رسم بر اين بود تا وقتي خبري از المپيك يا مسابقات آسيايي نبود سراغي هم از المپيكيها و مدالآوران گرفته نميشد، اما هرچه به اين رويدادهاي بزرگ ورزشي جهان نزديكتر ميشديم سروكله آقايان مسئول هم در اردوها پيدا ميشد براي عكسهاي يادگاري و وعده و وعيدهاي آنچناني به قهرمانان و مدالآوران ورزش كشور، وعدههايي كه اكثر آنها در حد همان حرف باقي ميماند، اما در كارنامه آقايان با عكسهاي مربوطه ثبت و ضبط ميشود.
اين اتفاق تلخ و زشتی است كه همواره رخ داده و هميشه داغ دل مدالآوران ورزش ايران را تازه كرده است، اما امسال و در آستانه المپيك توكيو همان اتفاق با چاشني ديگري تكرار شد كه بسيار دردآورتر و تأملبرانگيزتر بود، آن هم وقتي كه پاي يك چهره جديد براي گرفتن عكس يادگاري و دادن وعده به اردوهاي تيمهاي ملي و نشست با رؤساي فدراسيونهاي المپيكي باز شد؛ «معاون رئيسجمهور و رئيس سازمان برنامه و بودجه.»
تصور اين بود كه نوبخت هم بيايد و وعدههايي بدهد و عكسهايش را بگيرد و برود، اما جناب نوبخت در حالي كه چند روز قبل سركيسه را براي فوتبال غيرالمپيكي شل و 10 ميليارد ناقابل را سرازير جيب فوتبال كرد، آن هم براي موفقيت احتمالي مقابل بحرين، عراق، كامبوج و هنگگنگ در جمع المپيكيها زبان به تمجيد از فاتحان خرمشهر گشود و از المپيكيهاي ايران خواست كه مثل آن قهرمانان نامدار با دست خالي به مصاف غولهاي ورزش جهان بروند و براي موفقيت و اعتلاي نام ايران تلاش كنند.
چنين برخورد دوگانهاي را چه ميتوان ناميد؛ از يكسو براي فوتبالي كه مدام در حال چپاول بيتالمال به انواع و اقسام مختلف است حاتمبخشي ميكنند و بهانه ميآورند كه زمان كم بود بايد اين پول پرداخت ميشد و از سوي ديگر در برابر ورزشكاراني كه با كمترين سهم از دريافتها و حقوق حقهشان بيشترين افتخارآفريني را براي ورزش ايران داشتهاند حرف از دست خالي و حماسهآفريني ميزنند!
اصلاً فلسفه حضور محمدباقر نوبخت در جلسه رؤساي فدراسيونهاي المپيكي و سر زدن به اردوهاي رشتههاي المپيكي و مدالآوري چون كشتي چه بود؟ آيا فكر كرده كه آنها خيلي مشتاق ديدار او هستند يا اينكه دل تنگش شده بودند؟ نوبخت اگر هم در اين برنامهها حضور داشت براي اين بود كه گرهاي از گرههاي ورزشكاران و فدراسيونهاي المپيكي را باز كند، نه اينكه با اظهارات خود نمك بر زخم آنها بپاشد و باعث درد بيشترشان شود.
لازم است خدمت جناب معاون رئيسجمهور عرض كنيم كه بچههاي المپيكي و مدالآور ايران سالهاست كه با دست خالي و كمترين امكانات به مصاف حريفان ميروند و نيازي هم نداشتند كه امثال شما از آنها بخواهد كه «بجنگند». آنها كارشان را بلدند و براي كشورشان كم نميگذارند. اما سؤالی که در این بین مطرح میشود اين است كه شما قرار است براي آنها چه كار كنيد، شمايي كه 10 ميليارد به فوتبالي دادهايد. راستي شايد خبر نداريد كه فوتبال 44 سال است رنگ المپيك را به خود نديده و امروز كه 10 ميليارد ناقابل بيتالمال را هم به جيبش سرازير كرديد، احتمال زيادي دارد حتي جام جهاني قطر را هم به خود نبيند.
وعدههاي عمل نشده سالهاي قبل به اندازه كافي دردآور هست، اما حرفهاي رئيس سازمان برنامه و بودجه مانند خنجري بود كه بر قلب ورزشكاران پرافتخار ايران نشست تا حالا مطمئن شوند كه بايد دلخوش به همان وعده و وعيدهايي باشند كه شايد روزي عملي شود.