گاز اشکآور و گلولههای پلاستیکی به سمت معترضان شد و حالا هم چندین گروه مدافع حقوق بشری به دنبال شکایت علیه او در دادگاه هستند. تمام این عوامل از تأثیرات کرونایی تا پیامدهای مرگ فلوید دستمایههای تبلیغاتی قابل توجه برای بایدن است و به همین جهت نیز در بیانیهاش میگوید: «اکنون زمان دشواری در تاریخ امریکاست، و سیاستهای عصبی و تفرقهانداز ترامپ جواب نمیدهد.» به نظر میرسد همه چیز در شرایط فعلی به ضرر ترامپ و به نفع بایدن است، اما باز تا سوم نوامبر زمان زیادی باقی است و باید دید که آیا ترامپ هنوز کارتی در آستین دارد یا باید از حالا او را بازنده دانست.