اين جنبوجوش از فضاي دروني خانهها و با خانهتكاني آغاز و بدين ترتيب بازار خريد وسايل خانگي از كالاهاي لوكس و تزئيني گرفته تا مبلمان و اثاثيه مختلف نيز داغ ميشود. از طرفي هر يك از ما خواهان اين هستيم كه با لباسها و كيف و كفش نو به استقبال سال جديد برويم و با توجه به سلايق مختلفي كه داريم و با نگاه به وضعيت حساب بانكي و كيف پول، فضاي خاصي را براي خريد انتخاب ميكنيم. برخي به دليل احساس امنيت بيشتر از نمايشگاهها و فروشگاهها خريد ميكنند، عدهاي نيز به مركز خريد در نزديكي محل زندگيشان مراجعه ميكنند و برخي از خانوادهها نمايشگاههاي بهاره و بازار را براي خريد مايحتاج و كالاهاي مورد نياز خود برميگزينند. در واقع انواع مختلف كالاهايي كه سبد خريد يك خانوار را تشكيل ميدهد با كيفيت و قيمتهاي مختلف گوياي نوع مصرف و سبك زندگي خاص آن خانواده است. مصرف بهعنوان يكي از شاخصهاي مهم زندگي نيز شناخته ميشود. به راحتي ميتوان گفت به من بگو چه مصرف ميكني تا بگويم سبك زندگي تو چيست. اگر حتي به پسماندهاي مصرفي يك خانواده در طول سال، ماه، هفته و حتي روز نگاه كنيد ميتوانيد اين سبك را شناسايي كنيد. به راحتي ميتوان سبك زندگي كسي كه دكوراسيون عوض ميكند، خانه جديد ميخرد، لباسهاي متنوع دارد و... را تشخيص داد. به طور مثال از نسبتي كه مصرف مواد خوراكي به مواد فرهنگ يا ساير موارد دارد ميتوان سبكهاي زندگي افراد را تشخيص داد. سبكهاي زندگي مختلف ميتواند آدمها را به خريد كالاهاي فرهنگيتر يا مصرفگرايانهتر سوق بدهد كه اثر درازمدت ذهني كمتر يا بيشتري به دنبال خواهد داشت. به هر حال فرهنگ حاكم كه به نوعي مشوق مصرفگرايي است سبب شده تورم فزاينده اقتصادي و گراني سرسامآور تأثيري بر تمايل به خريد مردم نگذارد. بدين ترتيب بازارها و مراكز خريد پر شده از مشترياني كه حاضرند به هر قيمتي شلوغي، سر و صدا، آلودگي هوا، جيببري، كيفقاپي و عدمامنيت و رنج ترافيك را براي خريد عيد به جان بخرند. اين روزها هر چه به محدوده مراكز خريد نزديكتر ميشويد بر انبوه جمعيت افزوده ميشود. دستفروشان بسياري بساط خود را روي زمين پهن كردهاند و اجناسشان را با قيمتهايي كمتر از قيمت مغازهها به فروش ميرسانند. بدون در نظر گرفتن جايگاه اقتصادي افراد بسياري علاقهمند به خريد از اين دستفروشان هستند. بسياري از فروشندگان كالاهاي خود را از بازار و توليديها تهيه ميكنند و با توجه به قيمت نازلتر اجناسشان تقريباً هميشه مشتريان خود را دارند. بسياري از فروشندگان براي جذب بيشتر مشتريان روي شيشه مغازه خود برچسبهاي حراج اجناس با درصدهاي مختلف را نصب كردهاند و با ورود كالاها و به ويژه البسه و مانتوهاي جديد، لباسهاي زمستاني به حراج گذاشته شدهاند.
شلوغي و ازدحام قبل از عيد
اگرچه يكي از كاركردهاي خريد، گشت و گذار و پرسهزني در خيابانها و فروشگاههاي شهر است ولي به نظر نميرسد كه با اين ازدحام جمعيت و ترافيك، خانوادهها يا دوستان قصد داشته باشند كه براي گذران اوقات فراغت خود راهي خيابانها شوند. با وجود اينكه در طول سال افراد زمان كافي براي خريد وسايل مورد نياز و خانهتكاني دارند ولي حال و هواي تحويل سال اشتياق ديگري را در خانوادهها برميانگيزد، در واقع تمايل به نو شدن و تغيير و تحول در اين ماه از سال و با نزديك شدن به عيد نوروز به اوج خود ميرسد. بدين ترتيب در روزهاي آخر سال با داغ شدن بازار خريدهاي نوروزي، نگراني عمده مسئولان و شهروندان، ترافيك سنگين و تكرار داستان هرساله ايجاد راهبندان است كه در سطح شهر و خطوط حملونقلي به وفور قابل رؤيت است. اين وضعيت در كلانشهرهايي همانند تهران از نيمه دوم اسفند ماه به اوج خود ميرسد و سفرهاي درون شهري و تقاضا براي استفاده از وسايل حملونقل شخصي و عمومي نسبت به ماههاي قبل چند برابر ميشود. به ويژه حضور كودكان در اين خيابانهاي پرازدحام خطرات دو چنداني را در پي خواهد داشت و هر لحظه ممكن است كودكي مورد اصابت يك خودرو قرار گيرد. بعيد نيست كه بگوييم شهر تبديل به پاركينگ شده و رانندگان خودرو و مغازهداران به بهانههاي مختلفي همچون پارك غيرمجاز در محلهاي نزديك به مراكز خريد و عدمرعايت قوانين راهنمايي و رانندگي در سطح خيابانهاي شهر به بحث و جدل و گاه زد و خورد ميپردازند. البته شهرداري تدابير مختلفي براي حل اين معضل انديشيده كه از جمله آنها احداث پاركينگهاي طبقاتي در نزديكي مراكز خريد است. با اين وجود و با توجه به افزايش جمعيت كلانشهرها و به ويژه كلانشهر تهران معضل ترافيك هر ساله ابعاد پيچيدهتري به خود ميگيرد.
