رضا شجیع در یادداشتی برای گروه ورزشی خبرگزاری مهر نوشت: «سازمان بهداشت جهانی در مورد روند واکسیناسیون نگران است و بارها تأکید کرده است که کشورها در موضوع واکسیناسیون باید «ملی گرایی افراطی» خود را کنار بگذارند. آنها بر این باورند که واکسینه نشدن حتی یک نفر در دورترین نقطه جهان هم میتواند برای همه کشورها خطرآفرین باشد. در چنین شرایطی واژه «عدالت تزریقی» به کلیدواژهای در گفتمان عمومی تبدیل شده و هر روز اخبار متناقضی در مورد سوء استفاده برخی مدیران دولتی و نقض قوانین و سیاستهای تزریق واکسن به گوش میرسد.
دو هفته پیش بود که عملیات تزریق واکسن به ورزشکاران المپیکی ایران با شور و حرارت خاصی رسانهای شد. ورزشکارانی که میشد ابهام و خرسندی را همزمان در چهره هایشان مشاهده کرد. روزهای دور از خانواده، تمرینهای طاقت فرسا، اردوهای طولانی و در نهایت ابهام از برگزاری یا لغو بازی ها، ... ملغمهای از سختیها که به آن کرونا و هراس از دست دادن المپیک را هم میتوانید اضافه کنید.
سه روز بعد یکی از خبرگزاریهای رسمی کشور از این اتفاق به عنوان یک «شرمساری و شکست اخلاقی» برای ورزشکاران یاد میکند. نویسنده در این نوشتار عنوان کرده بود؛ «چطور وقتی تزریق کادر درمان تکمیل نشده، ورزشکاران حاضر شدند این واکسن را تزریق کنند؟» و نویسنده کشورهایی (مثل ژاپن و ایتالیا) را مثال میزند که ورزشکاران المپیکی اش صراحتا در زمره گروههای دارای اولویت قرار نگرفته اند. در مقابل، رسانههای دیگر از این اتفاق به عنوان «افتخار ملی» یاد میکنند؛ کشوری که به توصیه کمیته بین المللی المپیک توجه کرده و سلامتی ورزشکارانش در اولویت قرار دارد.
به نظر میرسد واکسن هم مثل تمامی پدیدههای اجتماعی عصر ما با خوانشهای سیاسی عجین شده است و امروز این واکسن نیست که به رگهای ما تزریق میشود؛ بلکه این پیامی سیاسی است که مشخصا اولویت، مختصات، طبقه اجتماعی و شأن و منزلتمان را به ما تفهیم میکند.
متعجبم از کسانی که ورزشکاران ملی را از اولویت واکسن خارج میدانند، ولی از آن طرف، به محض نتیجه نگرفتن و شکست ورزشکاران در بازیهای المپیک فریاد میزنند: «شرمساری برای ایران». یکی به این عزیزان بگوید اگر کشوری ورزشکارانش را از فهرست تزریق واکسن خارج میکند، از آن طرف ورزشکارش را هم به خاطر مدال نگرفتن «شرمسار» خطاب نمیکند. این است داستان ما در جایی که همه مسیرها به شرمساری ختم میشود.»