سرویس سیاسی جوان آنلاین: چنین برداشتی از برجام به قدری در آرا و اندیشههای غربباورهای داخلی رسوخ و نفوذ داشته است که بعد از گذشت پنج سال از روز امضای برجام، همچنان هیچ گونه نقدی را نسبت به برجام، قطعنامه ۲۲۳۱، محتوای این دو و رویکرد مذاکرهکنندگان کشورمان در فرایند مذاکرات هستهای برنمیتابند و به گونهای از دستاوردهای برجام سخن به میان میآورند که گویی امروز نه دلار مرز ۲۰ هزار تومان را رد کرده و نه گرانی روزافزون و رکود و تورم اوضاع معیشتی و اقتصادی مردم را به مرحله فوقبحرانی رسانده است.
برجام سند افتخار است!
این برداشت را از مواضع دیروز سخنگوی دولت علی ربیعی هم میتوان کرد؛ آنجا که وی در یادداشتی تحت عنوان «مناقشه یا مفاهمه: مسئله این است» سه موضوع چالشبرانگیز سیاسی در هفته گذشته مانند شایعهسازی درباره برنامه جامع راهبردی ۲۵ ساله با چین، بدانگاری برجام و طرح سؤال از رئیس جمهور را مورد توجه قرار داده است. سخنگوی دولت در یادداشت خود در دفاع از دولت تدبیر و امید به قدری مبالغهآمیز سخن گفته است که گویی دولت هفتساله حسن روحانی نه تنها به تمام شعارهای انتخاباتی خود همانند «چرخش همزمان چرخ سانتریفیوژ و چرخ زندگی مردم» جامه عمل پوشانده است بلکه آسایش و آرامش اقتصادی و معیشتی را به زندگی مردم هدیه داده است و مردم برای تأمین مایحتاج زندگی عادی خود هم در مضیقه نیستند!
سخنگوی محترم دولت همانند فاتحان عرصههای مختلف جنگ سخن گفته است، ادبیاتی که فرافکنی و تقصیرتراشی از دیگران و بهویژه حاکمیت سیاسی کشور رکن اصلی آن را تشکیل میدهد و در مقابل مدح و منقبت از دولت و دستاوردهای خیالی آن یک اصل اساسی به شمار میرود؛ وی در بخشی از یادداشت خود میآورد: «آن واکنش احساسی و هیجانی که برخی در جریان سخنرانی ظریف به نمایش جهانی گذاشتند متأسفانه فاقد عنصر برنامهای بود. اگر برخی از دوستان حقیقتاً به آن چیزی که علیه برجام میگویند اعتقاد دارند چه طرح جایگزینی دارند و چرا آن را مکتوب نمیکنند که به شکل یک سیاست و راهبرد مدون در معرض ارزیابی قرار گیرد؟ بهتر است چنین طرحی ارائه و به منظر افکار عمومی رسانده شود و تکلیف برجام و آژانس و... - همانند FATF که روشن شد- مشخص شود.»
وی در ادامه همچنان بر منزه بودن متن برجام تأکید میکند و همانند سایر همفکران خود در دولت معتقد است که ترامپ و دوستان مقصر وضع کنونی کشور هستند! و متن پر از حفرههای حقوقی برجام هیچ ضعفی نداشته و ناکارآمدی و ناتوانی دولتمردان وضع را به اینجا نرسانده است: «هدف و برنامه ترامپ از خروج از برجام با تصور خروج فوری متقابل ایران بود. تصمیم هوشمندانه ما در باقی ماندن در برجام نوعی مقابله با برنامه ترامپ برای امنیتیسازی ایران بود. در اینجا قصد ندارم در مقابل آنان که به بیخاصیتی برجام اشاره میکنند به خاصیتهای برجام بپردازم و علل وضعیت امروز ما را فارغ از نیات شوم ترامپ برشمارم. برجام توافقی مبتنی بر خواست عمومی جامعه ایران و مورد تفاهم همه ارکان حاکمیت بود که قطعاً برای دیروز، امروز و فردای ما فواید بسیاری داشته و خواهد داشت.»
استناد متهمان به قطعنامه ۱۹۲۹!
علی ربیعی در ادامه یادداشت خود از آفت و پیامدهای حقوقی، اقتصادی و سیاسی قطعنامه ۱۹۲۹ سخن به میان آورده است؛ بدون اشاره به اینکه بستر اجتماعی- سیاسی و امنیتی قطعنامه ۱۹۲۹ را چه کسانی در داخل کشور به صورت هدفمند و برای امریکا و متحدان اروپایی در شورای امنیت سازمان ملل فراهم کرده بودند. تا این شورا نهایتاً با توجه به وضعیت اجتماعی- سیاسی داخلی ایران که به واسطه کودتای رنگی همفکران آقای ربیعی در داخل کشور به وجود آمده بود مجاب به وضع مهمترین قطعنامه تحریمی علیه ایران شوند.
