اتفاقات اخیر در استادیوم آزادی باعث شد آقایان در فدراسیون دوباره حرف از آییننامه، کارگروه و الزاماتی بزنند که خودشان هم میدانند جایی در فوتبال ما ندارند.
حواشی دیدار پرسپولیس – سپاهان اگرچه برای فوتبال و ورزش کشور چیزی جز تنش، درگیری و خلأ فرهنگی نداشت، اما این رشته را صاحب آییننامه و کارگروه جدید کرده است. به گفته مدیر روابطعمومی فدراسیون فوتبال، گویا وزیر ورزش دستور تشکیل کارگروهی جدید در فدراسیون را داده و این کارگروه نیز بلافاصله آغاز به کار کرده است. از جمله تصمیمات گرفته شده توسط این کارگروه، تدوین آییننامه هواداری است، آییننامهای که براساس آن همه باشگاهها باید اسامی نفرات تأیید شده خود را به اطلاع فدراسیون برسانند. همچنین بلیتفروشی هوشمندانه انجام دهند تا هر تماشاگر در صندلی خودش بنشیند و تجهیزات مرتبط در ورزشگاهها باید طبق استاندارد برگزاری لیگ برتر و الزامات ایافسی باشد. نکته اصلی اینجاست که علوی در صحبتهایش از ابزار تهدید استفاده کرده و مدعی شده در صورت عدم رعایت الزامات فوق، برگزاری فصل آینده لیگ برتر به تعویق خواهد افتاد!
قطعاً رعایت موارد مورد تأکید کارگروه تازهتأسیس در روند مطلوب بازیها، حفظ آرامش در ورزشگاهها و همچنین حفظ شأن و کرامت تماشاگران تأثیر بسزایی خواهد داشت. این موارد سالهاست در فوتبال روز دنیا اجرا میشود و رفتار همه افراد حاضر در ورزشگاهها زیر ذرهبین قرار دارد، ولی حال و روز فوتبال ما ناخوشتر از این حرفهاست که کسی به فکر این مسائل باشد. کدام باشگاه لیگ برتری را میشناسید که به معنای واقعی کلمه برای بالا بردن سطح فرهنگ فوتبال و کاهش معضلات این رشته قدمی برداشته باشد، حتی مدیران فدراسیون و وزارت هم فقط شعار میدهند و حرف میزنند. هرازگاهی هم که سروصدایی بلند میشود، یادشان میافتد آییننامه بنویسند و عدهای هم تحت عنوان کارگروه دور هم جمع شوند. جالب است که روی الزامات کنفدراسیون آسیا نیز تأکید شده است. انگار یادمان رفته تا همین اواخر برای دور زدن قوانین کنفدراسیون، مدارک غیرواقع به آسیا میفرستادیم. تا همین چند وقت پیش دو باشگاه پرطرفدارمان رسماً دولتی بودند و مالکیت مشترک داشتند. حالا هم که اسمی و روی کاغذ خصوصی شده اند، مدیرانشان بعضاً به دنبال تغییر پسوند، پیشوند یا شهر تیمها هستند و همانند گذشته اهمیتی به اصل ماجرا نمیدهند.
طوری از الزامات و استانداردها حرف میزنند که گویا تا دیروز کل فوتبالمان استاندارد بود. باشگاههای ما با تمام ادعاها و هزینههای هنگفتشان در مدیریت تیمهایشان ماندهاند و نهایت اقداماتی که میتوانند انجام دهند بستن قراردادهای چندین میلیاردی با بازیکنان درجه چندم و مربیان دمدستی، بالا بردن دستمزدها و حیفومیل میلیاردها تومان پول بیزبان است. در عینحال مدیریت فشل این رشته نیز توانایی کنترل سکوها و مبارزه با بیاخلاقیهای دائمی در ورزشگاهها را ندارد. سالهای سال است که فحاشیهای ممتد در بازیهای لیگ برتر عادی شده و تنها راهکار مبارزه با آن نیز بستن صدای ورزشگاه در پخشهای زنده است. اینکه فدراسیون توپ را به زمین باشگاهها انداخته و آنها را موظف به برخی الزامات کرده، نوعی فرار رو به جلوست. بدون شک باشگاهها نیز در برقراری نظم، امنیت و آرامش دیدارها سهیم هستند، ولی نقش فدراسیون و سازمان لیگ را نباید انکار کرد. مدیران فوتبال منتظر میمانند تا حاشیهای رقم بخورد و فیلم و عکس آن منتشر شود تا پس از آن جریمهای نقدی برای خاطی یا خاطیان در نظر بگیرند. تنها نتیجه این نوع برخورد با فرد یا باشگاه متخلف درآمد میلیاردی برای فدراسیون است و بس، وگرنه همه میدانند صرف جریمه و حتی اعمال محرومیت تأثیری در افول ارزشهای فرهنگی و اخلاقی در فوتبال ایران نداشته و نخواهد داشت.