کد خبر: 1223334
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۱:۰۰
گشاده دستی‌های پهلوی دوم برای بیگانگان، در کدامین شرایط اقتصادی- اجتماعی انجام می‌شد؟
عبدالمجید مجیدی: «مردم در سال ۵۵ حاضر بودند وجود آب غیربهداشتی را در شهر‌های بزرگ تحمل کنند، قطعی متناوب برق را نادیده بگیرند، اما دست‌کم قبرستانی داشته باشند که درگذشتگان خود را به‌صورت بهداشتی کفن‌ودفن کنند. تأمین این نیاز‌های ابتدایی و اولیه، در برنامه کار دولت نبود، چون بازدهی نداشت. ظاهراً کمک یک‌میلیون پوندی محمدرضا پهلوی برای بازسازی فاضلاب لندن و هدیه نیم میلیون پوندی به باغ‌وحش این شهر، دارای بازده کوتاه‌مدت و میان‌مدت بود...».
مریم صادقی پری
جوان آنلاین: در دهه ۵۰ قیمت نفت به یکباره افزایش قابل توجهی پیدا کرد به طوری که سهم درآمد‌های نفتی ایران نسبت به کل درآمد‌های دولتی، از ۱۱ درصد در سال ۱۳۳۳ به حدود ۸۶ درصد در سال ۱۳۵۳ افزایش یافت. با وجود این افزایش درآمد و به رغم آنکه تغییر خاصی در وضعیت اقتصادی و معیشت عموم مردم حاصل نشد، رژیم شاه سیاست‌های خاصی را پیگیری نمود. در این مقال به بررسی چرایی و چند و، چون این ماجرا پرداخته‌ایم. امید آنکه تاریخ پژوهان معاصر و عموم علاقمندان را، مفید و مقبول آید. 
 
وضعیت معیشت مردم در دهه ۵۰ به روایت آمار
 
براساس آمار‌های موجود، درآمد نفتی رژیم پهلوی از ابتدای دهه ۵۰، سیر افزایش نجومی خود را آغاز کرده بود. میزان درآمد نفت که در سال ۱۳۴۲، ۵۵۵ میلیون دلار و در سال ۱۳۴۷، ۹۸۵ میلیون دلار بود، طی سال‌های بعد روند رو به رشد خود را ادامه داد. به طوری که عایدات نفت ایران از ۱ میلیارد و ۸۷۰ میلیون دلار در سال ۱۳۵۰ به بیش از ۲۰ میلیارد دلار در سال ۱۳۵۶ رسید و (۱) در سال ۱۳۵۷ درآمد حاصل از فروش نفت ۲۶ میلیارد دلار شد که بالاترین درآمد ارزی از ابتدای تولید نفتِ ایران تا سال ۱۳۵۷ بوده است. (۲) افزایش چند برابری قیمت نفت ایران در دهه ۵۰، هیچ تأثیر محسوس و مثبتی بر سطح رفاه مردم نگذاشت. روستاییان که با فقر دست و پنجه نرم می‌کردند، با رویای دستیابی به زندگی بهتر به سمت شهر‌ها روانه شدند. بسیاری از آنان بعد از رسیدن به تهران، با مشکل مسکن مواجه و گرفتار بلایی دیگر یعنی زاغه‌نشینی شدند. کارگران وضع مناسبی نداشتند و در بدبختی به سر می‌بردند. در دهه ۵۰ و بنا به آمار سازمان بین‌المللی کار، ایران به یکی از بدترین کشور‌های جهان از نظر برابری توزیع درآمد تبدیل شد. در واقع در ایران، تضاد طبقاتی بی‌داد می‌کرد. حلبی‌آباد‌هایی در اطراف تهران و شهر‌های بزرگ شکل گرفته بود که چهره زشت فقر را به نمایش می‌گذاشت. در همه حوزه‌های معیشتی و اجتماعی، مشکلات جدی وجود داشت. در سال‌های ابتدایی دهه ۵۰، هنوز روستا‌های ایران برق نداشتند و به دلیل واردات بی‌برنامه مواد‌غذایی، کشاورزی ایران رو به نابودی می‌رفت. چنان‌که به گفته اشرف پهلوی: «در فضای ثروت فاحش برآمده از افزایش قیمت نفت، شکاف میان فقیر و غنی عمیق‌تر و آشکارتر می‌شد». (۳)
 
