خبر استعفای خلیلزاده از هیئت مدیره استقلال خبری بود که منتظرش بودیم. البته باید اذعان داشت که جناب خلیلزاده مجبور به استعفا شده، والا او نیز مانند بسیاری دیگر از اسلافش در هیئت مدیره استقلال و دیگر همکارانش در پرسپولیس حالاحالاها قصد رفتن نداشت و آمده بود که بماند، نه اینکه برود.
از این دست مدیران تا دلتان بخواهد طی سالهای اخیر در استقلال و پرسپولیس داشتهایم. مدیرانی که نه به سبب توانمندیهای مدیریتی یا سابقه درخشان مدیریت در حوزههای دیگر سر از ورزش درآوردهاند، بلکه آنچه باعث شده به صورت خلقالساعه در این حوزه ظهور پیدا کنند، مسائلی مانند رفاقت، باندبازی، سیاسیکاری و مواردی از این دست بوده است.
خلیلزاده اولین مدیری نیست که به سبب فساد مالی و اقتصادی دستگیر و مجبور به استعفا میشود و بهطور حتم آخرین هم نخواهد بود، چراکه همین حالا هم مدیرانی داریم که دستکمی از او ندارند و فقط باید منتظر باشیم تا گذشت زمان همه چیز را مشخص کند. اما باید به این حقیقت تلخ اعتراف کرد که ورزش کشور بهویژه فوتبال تا زمانی که اسیر این جناحبازیها، رفیقبازیها و باندبازیهاست راه به جایی نخواهد برد. وزارت ورزش به عنوان اصلیترین مقصر این جریان باید کاری در این خصوص انجام دهد. البته که باید منتظر دولت جدید بود و بالطبع وزیر جدید ورزش، چراکه عمر وزارت کنونی با دولت فعلی به اتمام میرسد و اگر هم بخواهد فرصتی برای جبران مافات ندارد.
وزارت ورزش مقصر اصلی این از هم گسیختگی مدیریتی در دو باشگاه بزرگ و دولتی فوتبال ایران است، چراکه هیچگاه و در دوره هیچ وزیری نمیتوان پیدا کرد که انتخاب مدیران و هیئت مدیره این دو باشگاه بر اساس شایستهسالاری و آشنایی گزینهها با امر ورزش بهخصوص فوتبال بوده باشد. در هیچ دورهای نمیتوان یافت که کار به کاردان سپرده شده باشد و امثال خلیلزاده زاییده همین طرز تفکر و رفتارهای مدیران بالادستی ورزش هستند که چند صباحی میآیند و همه چیز را بههم میزنند و دستآخر نیز با فضاحت میروند. در این میان بیشترین ضرر متوجه تیمها و باشگاههاست. به اوضاع امروز استقلال نگاه کنید؛ آبیها خوششانس هستند که مسابقات لیگ و جام حذفی فعلاً تعطیل است و این حاشیهها به پیکر تیم ضربه نمیزند، والا مشخص نبود که تیم با چه اوضاع و احوالی وارد میدان میشد و چه نتایجی کسب میکرد.
ملاک انتخاب مدیر و هیئت مدیره برای دو باشگاه بزرگ دولتی فوتبال ایران اشتباه است. این را قبلاً بارها گفتهایم و حالا که افتضاح جدید به بار آمده راحتتر هم میتوان عنوان کرد. بدون تردید تا زمانی که عزمی برای اصلاح این اشتباه وجود نداشته باشد اوضاع به همین منوال ادامه پیدا میکند، چراکه آب از سرچشمه گلآلود است. وقتی وزارت ورزش هیچ قصدی برای گماردن مدیران کارآمد برای باشگاههای تحت امرش ندارد، نمیتوان توقع داشت که اوضاع درست شود. فوتبال و به صورت کلی ورزش را باید به اهلش سپرد و اینکه آقایان بخواهند با زد و بند و لابیگری برای ورزش تصمیمگیری و انتخاب کنند کار را به ناکجاآباد خواهد کشاند، درست مانند اوضاعی که امروز در استقلال میبینیم.
اوضاع ورزش در آخرین روزهای دولت تدبیر امید چندان مساعد نیست، هرچند که ظاهری زیبا دارد و این کار را برای وزارت آینده ورزش بیش از پیش سخت خواهد کرد، چراکه باید با مدیرانی کارش را آغاز کند که فقطفقط براساس رفیقبازی و لابیگری روی کار آمدهاند، نه شایستهسالاری!