حملونقل عمومي و معضل ترافيك
سيستم حملونقل عمومي با وجود افزايش تعداد اتوبوسها نتوانسته پاسخگوي نياز شهروندان باشد. اتوبوسها گاه آنقدر شلوغ ميشوند كه بيشتر شبيه به دستگاه كمپرس عمل ميكنند و تاكسيها نيز مسافران دربست را ترجيح ميدهند. نظر به اينكه تعداد چنين وسايط نقليهاي به نسبت جمعيت فزاينده شهري به ويژه شهرونداني كه براي خريد شب عيد به خيابانها آمدهاند، كمتر است در نتيجه طي چند سال گذشته تدابير ديگري انديشيده شده است. حدود پنج سال است كه خطوط اتوبوسراني بيآرتي به سيستم حمل و نقل شهري افزوده شدهاند. بر اساس آمارها، روزانه بيش از چهار ميليون و 200 هزار نفر به وسيله اتوبوس در تهران جابهجا ميشوند كه سهم اتوبوسهاي بيآرتي از اين رقم حدود 2ميليون نفر است كه اين به معناي جابهجايي روزانه حدود هزار و 200 مسافر به وسيله هر دستگاه اتوبوس است. اين اتوبوسها با هفت خط از 10 خطي كه بايد راهاندازي شود تنها سه درصد از ناوگان اتوبوسراني را تشكيل ميدهند. به هر جهت تجربه و مشاهدات نشان داده است كه ساكنين كلانشهري همچون تهران از وسائط نقليه ايمنتر كه در وقت و هزينه آنان نيز صرفهجويي ميكند، استقبال ميكنند. بنابراين با توجه به نياز و گرايش عمومي شهروندان به اين وسيله نقليه به نظر ميرسد افزايش خطوط بيآرتي در سطح شهر براي كاهش ميزان ترافيك به ويژه طي ماههاي پاياني سال بسيار مؤثر باشد.
ظهور خطوط ريلي مترو
سيستم حملونقل ديگري كه قانون تأسيس آن در سال 1354 به تصويب مجلس رسيده، مترو است. با توجه به اينكه هر قطار ميتواند به طور تقريبي 1290 نفر را جابهجا نمايد و تعداد دفعات سرويس هر قطار نيز در تعداد جابهجايي تأثير بسزايي دارد، در نتيجه خطوط مترو سهم قابل توجهي از جابهجايي را در كنار ساير وسايل حملونقل عمومي به خود اختصاص ميدهد. بدين ترتيب هدف اين است كه تراكم مسافر در سطح شهر كاهش يابد و وسايل حملونقل عمومي ديگر نيز با هماهنگي شركت مترو در قسمتهاي مختلف شهر خدمات بهتري نسبت به جابهجايي مسافر ارائه ميدهد. در واقع مترو براي جابهجا كردن شمار زياد مسافران است و هيچ سيستم حملونقل شهري توانايي رقابت با سيستم مترو را ندارد. به علاوه اين جابهجايي در مدت زماني اندك صورت ميگيرد چنانچه يك سفر 12 كيلومتري با زمان 40 دقيقه با استفاده از اتوبوس به سفري 15 دقيقهاي در مترو كاهش مييابد. به علاوه استفادهكنندگان ساير وسايل نقليه عمومي ديگر با ازدحام مواجه نيستند و در خيابانها با گره كور ترافيك و معابر شلوغ و پرسر و صدا روبهرو نميشوند. همچنين به علت اينكه شبكه مترو از زير زمين عبور ميكند، خسارات ناشي از تصادفات با مردم كوچه و خيابان تقريباً به صفر ميرسد.
كارشناسان اهداف راهاندازي مترو در كلانشهر تهران را ايجاد امكان سفرهاي درون شهري و ارتباط با حومه تهران، ارائه خدمات قابل اتكا در حملونقل با كيفيت مطلوب و هزينه ارزان و مناسب و توجه به مسائل زيست محيطي با كاستن از حجم شبكههاي حملونقلي آلودهكننده عنوان كردهاند. همچنين ايجاد هماهنگي مناسب با ديگر سامانههاي حملونقل شهري همچون اتوبوس و تاكسي، بهينهسازي ترافيك شهري، جلوگيري از توسعه شهري و جذب سرريز جمعيت تهران در شهركهاي اقماري با ايجاد سيستمهاي حملونقل سريع و صرفهجويي در مصرف بنزين با بهرهگيري از نيروي برق در جهت حفظ ذخاير نفتي كشور از ديگر اهداف ايجاد مترو است. با اين وجود بايد عنوان كرد طي روزهاي پاياني سال و همچنين به طور كلي در ساعات اوج ترافيك ايستگاههاي مترو نيز دستكمي از خيابانها ندارند و به علاوه مسافران، دستفروشان بسياري در ايستگاهها و قطارهاي مترو در رفت و آمد هستند و جمعيت قابل ملاحظهاي را تشكيل ميدهند.
فضاي مترو؛ مركزي براي خريد
اما از جمله مشاغل كاذبي كه به خصوص در شهرهاي پرجمعيت شكل گرفته دستفروشي است، مشاغلي كه چرخه توليد تا مصرف را كند و اقتصاد كشور را راكد ميكند. اينگونه مشاغل كاذب معمولاً در اطراف مراكز شلوغ، پرجمعيت و پررفت و آمد شهرها ايجاد ميشود. مترو نيز از جمله محلهاي شلوغي است كه زمينهاي براي ايجاد اين شغل فراهم ميكند. مهاجرت بيرويه به شهرها كه به خصوص طي سالهاي بعد از انقلاب و در زمان جنگ افزايش يافت، بيكاري، امنيت بيشتر فضاي مترو به ويژه براي فروشندگان خانم، و همچنين استقبال مسافران مترو از جمله عوامل اصلي گرايش به اينگونه فعاليتهاست. دستفروشان معمولاً اجناس خردهريزهاي مثل كيف و كفش، شال و روسري، لوازم آرايش، جوراب، لباس، عروسك و... را به فروش ميرسانند. برخي دستفروشان در فضاي بيرون از مترو نيز بساط خود را پهن ميكنند. به ويژه در اطراف ايستگاههاي مترو هفتتير، وليعصر و صادقيه با حضور چشمگير دستفروشان در محوطه اطراف ايستگاه مواجه هستيم. طي روزهاي پاياني سال ازدحام جمعيت در اين فضاها به قدري است كه به سختي ميتوان قدم از قدم برداشت، پيادهروها و خيابانها مملو از جمعيتي است كه معلوم نيست در چنين شلوغي قادر هستند كالاي مورد نياز خود را بيابند يا خير! در اين ميان بيشتر خريداران اجناسي كه در داخل قطار به فروش ميرسند خانمها هستند و علت اصلي خريد از اين دستفروشان را ارزانتر و در دسترس بودن اجناس آنها ميدانند. در ماجراي دستفروشان مترو ما با دو گروه از مسافران مواجهايم، بخشي از مسافران كه اغلب خانمها هستند. آنها از دستفروشان حمايت كرده و عنوان ميكنند كه اين شغل كمك خرجي براي گذران زندگي اين قشر از جامعه است و آنان از روي ناچاري و نبود زمينه شغلي مناسب بالاجبار در مترو كار ميكنند. گروه ديگر از مسافران ميگويند بايد با دستفروشان برخورد شود زيرا علاوه بر اينكه سر و صدا و شلوغي ايجاد ميكنند، كالاها و مواد خوراكي بيكيفيت، نامرغوب و در مواردي غيربهداشتي را به فروش ميرسانند.
دستفروش و مسافران در خارج از فضاي قطار به ديد فروشنده و خريدار به يكديگر نگاه نميكنند و خيلي به ندرت اتفاق ميافتد كه خريد و فروشي در اين محوطه صورت بگيرد. البته دوربينهاي مدار بسته و مأموران حفاظتي ايستگاه در اين نوع ارتباط نقش پررنگي را ايفا ميكنند. بساط دستفروش در خارج از فضاي داخلي قطار تبديل به يك كيسه يا كيف دستي بزرگ ميشود كه گويي كالاها و اقلام خريداري شده زيادي را در خود جاي داده است. به هر جهت از نگاه مسئولان مترو دستفروشان و به خصوص متكديان عامل مزاحمت براي مسافران هستند و با آنان برخورد ميشود. پليس مترو اجناس اين افراد را ثبت و ضبط ميكند و با يك صورت جلسه از آنان تعهد گرفته ميشود كه ديگر در مترو دستفروشي نكنند. در مواردي نيز درصدي از اقلام و كالاها به فروشندگان اعاده ميشود. به هر ترتيب حضور دستفروشان بر شلوغي و ازدحام در قطارهاي مترو ميافزايد و اين روند با نزديك شدن به سال نو شدت مييابد.
به هر حال روزبهروز بر مشكلات تردد در شهرهاي بزرگ و به ويژه كلانشهر تهران افزوده ميشود و با توجه به اشباع معابر سطحي شهر، چارهاي جز ايجاد فضاهاي زير سطحي و توسعه حملونقل عمومي از طريق مترو نيست. ترافيك و شلوغي پايتخت چارهاي جز ايجاد يك شهر زير زميني براي مسئولان نگذاشته است!