همین شکاف طبقاتی و اقتصادی، منجر به گسترش احساس محرومیت در اقشار آسیب‌پذیر گردید. جان لیمبرت در کتاب «ایران در مصاف تاریخ»، در مورد وضعیت این سال‌های معیشت مردم می‌نویسد: «توسعه کنترل نشده و تخصیص مخارج برای تمامی بخش‌ها و عدم توانایی دولت در مدیریت این درآمدِ نفتی باد‌آورده، تقریباً به توازن آسیب‌پذیر جامعه ایرانی صدمه رساند... همه از این خدمات به طور مساوی بهره نبردند. با وجود اینکه مردم فقیر احتمالاً به این امکانات دسترسی کمتری داشتند، موقعیت نسبی اقتصادی آن‌ها خراب‌تر شد به‌طوری که توزیع نابرابر اقتصادی، فاصله اجتماعی میان اقشار مختلف جامعه را بیشتر کرد، همانگونه که فرهنگ بوتیک‌های به سبک غرب، با فرهنگ بازار سنتی دچار تضاد فزاینده‌ای شد. درآمد سرشارِ حاصل از فروش نفت برای اقشار طبقه متوسط ایران، امکاناتی از قبیل: ماشین نو، خانه، سفر‌های خارجی و تحصیلات را به همراه داشت، اما تمامی آن‌ها به قیمت آلودگی شهر‌ها در دود، زباله و ترافیک تمام شد. برای ثروتمندان اما، فرصت‌های تازه‌ای در خرید ویلاها، کاخ‌ها، جواهرات مجلل و گران قیمت و ثروت‌اندوزی بیشتر از قبال پروژه‌های جدید و سنگین ایجاد شد. دولت نتوانست زندگی بهتری را که قول داده بود، تحقق بخشد. زندگی روزانه برای اکثر مردم به خصوص در شهر‌های بزرگ، روز به روز سخت‌تر و ناخوشایندتر می‌شد. قطع مکرر برق، باعث می‌شد تا لوازم الکترونیکی جدید مردم مثل یخچال، تلویزیون و کولر، در بیشتر ساعات روز عملاً بدون مصرف باقی بمانند...». (۴)
 
 اشرف پهلوی به کمبود امکانات اساسی در حوزه رفاه و خدمات عمومی، برای اقشار مختلف مردم در این زمان، اینگونه اشاره می‌کند: «در دوره‌ای از ثروت بی‌سابقه دولت در سال ۱۳۵۵، نه تنها تنگنا‌ها بلکه کمبود‌ها را نیز در اساسی‌ترین سطح تجربه کردیم. تأخیر‌ها و معطلی‌های بنادر ما، باعث کمبود در برخی کالا‌های غذایی و مصرفی شد...». (۵) خیلی از روستا‌ها نیز حتی از ابتدایی‌ترین خدمات رفاهی نظیر: آب آشامیدنی، برق، حمام و کمک‌های اولیه پزشکی محروم بودند، تا جایی که اسدالله علم در توضیح این شرایط می‌نویسد: «تن‌ها چیزی که مردم می‌فهمند، این است که تورم، مشکل فلج کننده‌ای است و وضع خدمات عمومی اسفناک است...». (۶)
 
یرواند آبراهامیان این دوران را اینگونه وصف می‌کند: «قشر پایین‌تر طبقه کارگر - به ویژه کارگران ساختمانی، دستفروش‌ها، کارکنان کارخانه‌های کوچک و کارگران موقت - که مشمول طرح‌های بیمه و برنامه‌های مشارکت در سود نبودند، از مزایای برنامه‌های رفاه اجتماعی بهره‌مند نمی‌شدند. به بیان دیگر، درآمد‌های بیش از حد نفت به فقر این توده‌های میلیونی که بیشترشان از روستا‌ها به شهر‌ها رانده شده بودند، پایان نداد بلکه شکل آن را مدرن کرد...». (۷) 
 
مینو صمیمی منشی فرح که خود از نزدیک شاهد فقر و بدبختی مردم تهران بود، در خاطراتش می‌نویسد: «در زمان کودکی بار‌ها مادرم مرا با خود به همین نقاط محروم آورده بود، تا به مردم محتاج کمک کند، ولی اینک پس از گذشت سال‌ها از آن دوران، باز می‌دیدم که وضع زندگی مردم کماکان به همان منوال است و عده کثیری از هموطنانم، در شرایط نکبت‌بار عمر خود را در کلبه‌های محقر گلی می‌گذرانند. گرچه این وضع هم فقط به مناطق جنوب شهر تهران محدود نبود و نظایری به مراتب بدتر از آن را می‌شد در اکثر نقاط ایران به چشم دید...» مشاهده این وضع، مینو صمیمی را با این سؤال روبه‌رو می‌کند: «راستی چرا شاه برای بهبود شرایط زندگی مردمی که در این نقاط محروم به سر می‌برند، قدمی برنداشته است؟...». (۸) مسئله‌ای که با طرح شعار تمدن بزرگ از سوی شاه، کاملاً در تضاد بود. 
 
یرواند آبراهیمیان در بیان علت نابسامانی اقتصادی این دوره می‌نویسد: «پول‌های هنگفتی در نتیجه اسراف‌کاری‌های سلطنتی، بناکردن قصرها، مصارف اداری، فساد بیش از حد، ایجاد تأسیسات هسته‌ای و خرید سلاح‌های بسیار پیچیده‌ای - که حتی برای بیشتر کشور‌های عضو ناتو گران قیمت بود- به هدر می‌رفت...». (۹) شاه‌حتی برای تبلیغات رئیس‌جمهوری امریکا - برای آن‌که‌بعد‌ها حامی او باشد- مخارج هنگفتی پرداخت‌می‌کرد که‌تمام‌این هزینه‌ها از بودجه عمومی و خزانه‌پرداخت می‌گردید. جالب اینجاست که اگر شخص مورد نظر، رئیس‌جمهور نمی‌شد، تا مدت‌ها روابط خصمانه‌ای وجود داشت، مگر این‌که امتیازات و رشوه‌های خاصی از سوی شاه و دولت ایران داده می‌شد، تا روابط‌به‌حال‌عادی بازگردد! نمونه‌ای از این مسئله در سال‌۱۳۵۵ اتفاق‌افتاد که دلارهای نفتی بسیاری از ایران برای ستاد انتخاباتی رئیس‌جمهور امریکا هزینه شد. (۱۰) 
 
 دادن وام به بیگانگان به دستور امریکا
 
بارزترین نقش شاه، حمایت سیاسی، نظامی و اقتصادی از کشور‌های وابسته و دست‌نشانده امریکا در خاورمیانه بود. محمدرضا پهلوی به‌عنوان یک پادشاه، رسالت دیگری نیز برای خود قائل بود و خود را متولی تمام پادشاهان حاکم یا معزول در اقصی نقاط جهان از جمله: افغانستان، یونان، حبشه، آلبانی و مغرب می‌دانست و برای رفاه حال آنان، از هیچ هزینه‌ای دریغ نمی‌کرد! هنگامی که درآمد‌های سرشار نفتی، دلار‌های زیادی را نصیب ایران کرد به جای آنکه این سرمایه را در راه توسعه کشور و زدودن فقر، گرسنگی و بی‌سوادی صرف کند، آن را به چشمه‌ای بی‌پایان برای خرید جنگ‌افزار غربی و هدیه آن به کشور‌های دوست امریکا در منطقه بدل کرد. برای نمونه محمدرضا به حکومت پاکستان به دلیل وابستگی‌اش به امریکا کمک نظامی و اقتصادی نمود. او همچنین به پادشاه اردن و رئیس‌جمهور مصر - که عاملان اصلی سازش با رژیم غاصب صهیونیستی بودند- کمک سیاسی و مالی می‌کرد. شاه در مصاحبه‌ای با NBC امریکا و پس از آغاز درآمد نفتی دهه ۵۰، صراحتاً اعلام کرد که معادل هفت درصد از کل اقتصاد ایران را، در قالب وام و کمک به کشور‌های خارجی اعطا کرده است! محمدرضا پهلوی ادامه داد: «ما بخشی از نیاز نفت هندوستان را با قیمت کمتر دنبال می‌کنیم، ما فقط قسمتی از بهای نفت را از آن‌ها می‌گیریم و مابقی طی اقساط چندین ساله به ما بازپرداخت می‌شود. کمک‌ها به هندوستان، بالغ بر یک میلیارد دلار خواهد شد و به پاکستان نیز به همین میزان کمک می‌کنیم. به مصر و چندین کشور خاورمیانه نیز به همین ترتیب کمک می‌کنیم. حتی اعتبار‌هایی تا مبلغ ۲۰۰ میلیون دلار، برای احداث کارخانه کود شیمیایی به اندونزی دادیم. به بسیاری از کشور‌های آفریقایی نیز کمک می‌کنیم. در سال اول، اتفاق غیرمنتظره‌ای در درآمد افتاد. فکر می‌کنم برای اولین بار در تاریخ جهان، ما تا هفت درصد تولید ناخالص ملی خود را به صورت کمک بلاعوض و وام به کشور‌های خارجی و حتی کشور‌های پیشرفته جهان مانند انگلستان و فرانسه دادیم...». (۱۱)
 
