مردی که به اتهام قتل در بازداشت به سر میبرد، مدعی است مقتول قصد تعرض به خواهرش را داشتهاست.
به گزارش «جوان»، چند روز قبل به قاضی محمدمهدی براعه، بازپرس ویژه قتل تهران خبر رسید مردی به دلیل سوختگی شدید در یکی از بیمارستانها جان باختهاست. بررسیهای صورت گرفته نشان داد مرد فوت شده چند روز قبل در خیابان کوهستان، حوالی باغ پرندگان با پرتاب کوکتل مولوتف هدف قرار گرفته و به دلیل سوختگی ناشی از حادثه به بیمارستان منتقل شده و به دلیل شدت جراحت جانش را از دست دادهاست. تحقیقات همچنین نشان داد عامل حادثه از دوستان مقتول بود و درگیری آنها در جریان اختلاف مالی رقم خوردهبود. بعد از به دستآمدن این اطلاعات مأموران پلیس آگاهی تهران موفق شدند مخفیگاه متهم را در شهرستان سبزوار شناسایی و او را دستگیر کنند.
متهم روز گذشته به شعبه سوم دادسرای امور جنایی منتقل شد و به قاضی محمدمهدی براعه گفت: من مصرفکننده هرویین هستم و مقتول هم مواد مصرف میکرد و در کار خرید و فروش مواد بود. پاتوق ما هم حوالی جنگلهای لویزان بود. سه سال قبل بود که در جنگلهای لویزان با سعید آشنا شدم و یکبار او را به خانهام آوردم تا دوش بگیرد. من خانهای دو طبقه دارم و زمانی که به خانهام آمدهبود، از من خواست در یک طبقه اش زندگی کند. به خاطر اینکه از او مواد میخریدم، درخواستش را قبول کردم. مدتی که گذشت مأموران پلیس به خانهام آمدند و مقداری هرویین کشف کردند برای همین دستگیر شدم و مدتی به زندان افتادم. بعداً فهمیدم سعید مواد را در خانهام جاساز کردهبود. متهم ادامه داد: بعد از اینکه از زندان آزاد شدم، دوباره به رابطهام با سعید ادامه دادم. متهم در شرح ماجرای قتل هم گفت: روز حادثه وقتی وارد خانهام شدم، ناگهان صدای کمکخواهی خواهرم را شنیدم. متوجه شدم سعید بدون اجازه من وارد خانه شده و قصد داشتهاست به خواهرم تعرض کند. آن روز خواهرم برای انجام کاری به خانهام آمدهبود. وقتی وارد شدم، سعید با چاقو من را تهدید کرد و از خانه فرار کرد که او را تعقیب کردم، اما موفق به فرار شد. چند بار با او تماس گرفتم و سرانجام با او در محل حادثه قرار ملاقات گذاشتم. وقتی سر قرار حاضر شدم، او کنار آتش نشسته بود و شیشهای بنزین هم کنارش بود. من هم چاقو داشتم. او با چاقو به من حمله کرد که من لگدی به همان شیشه زدم و بنزین به لباسهایش ریخت و آتش به او سرایت کرد. هر طور بود با کمک چند نفر دیگر آتش را خاموش کردیم و بعد او را به بیمارستان منتقل کردند و من به خانه فرار کردم. ساعتی بعد برادرانش به در خانهمان آمدند و قصد داشتند من را آتش بزنند که به سبزوار فرار کردم تا اینکه بازداشت شدم. متهم گفت من قصد قتل نداشتم. شبها کابوس میبینم.