حال آقای ربیعی و دوستان دولتمرد به جای پاسخگویی نسبت به ناکارآمدی و ناتوانی دولت در تحقق مسئولیتهای حداقلی خود به قطعنامهای استناد میکنند که خود مسبب وضع آن شدهاند، آنهم با این روش سیاسی- روانی که با یادآوری مشکلات چند سال گذشته کشور، بر سر مردم برای مدیریت ناکارآمد خود منت گذاشته و همچنان خود را در جایگاه شاکی و نه متشاکی قرار دهند.
وی در بخشی از یادداشت خود ادامه میدهد: «یادمان نرفته که قطعنامه ۱۹۲۹ در سال ۹۰ بدترین قطعنامه علیه ایران بود؛ از زمان تشکیل سازمان ملل متحد چنین قطعنامهای علیه ایران صادر نشده بود. امروز هم معتقدم بزرگترین تلاش بدخواهان این است که ما را وارد دام شورای امنیت سازمان ملل کنند. گرچه ما از سال ۹۴ تا امروز به سلامت عبور کردهایم.»
استناد ربیعی به قطعنامه فوق در حالی است که با اصرار و پافشاری رهبران آشوب در سال ۸۸ و ادامهدار شدن آشوبهای خیابانی در تهران در ماههای بعد، امریکاییها به این باور میرسند که ظرفیتهای داخلی در ایران نباید از بین برود و باید آشوبهای خیابانی احیا شود بر همین اساس ۱۳ فروردین ۸۹، باراک اوباما رئیسجمهور امریکا در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با نیکلا سارکوزی رئیسجمهور وقت فرانسه اعلام کرد خواستار آن است که ۱۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل تنها در عرض چند هفته تحریمهای جدیدی را علیه ایران تصویب کنند.
رئیس جمهور امریکا روز بعد در گفتگو با شبکه تلویزیونی CBS بیان میکند: «همه مدارک نشان میدهد تهران در تلاش برای دستیابی به توان تسلیحات هستهای است. ایران با چنین تواناییای میتواند زندگی را در خاورمیانه بیثبات کند و رقابت تسلیحاتی را در منطقه به راه اندازد. «من فکر میکنم ایده کنونی ادامه افزایش فشارهاست.»
هاوارد برمن، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا نیز در سخنرانی بیان میکند: «ما به شدیدترین تحریمها و در سریعترین زمان ممکن نیاز داریم.» اروپاییها هم در یک روال عادی در حمایت از امریکا وارد عمل میشوند به گونهای که آنگلا مرکل صدراعظم آلمان در همان مقطع زمانی بیان میکند: «روی قید زمانی زود برای اعمال تحریمها تأکید دارد.»
سند افتخاری که افتخار همه است
سایر افراد معتقد به دیپلماسیسازی در برابر غرب همانند علی ربیعی از متن برجام دفاع کرده و تقصیر را متوجه طرف غربی میکنند بدون آنکه اشارهای به گافهای حقوقی و سیاسی که در متن برجام بهکار رفته است داشته باشند.
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان نیز هفته گذشته به گونهای از متن و محتوای برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ دفاع کرد و آن را سند افتخار دانست که انگار همه وعدههای پرطمطراق برجام همانند «برداشته شدن تمام تحریمهای ضدایرانی»، «عادیسازی روابط تجاری و اقتصادی ایران با سایر کشورها»، «بازگرداندن اعتبار به پاسپورت ایرانی»، «از بین بردن فقر مطلق»، «گسترش سرمایهگذاری خارجی» و دهها شعار دیگر روی تحقق به خود دیده است و امروز جامعه ایرانی طعم تلخ فقر و استضعاف را نمیچشند!
حمایتهای مستمر و متعصبانه از برجام توسط دولتمردان ارشد کشورمان با حمایتهای گسترده عوامل رسانهای در داخل و خارج از کشور این باور را به یقین تبدیل میکند که برجام پیشمقدمه یک پلن اصلی برای «توسعه وابسته گرایی» کشور در عرصه بینالمللی و داخلی بوده است و برای حفظ اصالت و ماهیت چنین پلنی باید برای برجام دستاوردسازی کرد و به صورت متمرکز ترامپ و دوستان را مقصر اصلی پیشامدهای برجام و نه متن پر از ضعف و اشکال این توافقنامه معرفی کرد تا کشور در مسیری که قرار گرفته است بازگشت به عقب نداشته باشد.