سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: بدیهی است که هر نویسندهای برای شروع داستان کوتاه یا رمانش احتیاج به ترفندهایی دارد تا به قول «استیون کینگ» نویسنده امریکایی، قلابش را به تفکر مخاطب گیر بدهد، وگرنه مخاطب مثل یک ماهی از دستش فرار خواهد کرد، پس پاراگرافهای آغازین و صفحات اولیه یک داستان معمولاً سرنوشت یک اثر را مشخص میکنند. گاهی در داستاننویسی مدرن بعضی از نویسندگان، آغاز داستانشان را با یک دیالوگ مهیج یا یک صحنه خارقالعاده یا یک حادثه هیجانانگیز شروع میکنند تا مخاطب را جذب کتاب کنند. داستان «پسران جزیره» به شکلی کاملاً کلاسیک شروع میشود.
نویسنده در پنج صفحه اول داستان از زبان راوی که همان رحمان است فقط به معرفی دوستانش و نیروهای ایرانی که میشناسد، میپردازد، بدون هیچ توصیف و فضاسازی و دیالوگی و عجیب اینکه در صفحات اول داستان هنوز نمیدانیم زمان و مکان داستان کجاست و ماجرای قصه در کدام منطقه ایران رخ میدهد. در آغاز ما فقط با چند تیپ روبهرو هستیم که اسمشان را از زبان رحمان میشنویم. این تیپها که بعداً تبدیل به شخصیت میشوند، هیچ کمکی در تندتر شدن ضرباهنگ داستان و حتی برانگیختن حس کنجکاوی مخاطب در خواندن کتاب نمیکنند. بعد از گذشت چند صفحه راکد، اولین تعلیقی که در ساختار داستان ایجاد میشود پیدا شدن سروکله یک ماشین گشت عراقی است که از راه میرسد و رحمان و دوستانش آن را از دور میبینند و در واقع این اولین اتفاق جدی این رمان است.
در فصلهای میانی، کمکم داستان از حالت خاطره بیرون میآید و ضرباهنگ آن تند میشود و کمکم اوج و فرود داستان شکل میگیرد. پس با این تفاصیل میتوان گفت که نویسنده در شروع داستان موفق عمل نکرده است، اما در ادامه با شخصیتپردازیای که روی کاراکترهای داستان انجام میدهد و شکلگیری گره داستان و ایجاد دیالوگ کمکم کتاب از قالب خاطره خارج میشود و شکلی داستانی به خود میگیرد. نکته جالب توجه در این داستان، کشمکش و واکنشهای طبیعی و قابل لمس نوجوان اول داستان و دیگر دوستان رزمندهاش در جدال با سربازان عراقی است که به خوبی تشریح شده.
همچنین نثر ساده و روان فتاحی هم به پیشبرد داستان کمک کرده است. رمان پسران جزیره گوشه دیگری از مبارزات نوجوانان این مرز و بوم را در برابر تجاوز دشمن بعثی به خاک وطن نشان میدهد. این رمان در ۱۷۶ صفحه توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است.