شاه حتی به کشور‌هایی نظیر: لهستان، بلغارستان، رومانی، مصر، سوریه و سنگال وام‌هایی داد که همه تبدیل به طلب سوخته شد، زیرا برای بازپرداخت آن وام‌ها، هیچ تمهید درست و حسابی در نظر گرفته نشده بود. در اواخر سال ۵۳، شاه در مصاحبه با خبرنگار روزنامه «السیاسیه» کویت، ضمن اشاره به این مطلب که ایران به صندوق بین‌المللی پول، بانک‌بین‌المللی، انگلستان و دیگر کشور‌های سرمایه‌داری رشد یافته، پس از افزایش درآمد نفت، وام و اعتبار داده است و مبالغ کلانی در این کشور‌ها سرمایه‌گذاری نموده، با صراحت اظهار داشت: «ایران به جهان غرب تعلق دارد...». (۱۲) 
 
با مروری بر خاطرات وزیر دربار پهلوی به این مهم پی می‌بریم که حمایت بی‌چون و چرا از پادشاهان، از دل‌مشغولی‌های محمدرضا بوده است! اسدالله علم در کتابش، از کمک و ایجاد تسهیلات برای پادشاهان خارجی سخن گفته است. او در یکی از این یادداشت‌ها می‌نویسد: «صبح شرفیاب شدم. به عرض رساندم که علیاحضرت شهبانو امر می‌فرمایند، صد هزار دلار دیگر هم از طرف بانک عمران به پادشاه آلبانی قرض داده شود، با آن‌که تاکنون ۴۰۰ هزار دلار قرض گرفته است، فرمودند: چه باید کرد؟ بدهید...». (۱۳) در جایی دیگر از این کتاب، درباره فرستادن هواپیمایی اختصاصی جهت سفر پادشاه یونان به ایران به دستور فرح و تأیید شاه می‌خوانیم: «راجع به آمدن پادشاه یونان، عرض کردم که علیاحضرت اظهار می‌فرمایند هواپیمای خصوصی بفرستیم، چه لزومی دارد؟ فرمودند: «چون علیاحضرت می‌فرمایند، بفرست...». (۱۴) علم از کمک به پادشاه افغانستان و یونان هم سخن می‌گوید: «عرض کردم، سفیر افغانستان پریروز در فرودگاه خیلی اصرار داشت که به طور خصوصی و برای مدت زیاد مرا ببیند، فرمودند: دعوتش کن و ناهار یا شامی با تو بخورد. فرمودند: هزار دلار به ماهیانه ۱۰ هزار دلاری پادشاه افغانستان، برای مخارج تحصیل بچه‌های او اضافه کن. هم‌چنین ماهیانه ۱۰ هزار دلار به پادشاه یونان بده، بعد هم یک منزل برای پادشاه افغانستان در رُم بخرید. همه این پول را از بودجه سرَی دولت بگیرید، آنچه را هم که قبلاً حواله کرده‌اید، بگیرید...». (۱۵)
 
بهسازی شبکه فاضلاب لندن! 
 
