کد خبر: 1205505
تاریخ انتشار: ۰۲ دی ۱۴۰۲ - ۰۲:۲۰
حافظ به روایت مرحوم دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
بسیاری از اقوام، کم و بیش از یک فلز تشکیل شده‌اند، ولی ایرانی سرنوشتش آن بوده که از چند فلز ترکیب گردد. منظورم موقع جغرافیایی و جریان‌های تاریخی‌ای است که این مردم را به منظور ادامه حیات قومی خود ناگزیر به پرورش شخصیت چندگانه کرده است

جوان آنلاین: کانال تلگرامی «دکتر اسلامی ندوشن» بخشی از بیانات مرحوم دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن را به نقل از کتاب «تأمل در حافظ، صص ۶۱- ۶۰» به اشتراک گذاشت. مرحوم ندوشن بیان داشته‌اند: اگر بخواهیم حافظ را در سه کلمه تعریف کنیم، باید بگوییم: ایرانی مسلمانِ روشن‌بین، با همه باری که هر یک از این سه کلمه برخود دارند.
بسیاری از اقوام، کم و بیش از یک فلز تشکیل شده‌اند، ولی ایرانی سرنوشتش آن بوده که از چند فلز ترکیب گردد. منظورم موقع جغرافیایی و جریان‌های تاریخی‌ای است که این مردم را به منظور ادامه حیات قومی خود ناگزیر به پرورش شخصیت چندگانه کرده است. حافظ علاوه بر ترکیب‌گری، یعنی جمع‌کنندگی عناصر متعدد و متباین، یک خصوصیت دیگر نیز دارد که آن را در شاعران دیگر به استثنای مولوی کمتر می‌بینیم، و آن به کار گرفتن وجدان ناآگاه ایرانی است. می‌دانیم که هرگاه جریان عادی سیر وجدان آگاه بشر متوقف بشود، یا مورد کارشکنی قرار گیرد، وجدان ناآگاه به فعالیت و ذخیره بیشتری می‌افتد. از این‌رو جوامع بسته، بیشتر از جوامع نیمه‌رها، اعمال و اندیشه‌های خود را برخوردار از چاشنی وجدان ناآگاه می‌کنند. به این حساب، شعر حافظ یک لایه زیرین دارد که با وجدان ناآگاه قوم ایرانی در ارتباط است، و گیرندگی غیرعادی سخن او که او را به درجه «لسان‌الغیبی» رسانده است از همین‌جا آب می‌خورد. از این‌رو علاوه بر معانی ظاهری و کنایی کلمات، باید به این مفهوم زیرین نیز که از همه مهم‌تر است توجه خاص داشت.
اختلاف نظری که بر سر تعبیر شعر حافظ در می‌گیرد، ناشی از این وجه سه‌گانه است: «ظاهری، کنایی، زیرین» بسته به آن‌که هرکسی تا چه اندازه باورها، بیم و امید‌ها و حسابگری‌های خود را جانشین مفاهیم تعبیرپذیر او کرده باشد.
آیا حافظ بی‌دین است آن‌گونه که بعضی با خودنمایی سبکسرانه‌ای ادعا می‌کنند؟ نه. آیا عالم و عارف ربانی است؟ آن هم نه. آیا خواهش‌پرست همه فن حریفی است؟ هرگز. آیا پارسایی است که جز با زمزمه فرشتگان آرام نمی‌گیرد؟ باور نکنیم. پس چگونه کسی است؟ اگر بخواهیم دندان روی واقعیت نگذاریم، باید بگوییم که هیچ یک از این‌ها به تنهایی نیست، ولی قدری از همه این‌ها را در خود دارد. یک انسان است، انسان ظریف و شریف که هرگز نمی‌خواهد نیاز‌های انسانی خود را که در سرشت اوست انکار کند، یا به بهای تخفیف جوهر وجود خویش زیر پا بگذارد، و از سوی دیگر نیز نمی‌خواهد که در «پرده پندار» بماند.
دلبستگی مردم به او ناشی از همین همدلی و همدردی است که آنان نیز پای‌بند نیاز‌های زمینی خودند، ولی حسرت بَر شدن را از خود دور نمی‌کنند. آدمیزاد نه خوب است و نه بد، بد کوشنده به خوبی است، اعم از آنکه موفق بشود یا نشود، و شرافتی که دارد در همین است. خوب، مجموع این احوال، یا به قول مولوی «این سودا و سود» را حافظ به شیرین‌ترین بیان، به ناب‌ترین بیان، و در موسیقی جادویشی به ترنّم می‌آورد. او سرآینده آب و سراب زندگی هر دوست؛ هم واقعیت و هم خیال. در نزد او زمین و آسمان در افق دور به یکدیگر اتصال می‌یابند. «لسان‌الغیب» بودنش برای آن است که از «حضور» حرف می‌زند. شعر حافظ معما نیست و می‌شود به کنه آن رسید، ولی چگونه؟ برای آن آمادگی‌های متعدد لازم است، از جمله آن که هم خود را بشناسیم و هم لایه زیرین تاریخ جامعه ایرانی را.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار