روزهایی که بر ما گذشت، نشان از سالروز درگذشت زندهیاد جلال آل احمد داشت، از اینرو معرفی یکی از واپسین آثار منتشره از وی، بهنگام مینماید. «سفر امریکا»ی آقای نویسنده، حاوی یادداشتهای او از سیاحت در این دیار است که زیر نظر زندهیاد شمس آل احمد و به کوشش و ویراست مصطفی زمانینیا، توسط نشر فردوس نشر یافته است. ویراستار در دیباچه این اثر، اشاراتی به شرح ذیل دارد: «جلال آلاحمد از آن مردان یگانهای بوده که با رکود و سکون میانهای ندارند. مردان پویندهای که روح بیتابشان، مجال نمیدهد در یکجا دوام بیاورند و طبع بیقرارشان، اجازه نمیدهد به جغرافیای محیط کار و زندگیشان چنان انس بگیرند که مگر به اجبار زمانه، چند صباحی ترک کاشانه کنند. آلاحمد، در ماندن، احساس پوسیدگی میکرده و ذات جستوجوگر، خوی سرکش و ذهن عطشناکش، او را مدام به این سو و آن سو روانه میکرده، تا در آن رفت و آمدها، از ملال و حرمانش بکاهد، حال و هوایش را عوض کند، به آرامشی نسبی و موقتی دست یابد و سرانجام پاسخهای درخور و شایستهای، برای پرسشهای اساسی بیابد... سالها مبارزه پرمخاطره سیاسی، سالها جد و جهد جانکاه فرهنگی و ادبی، تحمل فشارهای سیاسی و بیانقطاع حکومت، ضربات پیاپی سانسور، حلقه محاصره هر دم تنگتر شونده ساواک، شکستهای ناخواسته و بنبستهای تحمیلی، به مرور ایام، آلاحمد را مردی تندخو، تلخزبان و بیپروای ملاحظه اغیار بار آورده و کار را به آنجا رسانده که اوایل سفر، در شرایطی که قریب به دو هفته از شروع مسافرتش میگذرد، وقتی با خودش خلوت میکند و عملکردش را در بوته نقد میگذارد، از اینکه در ۱۵ روز اخیر جوش نیاورده و با مخاطبانش مشاجره نکرده، متعجب میشود! آلاحمد در این کتاب نظرات تند و صریحی، درباره حکومت شاهنشاهی ابراز میدارد و این نیش گزنده قلم او در انتقاد از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی ایران در دهه ۴۰، باعث میشود نتواند در آن ایام این کتاب را چاپ کند...».
شرایط جلال در این سفر نیز از جمله نکاتی است که ویرایشگر آن را فرو نمینهد: «در مراحل مختلف سفر، آلاحمد همواره در حال شمارش پولهای اندکی است که همراه آورده و پیوسته نگران بیپولی و مدام مراقب مهار هزینهها و پرداختهای نقدی است. درست است که جلال دلشوره بیپولی و تهی بودن جیبش را دارد، اما عزت نفسش را از دست نمیدهد و به هیچ وجه دلش نمیخواهد، سربار دوستان و آشنایانش شود. حتی در مواقعی که مهمان رفقا و یاران است و آنها نمیگذارند تا آلاحمد دست در جیبش کند، احساس خوشایندی ندارد و معذب است...».
این مقدمه در پایان خود، در باره نسخه دستنویس این دفتر، چنین آورده است: «متن کتاب به صورت دستنویس است و کلمات و جملات، روی اوراق دفترهای تحریر چهار سوراخه، مخصوص کلاسور، نوشته شدهاند. قطع برگههای سفرنامه، به اصطلاح اهل فن، خشتی، در ابعاد ۱۸*۲۳ سانتیمتر است. کاغذها خط دارند و جلال آلاحمد، در نگارش کتابش، نهایت صرفهجویی را کرده و از تکتک سطرهای نازک ورقهها سود برده و تقریباً فضای سفید باقی نگذاشته است. نسخه دستنویس، ۱۷۱ صفحه است و آلاحمد بالای تکتک صفحات را با خط خودش شمارهگذاری کرده است. همه برگهها در نهایت سلیقه و پاکیزگی نوشته شدهاند و به ندرت خطخوردگی دارند و مسلم است که نویسنده، جرح و تعدیل و حک و اصلاحش را روی ورقهای دیگری انجام داده و متن موجود، از نظر او، نسخه پاکنویس شده، نسخه نهایی و نسخه آماده تحویل به حروفچینی بوده است...».