از میان بذل و بخشش‌های شاه از پول ملت، یکی از همه بیشتر صدا کرد: کمک یک میلیون پوندی برای بهسازی شبکه فاضلاب لندن! به نوشته روزنامه اطلاعات، قرارداد این وام در ۷ آبان ۱۳۵۳ در دربار شاهنشاهی به امضا رسید و مبلغ ۴۰۰ میلیون دلار به صورت قسط اول پرداخت شد. (۱۶)
 
علم هم در یادداشت‌هایش به این موضوع اشاره می‌کند: «در همین سال ایران موافقت کرد، تا ۲/ ۱ میلیارد لیره در سه قسط به شرکت‌های دولتی آب و گاز انگلستان وام دهد، ولی فقط قسط اول (۴۰۰ میلیون لیره) پرداخت گردید و گرفتاری‌های مالی ایران در سال بعد، مانع پرداخت قسط‌های دیگر شد...». (۱۷)
 
همزمان یک هدیه ۵۰۰ هزار پوندی نیز به باغ‌وحش لندن اعطا شد! در این‌باره سخن بسیار است، اما می‌توان به سخن کنایه‌آمیز «عبدالمجید مجیدی» رئیس سازمان برنامه و بودجه در دوران پهلوی اشاره کرد که در کتاب خاطراتش چنین آورده است: «مردم در سال ۵۵ حاضر بودند آب غیربهداشتی را در شهر‌های بزرگی همچون کاشان تحمل کنند، قطعی متناوب برق را نادیده بگیرند و...، اما دست‌کم قبرستانی داشته باشند که درگذشتگان خود را به صورت بهداشتی کفن‌ودفن کنند، نه به صورت غیربهداشتی و در فضای غیرمسقف. تأمین این نیاز‌های ابتدایی ضروری، در برنامه کار دولت نبود، چون بازدهی نداشت. ظاهراً کمک یک‌میلیون پوندی محمدرضا پهلوی برای بازسازی فاضلاب لندن و هدیه نیم میلیون پوندی به باغ‌وحش این شهر در همین ایام، دارای بازده کوتاه‌مدت و میان‌مدت اقتصادی بود!...». (۱۸) 
 
طلب وام بیشتر از ایران
 
در شرایطی که اکنون در توصیف آن سخن می‌گوییم، کشور‌های منطقه و حتی کشور‌های کمونیستی اروپای شرقی، مانند دیگران کاسه گدایی در دست گرفته، از ایران کمک طلبیده و حرص غریبی از خود نشان می‌دادند. در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۳، ذوالفقار علی بوتو نخست‌وزیر پاکستان به علم شکایت می‌کند که به او فقط ۴۵۰ میلیون دلار وعده داده‌اند، در حالی که او نیازمند ۲/ ۱ میلیارد دلار است و وزیر خارجه‌اش هم وام پنج ساله با بهره ۵ /۲ درصد و دو سال فرجه را، سنگین تلقی می‌کند! (۱۹)
 
چند ماه بعد به دنبال بازدید رئیس‌جمهور بلغارستان از ایران، شاه به علم می‌گوید: «با آن‌ها همه جور موافقت کردم، حتی حاضر شدم پول بدهم راه‌های خود را بسازند... چه عیب دارد در اردوی سوسیالیست‌ها هم، یک طرفداری پر و پا قرص داشته باشیم؟...». (۲۰)
 
کلام آخر
 
به دلیل عدم استقلال و وابستگی شدید حکومت پهلوی به بلوک غرب و در رأس آن ایالات متحده امریکا، شاه اجازه و توانایی آن را نداشت که بخشی از درآمد حاصل از فروش نفت را، صرف بهبود وضعیت معیشتی مردم و کم کردن فاصله شدید طبقاتی کند؛ لذا با وجود هیاهوی زیاد حکومت، تغییری در شرایط زندگی مردم و کاسته شدن از فقر مطلق ایجاد نشد و یکی از عوامل شعله‌ور شدن انقلاب اسلامی و افزایش نارضایتی‌ها از رژیم پهلوی، همین سیاست شاه در دوره افزایش قیمت نفت بود. عدم برنامه‌ریزی در چگونگی بهره‌برداری از این درآمد‌های نفتی، سبب شده بود که این درآمد مورد تاراج بیگانگان قرار گیرد. وام‌های داده شده به کشور‌های غربی، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، با بهره نازل ۲/ ۵ درصد بود. حتی برخی از این وام‌ها به صورت بلاعوض اعطاشد. سود حاصل از این سرمایه‌گذاری‌ها و وام‌ها، تنها ۲۰۰ میلیون ریال (شش در هزار) بود. مقایسه اعطای چنین سرمایه‌گذاری‌هایی با وام‌هایی که شاه از خارج می‌گرفت، گویای خسارات وارده بر ملت ایران بود و موج نارضایتی‌ها در کشور را افزایش داد. 
 
منابع:
۱- فرد هالیدی، دیکتاتوری و توسعه سرمایه‌داری در ایران، ترجمه فضل‌الله نیک‌آئین، تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر، ص ۱۵۲. 
۲ - اکبر ترکان، «کارنامه نظام جمهوری اسلامی ایران در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی»، در مروری بر کارنامه ۳۰ ساله جمهوری اسلامی ایران، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۹۰، صص ۱۷۴- ۱۷۲. 
۳- اشرف پهلوی، چهره‌هایی در یک آینه (خاطرات اشرف پهلوی)، ترجمه هرمز عبداللهی، تهران، نشر فروزان روز، ۱۳۷۷، ص ۲۴۹. 
۴- جان لیمبرت، ایران در مصاف با تاریخ، ترجمه سعیده ناجیان تبریز، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۱، ص ۱۷۳- ۱۷۲. 
۵- اشرف پهلوی، چهره‌هایی در یک آینه (خاطرات اشرف پهلوی)، ترجمه هرمز عبداللهی، تهران، نشر فروزان روز، ۱۳۷۷، ص ۲۴۹. 
۶- ریحانه درودی، پنجاه و سه سال عصر پهلوی به روایت دربار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵، ص ۸۲- ۸۳. 
۷-یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران: نشر نی، صص ۵۵۱- ۵۵۰. 
۸- مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، تهران: اطلاعات، ص ۴۸. 
۹-یرواند آبراهیمیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه گل محمدی و فتاحی، تهران: نشر نی، ۱۳۸۶، ص ۵۲۵. 
۱۰- ظهور و سقوط‌سلطنت‌پهلوی، ج ۱، ص ۵۷۳- ۵۷۲. 
۱۱- «پول پاشی عجیب شاه؛ از خرید ماشین برای پادشاه افغان تا ساخت شهر در سنگال!»، فارس نیوز، ۱۸ بهمن ۱۴۰۲. 
۱۲- ایوانف، تاریخ نوین ایران، ص ۲۶۳. 
۱۳-یادداشت‌های علم به کوشش علینقی عالیخانی، ج ۴، ص ۷- ۶. 
۱۴ -یادداشت‌های اسدالله علم، جلد ۵، ص ۵۵۳. 
۱۵-روزنامه اطلاعات، شماره ۱۴۵۴۶، ۸ آبان ۱۳۵۳. 
۱۶-یادداشت‌های اسدالله علم، ج ۴، ص ۱۸۷. 
۱۷- خاطرات عبدالمجید مجیدی، ‏‏ویراستار حبیب لاجوردی، گام نو، چاپ چهارم ۱۳۸۵. 
۱۸-یادداشت‌های اسدالله علم، ص ۳۲۱. 
۱۹- همان، ص ۹۹- ۹۸. 
۲۰- همان، ص ۲۹۶.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
امین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۳۴ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۲
0
0
انگیس ها می گفتند: ایرانی هارا فقیر کنید
شاه هم که نوکر حلقه به گوش و منتصب انگلیس بود و برای حفظ خودش همه کار می کرد. اینها دو مقوله جدا بود
الان هم انگلیس و غرب می خواهد با همه ترفند ها مارا بشکن
جمشید نوری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۲۱ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۱
0
0
هرخانواده ۷-۸ نفره بودن
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار